دانلود و خرید کتاب لبخندهای کشمشی یک خانواده خوشبخت فرهاد حسن‌زاده
تصویر جلد کتاب لبخندهای کشمشی یک خانواده خوشبخت

کتاب لبخندهای کشمشی یک خانواده خوشبخت

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۹از ۳۹ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب لبخندهای کشمشی یک خانواده خوشبخت

«لبخندهای کشمشی یک خانواده خوشبخت» داستان طنزی به نویسندگی فرهاد حسن‌زاده( -۱۳۴۱) است. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: گوشم به حرف‌های باباست و فکرم پیش نیش پشه‌ای که همین یک دقیقۀ پیش خونم را مکید و رفت پی کارش. جای نیش به اندازۀ یک سکۀ ده تومانی شده و بدجوری می‌سوزد. صدای بابا گرفته از بس که سرکوفت بارم کرده، ول کن هم نیست: - دختر به این خنگی نوبره والاه! توی دلم می‌گویم: "خیلی ممنون، شما لطف دارید! " مگر جراًت دارم بلند بگویم؟ تا حالا هر چی بارم کرده، تو دلم نگذاشتم که یک خدای نکرده حناق بگیرم. همه را یک به یک جواب داده‌ام، البته توی دل صاحب مرده‌ام! مامان که امروز بد جوری مشکوک شده، موهای زعفرانی‌اش را ریخته روی صورتش و سرش را خم کرده روی ورقه‌های امتحانی شاگردهای بیچاره‌اش و هیچ چیز نمی‌گوید. مثلاً قهریم. مثل روز روشن است که بابا را با تلمبۀ حرف‌ها و شکایت‌هایش پر از باد کرده که حال نداشتۀ ما را بگیرد. ـ گوشت با منه؟ گوشم را تقدیمش می‌کنم و جای نیش پشه را که که به اندازۀ یک سکۀ ده تومانی شده می‌خارانم. زبان درازم را می‌برم، گوشم را باز می‌کنم و چشم می‌دوزم به لب‌های بابا که زیر سبیل‌های جو گندمی‌اش جنب می‌خورد و می‌گوید: مردم دختر دارند، ما هم دختر داریم. آخه تو چه مرگت شده دختر؟ روز به روز دریغ از دیروز. زدی پدر صاحب تلویزیون را در آوردی چیزی بهت نگفتم، زدی تختخوابت رو داغون کردی چیزی نگفتم، امروزم که دو شاخۀ تلفن رو زدی تو برق و سوزاندیش، دو تا بشقاب چینی رو هم که جمعه شکستی!
𝒌𝒆𝒓𝒎 𝒌𝒆𝒕𝒂𝒃📚🕊️
۱۴۰۰/۰۵/۱۲

خیلی خیلی قشنگه😍❤️

همچنان خواهم خواند...
۱۳۹۸/۰۸/۱۷

خیلی خوبه بزرگتر ها برای کودکان و نوجوانانشون بخرن، علاوه بر اینکه خودشون هم می تونن بخونن، از احساسات و عواطف درونی نوجوانانشون با خبر بشن و در عین حال از طنز زبانی و سبک زیبای نویسنده لذت ببرن.

مهدی فیروزان
۱۳۹۷/۰۶/۱۴

کتاب بامزه و کوتاه و باحالی هستش اولاش زیاد خنده دار نیست وسطا بیشتر میشه و آخراش کلا بیمزه اگه عضو کتابخانه هستید بخونید.

سیّد جواد
۱۳۹۷/۰۵/۳۱

کتاب صد و سوم برنامه مطالعه از طرح کتابخانه همگانی ، خوب بود !

ツAlirezaツ
۱۳۹۷/۰۶/۰۲

کتاب جالبی بود چون دو فاکتور مهم طنز ۱- یادآوری خاطرات مشترک با خواننده ‌۲- ایجاد یک قاعده در داستان و سپس با سر کوبیدن به اون قاعده رو داشت😅

سعید جان
۱۳۹۶/۰۶/۱۹

فوق العادست شک نکنید...

s.latifi
۱۳۹۷/۰۸/۰۵

همان اوایل کتاب رسیدم به عبارت بی ادبانه "شوتعلی" کتاب رو حذف کردم.

elaheh
۱۳۹۹/۰۶/۰۴

دوستش نداشتم بعضی از داستانا کلیشه جنسیتی داشت بدآموزی دارند. فقط از داستان آخری خوشم اومد که از دید یخچال نوشته بود بامزه بود. یاد یخچال خودم افتادم موقع فروشش فقط کار نمیکرد شک کردم نکنه کار خودش بود😂

plato
۱۳۹۷/۰۵/۳۰

فقط میشه گفت باحال. واقعا خندیدم..خصوصا بخاطر خنده های کشمشی😂 نتونستم صبر کنم آخرش نظر بدم،حتما بخونید✌

حسینی
۱۳۹۸/۱۱/۰۲

قشنگ بود

ما ایرانی‌ها هم از نظر اقتصادی مشکل داریم هم از نظر فرهنگی
Nika
کودکان دیروز! به حقوق کودکان امروز احترام بگذارید!
𝒌𝒆𝒓𝒎 𝒌𝒆𝒕𝒂𝒃📚🕊️
این دخترها که ظرفیت ندارند.
سیّد جواد
خواستم از خیرش بگذرم ولی مگر نیروی جاذبه فضولی می‌گذاشت؟!
سیّد جواد
دختر به این خنگی نوبره والاه!
سیّد جواد
بابا خامه را طوری به هم می‌زد که انگار مامان را ریخته توی کاسه و با اعماق وجود پنبه‌اش را می‌زند
plato
از بچگی دیوانۀ هل دادن کالسکه وچرخ دستی وگاری بودم. مامانم می‌گفت: "تو آخرش لبو فروش می‌شی. " البته من بدم نمی‌آمدکه لبو فروش یا حتی نفتی یا آب زرشکی شوم. مهم هل دادن چرخ دستی بود. کاری که عاشقش بودم.
sadeghi
من هم از فرصت استفاده کردم و تا آنجا که می‌شد چیپس و پفک شکلات‌های کاکائویی بر می‌داشتم. چیزی نگذشت که چرخ دستی پر شد.
ツAlirezaツ
کش، فقط کش بند تنبان‌!
plato
بند تنبون هم یکی از ضروریات زندگیه. مگه نه؟
plato

حجم

۳۱٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۲

تعداد صفحه‌ها

۴۸ صفحه

حجم

۳۱٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۲

تعداد صفحه‌ها

۴۸ صفحه

قیمت:
۲۹,۰۰۰
تومان