کتاب بیگانه کامو در آینه
معرفی کتاب بیگانه کامو در آینه
کتاب بیگانه کامو در آینه نوشتهٔ کامل داود با ترجمهٔ بهمن یغمایی و محمدهادی خلیلنژادی در نشر روشنگران و مطالعات زنان چاپ شده است.
کتاب کامل داود که ابتدا توسط انتشارات برزخ در الجزیره و سپس توسط انتشارات Actes-sud به زبان فرانسه در پاریس منتشر شده است با فروش یکصد هزار نسخه در اولین انتشار خود در فرانسه بهعنوان یکی از پرفروشترین کتابها مطرح و سپس به زبانهای مختلف در سراسر دنیا منتشر و در اروپای غربی و بخشهاییی از آمریکا نیز در زمره پرفروشترین کتابها قرار گرفت و در مدتی کوتاه در مقایسه با هفتاد سال انتشار بیگانهٔ کامو «این مانیفست ادبی قرن بیستم» به خوبی جای خود را باز کرده است. و سرانجام اینکه در سال ۲۰۲۱ رمان کامل داود از طرف مجله معتبر گاردین در بین ده رمان کلاسیک و برجستهٔ جهان در رتبه ششم قرار گرفت که به آن اعتبار فوق العادهای بخشیده است.
درباره کتاب بیگانه کامو در آینه
ماجرا از زبان برادر شخص «عرب» بیان میشود که توسط «مورسو» یا قهرمان بیگانه «زیر تابش شدید نور خورشید کشته شد. در حالی که رمان کامو «چرخهای است از پوچی، رمان «داود» ادبیاتی است انتقامی ولی نه انتقام سیاسی، حتی روندی بر ضد کامو و ادبیات او در بین نیست. گرچه ادبیات داود در این کتاب میتواند به نحوی تحت تاثیر «سیوران» فیلسوف رومانیایی قرار گرفته باشد. «سیوران» که در اوایل قرن بیستم در رومانی به دنیا آمد به فرانسه مهاجرت کرد و مراوداتی با «ژان پل سارتر» داشت. او که تحت تاثیر «نیچه» و «شوپنهاور» قرار گرفته و کتابی به نام «قلههای نا امیدی» را در ۲۲ سالگی نوشته بود به نیهیلیسم محض روی آورد. «کامل داود» به عنوان پیش درآمد جملهای از او را نقل میکند که در آن، تاریخ را تداومی از ساعات جنایت میداند که زنگ آن در زمانهای مختلف به صدا در میآید. چنین اثری از نیهیلیسم در برخی افکار شخصیت داستان و به ویژه در برخورد با مذهب دیده میشود. شخصیت داستان «کامل داود»، برادر مقتولِ رمانِ کامو، «هارون» است که امروز پیرمردی است نشسته در میکدهای در «اوران». او هرگز نتوانسته نه از شبح برادرش «موسی» که به دست «مورسو» در ساعت دو بعدازظهر تابستان ۱۹۴۲ با شلیک پنج گلوله به قتل رسیده است بگریزد و نه از استبداد مادرش که تشنه خون و درپی انتقام است
کامل داود علاوهبر آثار ادبی ارزشمند خود مقاله نویس برجستهای است در اکثر روزنامههای معتبر فرانسه و انگلیسی زبان. نوشتههای او در مورد بهار عربی و پس لرزههای تلخ و بیپایان آن، پر خطر و مملو از عباراتی است که شدیداً اثرگذار است. نوشتههایش باب طبع روز بوده، اکثراً با شهامت مینویسد و از رژیمهای اقتدارگرا و همسویی روشنفکران عرب با پوپولیسم انتقاد میکند. داود بیتفاوتی و سکوت کامو را در جنگهای استقلال الجزایر یادآور میشود، انتقادی که ژان پل سارتر و ادوارد سعید نیز به آن باور دارند. او آلبر کامو را یک فرانسوی میداند که فقط در الجزایر به دنیا آمده است.
کتاب بیگانه کامو در آینه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به ادبیات فرانسه پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب بیگانه کامو در آینه
جرعهای بنوش و از میان پنجرهها نگاه کن، گویی کشور، یک آکواریم است، خُب خُب، تقصیر تو هم هست دوست من، کنجکاوی تو مرا تحریک میکند. اینها باعث میشود سالهایی بیاید که انتظار تورا بکشم و اگر نمیتوانم کتابم را بنویسم، حداقل میتوانم برای تو حکایت کنم، نه؟ مردی که مشروب مینوشد همیشه در آرزوی کسی است که به حرفهای او گوش دهد. این خِرَدِ روز است که در یادداشتهای تو ذکر میشود... موضوع ساده است: پس این داستان باید دوباره نوشته شود، با همان زبان اما از راست به چپ نوشته شود. یعنی با جسدی که هنوز زنده است، کوچههایی که او را به انتها میرساند، با یک اسم عرب شروع میشود تا موقعی که گلولهای به او اصابت میکند. بدین ترتیب این زبان را تا آن اندازه یاد گرفتهام که بتوانم این داستان را به جای برادرم که دوست آفتاب بود بیان کنم. این موضوع به نظر تو غیر واقعی میآید؟ اشتباه میکنی، من باید این جواب را که هیچکس و هیچ وقت نخواسته به من بدهد به زبانی که لازم است پیدا کنم. یک زبان، خودش را جذب میکند و با خودش حرف میزند و یک روز شما را تسخیر میکند. در اینجا این زبان عادت میکند مطالب را به جای شما درک کند. این زبان چنان بر دهانتان مسلط میشود که بوسه حریصانه عاشقی بر دهان معشوق. کسی را میشناسم که نوشتن به زبان فرانسه را یاد گرفته چون روزی پدر بیسوادش تلگرامی را دریافت کرد که هیچکس نتوانست معنی آنرا بفهمد- این موضوع مربوط به دوره قهرمان تو و جریان مستعمرات بود. این تلگرام مدت یکهفته در جیب او خاک میخورد تا یکنفر پیدا شود آنرا برایش بخواند. در آن تلگرام مرگ مادرش که در اعماق کشور در منطقهای بیدرخت اتفاق افتاده بود، اعلام شده بود، این مرد به من گفت «من نوشتن را به خاطر پدرم و برای اینکه این اتفاق دیگر هرگز روی ندهد یاد گرفتم». هیچوقت نتوانستم عصبانی شدن او از خودش و نگاهش را که تقاضای کمک میکرد فراموش کنم». در واقع من هم همین استدلال را دارم. زود باش، شروع به خواندن کن حتی اگر همه چیز در ذهن من نوشته شده باشد. هر شب، برادرم موسی، همان «جفت» از سرزمین مردگان بیرون میآید ریشم را میکشد و با فریاد میگوید: «آی برادرم هارون، چرا این کار را رها کردی؟ من گوساله نیستم، لعنتی، من برادرت هستم!» زود باش، بخوان!
حجم
۱۳۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۵۸ صفحه
حجم
۱۳۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۵۸ صفحه