دانلود و خرید کتاب در خواب هایم مریم راهی
تصویر جلد کتاب در خواب هایم

کتاب در خواب هایم

نویسنده:مریم راهی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۳از ۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب در خواب هایم

کتاب در خواب هایم نوشتۀ مریم راهی است. این کتاب را انتشارات کتاب نیستان در سال ۱۳۹۶ منتشر کرده است. در خواب هایم اثری که می‌توان از آن به‌عنوان رهیافتی تازه در رمان اجتماعی اعتقادی با درون‌مایه معناگرا یاد کرد، درون‌مایه‌ای که نه الزاماً تاریخی و دینی که نشئت‌گرفته از باور عمیق به نیروها و اراده‌های ماورا طبیعی و ازلی و صدالبته آورده داده شده در متون تاریخی مذهبی است.

درباره کتاب در خواب هایم

تغییرات وسیع و پردامنه در زیست اجتماعی ایران معاصر و جابه‌جایی پرشتاب میان ارزش‌های اجتماعی و به طبع آن رنگ و لعاب پیداکردن برخی از ارزش‌های غیربومی و در کنار آن در غبار و حاشیه ماندن برخی از اصول و باورهای سنتی و اصیل زیست شرقی و ایرانی، یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های فرهنگی نویسندگان ایرانی در سال‌های اخیر بوده که به شکل‌های مختلفی در آثار داستانی آنها ظهور و بروز پیدا کرده است.

نکته قابل‌توجه در این اثر تجربه خاص نویسنده در خلق آن است. او در ابتدای اثر یک روایت داستانی کوتاه که در آن شخصیت‌ها و مکان‌هایی تعریف می‌شوند را بازگو و در ادامه در طول کتاب بر پایه آن روایت، داستان‌هایی را تعریف می‌کند که هرکدام سرگذشت افراد و موقعیت‌های زیستی آنها در این روایت است.

خواندن کتاب در خواب هایم را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟

علاقه‌مندان به داستان‌های و رمان ایرانی می‌توانند از خواندن این کتاب لذت ببرند.

بخش‌هایی از کتاب در خواب هایم

محو و ناپیدا، چادرش را می‌کشد جلوتر، توی صورتش که هست اما نیست و به چشم هیچ‌کدام از زائرین حرم نمی‌آید:

- شب اول که آدمیزاد با پسرش آمده بود امامزاده جعفر، دیدمش ... آن‌ها نمی‌توانستند من را ببینند. حالا هم فقط خودش می‌تواند ما دوتا را ببیند، همیشه هم که نه ... اگر سفیدبختی به جوانی و قدوبالا بود، می‌بایست او بختش از همه سفیدتر باشد، اما دوتا چشم داشت کاسۀ خون، از رنجی که دیده بود ... آدمیزاد زیاد دیده‌ام، اما این زن قلبش روشن بود، مثل گنبد حرم شما.

روبه‌روی ضریح امامزاده، سلطان طوس را صدا می‌زد؛ شما را، مثل من ... از شما خانه می‌خواست، مثل من که یک‌بار بعد از مردن تُکذِّبان آواره شده بودم و یک‌بار هم بعد از مردن حدیقه ... خراب بشود روی سر هرکسی که یک بیغوله را هم خراب می‌کند روی سر از ما بهترونش ... خیر جورمَز.

همان شب نذر کردم شما آقایی کنید و به من خانه بدهید، من هم در انجام کار خیر کمک کنم به آدمیزادی که کمک‌کار ندارد. صبحش خبردار شدم یک بولدوزر خراب، افتاده گوشه‌ای، بی‌صاحب ... باید از حرم امامزاده جعفر می‌رفتیم بیرون، حرمت داشت آنجا ... بچه را زدم زیر بغلم رفتم داخل بولدوزر جاگیر شدم. تنگ بود، اما مال خودمان بود. یک ماهی ماندیم. بچه، پشت در خانۀ آدمیزاد، هی زار زد که چی‌مان کمتر از این و آن است که خانۀ آدمیزاد زندگی می‌کنند؟ بهش گفتم: «صبر اله اغلان، آقا به ما هم خانه می‌دهد.» فکر کرد زعفر را می‌گویم. بچه است دیگر، چه می‌داند؟ ... زعفر برای ما فقط شاه است، آقامان شمایید به علی قسم!

محو و ناپیدا، دست می‌کشد روی گل‌های قالیچه ...

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۷۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۳۵ صفحه

حجم

۱۷۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۳۵ صفحه

قیمت:
۵۲,۸۷۵
۱۵,۸۶۲
۷۰%
تومان