دانلود و خرید کتاب سهم من از دریا ژیلا تقی‌زاده
تصویر جلد کتاب سهم من از دریا

کتاب سهم من از دریا

معرفی کتاب سهم من از دریا

«سهم من از دریا» عنوان مجموعه داستان تازه‌ای است از ژیلا تقی‌زاده، نویسنده، نمایشنامه‌نویس و نقاش معاصر که در قالب ۱۳ داستان کوتاه در یک مجموعه گرد هم آمده است. داستان‌هایی که گاه از شدت کوتاه بودن خوانشی کمتر از چند دقیقه را پیش روی مخاطب می‌گذارند و گاه با وجود حجم کم ساعت‌ها می‌تواند مخاطب را پیش روی خود نگاه دارد.

درباره کتاب سهم من از دریا

تقی‌زاده در نگارش این داستان‌ها منتخبی از تکنیک‌هایی از تمامی هنرهایی که با آن آشنایی دارد را مورداستفاده قرار داده است. او ایجاز را در خدمت هنر استفاده از رنگ و ایماژهای دراماتیک قرار داده و در نهایت موفق به خلق داستان¬هایی شده است که متنشان و شیوه روایی آنها بسیار شبیه تابلوهای نقاشی است؛ تابلوهایی که با زبان کلمات به حرف آمده‌اند و انگار این کلمات رنگارنگ قصد دارند چیزی بیشتر از یک روایت صرف داستانی را به پیشگاه مخاطب آورند.

تقی‌زاده در کنار این خلق هنرمندانه داستانی به‌شدت به نوشتن آثاری با محوریت زیست و زندگی در داستان-هایش توجه و علاقه نشان داده است. داستان‌های وی نقاشی‌های رنگارنگی هستند از برش‌هایی کوچک از زندگی که هرکدام از این برش‌ها از زاویه دید بخشی از رویدادهای زندگی روزمره با مخاطب صحبت می‎‌کند. گاهی از منظر آشپزی در ساعت تعطیل در یک ساعت خلوت، گاهی از منظر بیماری که شاهد جراحی شدن و بازگشت دوباره‌اش به زندگی است، گاهی از منظره یک تصویر قدیمی از مادری که به‌شدت نیز سنتی است و این سنتی بودن را نویسنده با نگاهی شاعرانه و نه مغلق روایت کرده است، گاهی از منظر بیماری که در دندانپزشکی با اینکه می‌داند بیماری‌اش از درون دندان است مشغول آراستن روی آن است و…

زندگی از منظر تقی‌زاده در این داستان‌ها چیزی جز برش‌های رنگین از زیستنی ساده و روزمره نیست، با این تفاوت که نویسنده این داستان‌های کوتاه سعی دارد به مخاطبش بفهماند که می‌توان هر رویداد هرچند ساده و روتین را با رنگ و لعابی بکر و منحصربه‌فرد نمایش داد و البته نویسنده گاهی نیز ابایی ندارد تا با تلخی و گزندگی دست به روایت از برش‌هایی از زندگی بزند که بیش از هر چیز نمایش‌دهنده کم‌توجهی بی‌رحمانه ما به میراث‌های مشترک زیستی‌مان است.

خواندن کتاب سهم من از دریا را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟

علاقه‌مندان به مطالعه نمایشنامه‌خوانی می‌توانند از خواندن این کتاب لذت ببرند.

درباره ژیلا تقی‌زاده

ژیلا تقی‌زاده در ۲ شهریور ۱۳۳۸ در تهران زاده شد. تقی‌زاده در سال ۱۳۶۷ در رشته کارشناسی گرافیک از دانشگاه الزهرا فارغ‌التحصیل شد. او از سال ۱۳۶۴ نمایشگاه‌های نقاشی گوناگونی به صورت انفرادی و گروهی در گالری‌های مختلف برگزار کرده‌است. ژیلا تقی‌زاده از سال ۱۳۸۴ همکاری خود را با رادیوی برون‌مرزی صدای آشنا، رادیو فرهنگ، رادیو جوان، رادیو نمایش و رادیو سلامت در زمینه نمایشنامه‌نویسی رادیویی آغاز کرد. از دیگر فعالیت‌های او طراحی و اجرای پوسترهای تئاتر، تصویرگری کتاب‌ها و نشریات گوناگون، طراحی صحنه و لباس و عروسک در نمایش‌ها و تئاترهای مختلف بوده‌است که جوایز مختلفی را نصیب او کرده‌است.

او ۲۱ سال درگیر بیماری سرطان بود و سرانجام صبح شنبه، ۲ فروردین ۱۳۹۹ درگذشت.

بخش‌هایی از کتاب سهم من از دریا

برای اینکه در تنهایی برای خودتان غذا بپزید به نصف یک کلم احتیاج دارید. یک پیاز متوسط و یک‌تکه زنجبیل تازه. وقتی کلم‌ها را خلالی خرد کردید، تازه متوجه می‌شوید زیادند. همان‌طور که آنها را در آبکش می‌ریزید تا بشویید، می‌دانید این به‌خاطر دلتنگی است؛ همین زیاد بودن کلم. برای دو نفر دارید تهیه می‌بینید. به خودتان می‌قبولانید که او، برای خودش غذایی دست‌وپا کرده حتماً. دخترهای دانشجو زود یاد می‌گیرند مثل مادرها یک پیاز را از وسط نصف کنند. پوستش را بگیرند و روی تخته نگینی ریز کنند. حالا نوبت بغض کردن است، پس سماور را روی جوش بگذارید؛ چون با یک فنجان چای گرم راحت‌تر می‌توانید قورتش بدهید. یک ماهیتابه ترجیحاً مسی یا استیل روی شعله گاز بگذارید. کلم‌ها باید ریزتر شوند و آن مقدار اضافی بروند توی فریزر. فنجان را می‌گذارید، دوباره کارد را بر می‌دارید که وای. انگشت اشاره را باید جمع می‌کردید که نکردید. زخم برداشت. تا خون نریخته روی پیازها باید انگشت را یا ببرید توی دهان یا بگیرید زیر شیر آب. زیر ماهیتابه را خاموش کنید. انگشت اشاره را فشار دهید. دستتان را که می‌رود طرف تلفن پس بکشید. برای اینکه غذای امروز هم به شما بچسبد و هم به دخترتان این کار ضروری است. پس فعلاً تلفن را فراموش کنید. باید بروید سراغ زنجبیل تازه. دخترت زنجبیل دوست ندارد. دوباره بغض و یک فنجان چای دیگر. نمی‌خواهی لذت خوردن زنجبیل تازه را بگذاری به‌پای شادمانی از نبودن دختر. پوستش می‌کنی و می‌اندازی توی هاون سنگی. می‌کوبی، می‌کوبی. محکم‌تر می‌کوبی آن‌قدر که مچت درد می‌گیرد و اشکت هم می‌ریزد.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
کارگر تو را با تخت به شدت از لای در می‌سُراند تو؛ همان طور که چرخ ملافه‌های چرک را یا چرخ غذای بیماران را.
کاربر ۲۹۶۸۷۹۳

حجم

۵۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۸۶ صفحه

حجم

۵۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۸۶ صفحه

قیمت:
۱۹,۳۵۰
۵,۸۰۵
۷۰%
تومان