کتاب قصه های هزار و یک نصف شب (جلد دوم)
معرفی کتاب قصه های هزار و یک نصف شب (جلد دوم)
کتاب قصه های هزار و یک نصف شب (جلد دوم) از ابراهیم رهاست و انتشارات نقشونگار آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب قصه های هزار و یک نصف شب (جلد دوم)
کتاب قصه های هزار و یک نصف شب همانطور که از نامش پیداست و با نام هزارویکشب شوخی کرده، مجموعهای از چند داستان کوتاه و طنز است که همهٔ ماجراها به لحاظ زمانی در نصفهشب و به لحاظ مکانی در هواپیما یا فرودگاه اتفاق میافتد. ابراهیم رها یکی از طنزنویسان معاصر ایران است که مردم با کارهایش آشنا هستند. او عمدتاً در آثارش یک موقعیت مرکزی و واحد را دستمایهٔ شوخیهای متعددش میکند. در این کتاب هم سعی کرده دربارهٔ اتفاقات طنز و شوخوشنگی که درهواپیما و فرودگاه برای ایرانیها پیش میآید، بنویسد. اغلب این نوشتهها پایانهای غافلگیرانه و سرخوشانهای دارند. میتوان از خلال نوشتههای رها به برخی خصوصیات خودمان، یعنی مردم ایران پی ببریم و با دیدی تازه و کمی منتقدانه، به رفتارمان بنگریم. قرار هم نیست اینجا به کسی بربخورد؛ چون پای همه گیر است!
در پشت جلد کتاب آمده است: قصه های هزار و یک نصف شب خندهدارترین مجموعه داستان تاریخ بشریت و حومه است. یا لااقل خندهدارترین مجموعه داستان حال حاضر جهان و یا حداقل ایران و یا احتمالا تهران. شاید هم خندهدارترین مجموعه داستانی است که در این کتابفروشی موجود است! شاید هم نباشد. تنها راه برون رفت از جهل و گمراهی و یافتن پاسخ این سوال حیاتی این است که خود قصه های هزار و یک نصف شب را بخوانید.
خواندن کتاب قصه های هزار و یک نصف شب (جلد دوم) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به طرفداران سبک طنز، بهویژه نوشتههای ابراهیم رها پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب قصه های هزار و یک نصف شب (جلد دوم)
«او» از کسانی بود که بیچارهٔ خواستگاریاند. نه به این معنی که عاشق خواستگاری رفتن باشند بلکه به این معنا که خواستگاری رفتن آنها را بیچاره کرده! اساساً مقولهٔ خواستگار برای «او» شرایط پیچیده و خاصی پیدا کرده بود. وقتی موفق به اخذ دیپلم در دوره متوسطه شد در ادامهٔ تکلیف شبهایش مثل بقیهٔ مردم رفت دانشگاه و مانند دو سوم فارغالتحصیلان دانشگاهی یک مدرک مهندسی گرفت و سپس مثل بچهٔ آدم سرش را انداخت پایین و راهش را صاف گرفت و رفت دفترچهٔ اعزام به خدمت نظام یا خدمت مقدس سربازی یا خدمت زیر پرچم یا هر اسم دیگری را که با خدمت به شکلی زورکی انجام میپذیرد دریافت کرد. بعد هم طبعاً بعد از گرفتن دفترچهٔ اعزام به سربازی، به شهربازی یا سینما که فرستاده نشد، فرستاده شد به پادگانی دوردست و در سالهای دههٔ نود شمسی خدمت کرد و مدل سالهای دههٔ بیست خورشیدی حقوق سربازی گرفت و ادای آدمهای راضی را درآورد تا به هر والذاریاتی بود آن دوره به پایان رسید و عمرش به جهان باقی ماند و برگشت.
شبی که پاهایش را در اتاق دراز کرد، احساس مردی رها را داشت که مانند زندانی فیلم پاپیون سرانجام به جهان آزادی پا گذاشته. حق هم داشت. شش سالش که تمام شده بود یعنی در زمانی که درک چندانی از جهان نداشت و با یک تاب و سرسره یا دو تا شکلات و بستنی سر و ته دنیایش هم میآمد، راهی دبستان شد و بعد راهی دورهٔ راهنمایی تحصیلی شد و بعد راهی دبیرستان شد و بعد راهی پیشدانشگاهی شد و بعد و... که شرحش آمد. و حالا صبحی در انتظارش بود که فردایش قرار نبود راهی هیچجا شود. حتی شرکتی که یکی از آشنایان با چیدنِ کلی پارتی برایش کار نیمبندی با حقوقی نیمه نیمبند جور کرده بود نیز موافقت کرده بود «او» از دو ماه دیگر کارش را آغاز کند. فیالواقع تا دو ماه آینده به حقوقبگیر اضافه احتیاج نداشتند. از هر زاویه و به هر شکلی که به ماجرا نگاه میکرد دلچسبترین بخشِ زندگی، فعلاً برایش این بود که پس از قریب به دو دهه، فردا قرار بود آفتابی بدمد که در پی آن او قرار نبود راهی هیچ جایی به هیچ منظوری در پی هیچ اقدامی به هیچ شکلی ... شود.
آنقدر این «هیچ» ها را در ذهن مرور کرد که به گمانِ خود قیافهاش شبیه این آثار حجمی شد که از «هیچ» میسازند! این جمله را زیر لب و با خود گفت و دراز کشید مانند آسودهخاطرترین انسان جهان.
حجم
۵۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۵۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
نظرات کاربران
زنگ تفریح خوبی بود.