کتاب فرهنگ و کرونا
معرفی کتاب فرهنگ و کرونا
کتاب فرهنگ و کرونا؛ چالشهای فرهنگ ایرانی در بحران کرونا نوشته و پژوهش جبار رحمانی است و نشر انسان شناسی آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب فرهنگ و کرونا
کرونا امروز به پدیدهای آشنا در زندگی همۀ ما ایرانیان، بدل شده است، پدیدهای که گاه مایۀ ترس و وحشت است و گاه مایۀ طنز و جوک؛ ولی هرچه هست همۀ ساحتهای زندگی ما را به خودش آغشته کرده است. نزدیکترین مناسبات ما با عزیزترین اعضای خانواده و دوستان را تحت تأثیر قرار داده است، معیشت و تفریح و سفر و کار را هم عملاً برای چند ماهی به تعلیق درآورد. این روزها زندگی در سایۀ کرونا، برای همۀ ما عادی شده و به تعبیری «باید با کرونا زندگی کنیم». در عمیقترین و نزدیکترین سطح روابط اجتماعی، در الهیات و آیینهای مذهبی، در رؤیاها و در سیاستهای بینالمللی و مناسبات جهانی میتوان آثار کرونا را دید؛ به همین دلیل برخی جهان انسانی را به ماقبل و مابعد کرونا تقسیم کردهاند.
ورود سهمگین این ویروس به زندگی انسانی و سایهگستر شدن آن در همۀ جوانب جامعه، آن را به پدیدۀ مهمی فراتر از مسئلۀ سلامت جسمانی و یک بیماری تنفسی بدل کرده است. کرونا، زیربنای زندگی و جامعه، یعنی نظام تعاملات و روابط انسانی را تحت تأثیر قرار داده و عملاً آن را مختل کرده است، لذا همۀ ساحتهای زندگی انسانی را دربر گرفته است. آنچه اهمیت دارد درک این ابعاد فراگیر و متکثر ویروس کرونا و پیامدهای آن برای زندگی انسانی است. باید آن را پدیدهای وسیع، چندبعدی و البته سیال و متغیر دانست، که درک آن مستلزم بینش و رویکردهای میانرشتهای و چندوجهی است. هرچند زمان زیادی از ورود این ویروس به ساحتهای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی ما نگذشته است و از همین رو سخن گفتن از آن اندکی زودهنگام به نظر میرسد، اما در حیطۀ رخدادهایی از این دست، نمیتوان منتظر گذر زمان و آرام شدن طوفان آن پدیده بود.
نهادهای جامعه ما، برای مواجهه با این بحران طراحی نشدهاند، برای همین هم توان پاسخگویی به شرایط بحران را ندارند و نیروی اصلی مواجهه با بحران، در همان نیروهای مردمی است.
نظام اساطیری در فرهنگ ایرانی و سایر تمدنها، نکتۀ مهمی در مورد تأسیس جامعه به ما میگوید، اینکه جامعه از طریق ایثار و فداکاری و گاه قربانی شدن افراد یا گروههای خاصی شکل میگیرد؛ اما تداوم جامعه و مدیریت آن باید منطق عقلانی و واقعبینی خودش را داشته باشد. بحران کرونا نشان داد که جامعۀ ما، همیشه در بطن خودش روحیهای دارد که آدمهای بسیاری حاضر به فداکاری برای نجات جامعه باشند و درعینحال، مسئلۀ اصلی جامعۀ ما، روند مدیریت آن در شرایط مختلف است، مدیریتی که معمولاً مبتنی بر مناسبات شخصی و تشخیصهای فردی و اوامر بالادستی است. مهمتر از همه در این میان، مسئولیتپذیری است، مسئولیتی که به دلیل غفلت از آن، بیماری اینگونه در جامعه پخش شد.
شیوع ویروس کرونا منجر به تعلیق بسیاری از روالهای عادی زندگی انسانی شد. هرچند بیشتر دانش ما از این بحران، از منظر پزشکی بود، اما بحران کرونا، یک بحران فراگیر زیستی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است. ازاینرو ضروری است شناخت جامعی از این بحران داشته باشیم. در این کتاب تلاش شده است که از منظر علم انسانشناسی ابعاد فرهنگی و اجتماعی بحران کرونا در جامعۀ ایرانی بررسی شود. جبار رحمانی انسان شناس و استادیار موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی در این کتاب به تشریح شرایط موجود با هدف فهم جامعِ جامعه از یک بحران و جلوگیری از تکرار خطاها می پردازد.
خواندن کتاب فرهنگ و کرونا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به متخصصان علوم اجتماعی، انسانشناسی و مدیران فرهنگی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب فرهنگ و کرونا
آنچه ما در جامعهٔ کرونایی ایران و تناقضها و تعارضها و حتی همراهیهای جستهوگریختهٔ مردم با برخی سیاستهای مدیریت بحران یا علم پزشکی میبینیم، ریشه در توهم آگاهی دارد. هرکس خودش را محق میداند و معتقد است که آنچه میداند حقیقت نهایی است؛ اما این توهم آگاهی صرفاً در حیطهٔ علم تجربی نیست، بلکه میتواند در علوم تاریخی و انتقادی هم باشد. لذا با یک کمبود سواد علمی یا بهتر است بگوییم کمبود حاد سواد سهگانهٔ علمی (علوم تجربی، علوم تاریخی و علوم انتقادی) مواجه هستیم و هم با استفادههای نابجا از سوادهای علمی در عرصههای نامرتبط. بحران سواد علمی در ایران قبل از هر چیز ریشه در دو عامل زمینهای دارد: ۱- نهادهای متولی تولید دانش و علوم و ۲- نهادهای عمومیسازی دانش و علوم. نهاد تولید دانش، هنوز ریشه در انگارههای سنتی از علم، عالم و تولید علم دارد که آن را در جزیرهای بسته و محصور (آزمایشگاه، کتابخانه و ...) امکانپذیر میداند و نقشی و سهمی برای گفتوگو با مردم، نهادهای مردمی و فرهنگ و دانش عامه در تولیدات علمی قائل نیست. لذا آنچه به نام علم اصیل تولید میشود، گویی رازی است سربسته نزد اهالی دانشگاه که تلاشی برای ارائهٔ آن به جامعه نمیشود. علت زمینهای دوم، نهادها و کارگزاران اصلی سیاستهای عمومیسازی دانش هستند. آنچه بهطور حداقلی در ایران انجام میشود، صرفاً مبتنی است بر درکی ساده از علوم تجربی. برای همین نهادهای تولید دانش و جامعهپذیری باید تعریف جدیدی از مسئولیت اجتماعی خود حسب توسعه و ترویج سواد علمی در جامعه بدهند. مهمترین و اصلیترین نهاد برای حل این بحران سواد علمی در ایران را میتوان دانشگاه نامید، از یکسو دانشگاه نهاد اصلی مولد دانش است و از سوی دیگر دانشگاه نقشی کلیدی در جامعهپذیری نسل جوان دارد و درنهایت آنکه دانشگاه حسب مسئولیت اجتماعیاش باید به این مسئله بیش از همه بپردازد.
حجم
۱۷۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۸۲ صفحه
حجم
۱۷۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۸۲ صفحه