کتاب بی تابوت
معرفی کتاب بی تابوت
کتاب الکترونیکی «بی تابوت» نوشتهٔ لاله زارع در گروه انتشاراتی ققنوس چاپ شده است. بی تابوت دومین اثر لاله زارع در این مجموعه است. رمان اول او با نام جمجمهٔ جوان هم به معمای قتلی دهساله میپرداخت. بیتابوت رمانی در ژانر پلیسی است. هدف اصلی مجموعه رمان ژانر، نوشتن و انتشار رمانهایی متناسب با فرهنگ ایرانی (هرچند در برخی از وجوه تمایز چندانی میان ما و مخاطب جهانی وجود ندارد) و احترام به احساس، شعور و سلیقه فرهیخته نسل جدید مخاطبان است. در بیتابوت با قتلی خوفناک روبهرو هستیم. در ایام عید نوروز که تهران خلوتترین روزهای خود را میگذراند، یکی از شلوغترین مکانها ایستگاه راهآهن است. در همان زمان به سروان افشار خبر میدهند که جسد ناقص زنی یافت شده است. قتلی با کمترین میزان سرنخ، حتی جسد نیز کامل نیست.
دربارهٔ کتاب بی تابوت
این رمان، داستانی پلیسی است با دو کارآگاه دایره دهم اداره آگاهی تهران. بیتابوت مثل بسیاری از رمانهای پلیسی دیگر، دربردارندهٔ نیروهای رسمی و قانونی همچون افسران و بازپرسان نیروی پلیس است. از نمونههای مشهور مشابه میتوان به سربازرس مگره نوشتهٔ ژرژ سیمنون و کارآگاه والاندر نوشتهٔ هنینگ مانکل اشاره کرد.
ماجرا از ایستگاه راه آهن آغاز میشود جایی که یک چمدان مشکوک در سرویس بهداشتی آن جا پیدا میشود. هویت مقتول نامعلوم است و کشف آن ناممکن. تنها سرنخ سروان روزبه افشار و همکارش همین بسته مشکوک است که آنها را به سفری زیرپوستی در شهر تهران و حومهٔ آن میبرد. این رمان پیوندی برقرار میکند بین معمای قتلی مرموز و نوع نگاه جامعه ایرانی به آدمهای حاشیهای شهر. پیوندی نامرئی اما محکم که گاه بنیان اخلاقی جامعه را زیر سوال میبرد.
کتاب بی تابوت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به رمانهای پلیسی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب بی تابوت
سه تماس ازدسترفتهٔ بهمنی را نگاه کرد، مراسم خلوت و دلچسبِ عصرگاهیاش با تماسی تمام شده بود، اما به جای آنکه هوشیارتر شده باشد منگ بود. نگاهش دورتادور سالن چرخید. خبری از دودهها و لکههای روی دیوارها نبود. حس میکرد در جایی نامربوط است و نمیداند چطور برود به محل مأموریت. روشنک به او گفته بود در و دیوارها را رنگ بزند بلکه روحیهاش بهتر شود و هنوز بله را نگرفته خودش و دو دخترش عین قوم تاتار ریخته بودند توی خانه و آنجا را زیروزبر کرده بودند. حالا به لطف خواهر و خواهرزادههایش خانهٔ تمیزی داشت که اخت شدن با آن به اندازهٔ افتادن لکههای جدید روی دیوارها وقت میخواست. به اتاقش رفت تا لباس بپوشد. کسی در ایستگاه راهآهن کشته شده بود. در این وقت سال ایستگاه شلوغتر از هر وقت دیگر بود. کی توانسته بود آنجا آدم بکشد؟ همانطور بیلباس دور خودش میچرخید. حدس میزد قتل بر اثر درگیری نبوده وگرنه منادی آنجا نبود. لباس پوشید، ولی جورابهایش را پیدا نکرد. کشوهای کمد دیواری را بازوبسته کرد. روشنک به وسایل شخصیاش هم رحم نکرده بود. برگشت توی سالن و تلفن را برداشت که به او زنگ بزند. روبهروی تلویزیون قدم میزد، ولی نگاهش به قاب عکس روی دیوار گره خورده بود. تصویر نورانی چراغ لوستر افتاده بود روی صورت روشنک، ولی بقیهشان با لبخندی پهن به او زل زده بودند. وقتی جلو عکس رژه میرفت دایرهٔ نور نوبتی میافتاد روی صورت بقیهشان. موبایل خواهرش در دسترس نبود. قاب عکس را از آنجا برداشت. تلفن را پرت کرد روی کاناپه و تازه یادش افتاد عادت خواهرش چیست. پرید سمت پاتختیاش و کشو را بیرون کشید. جورابها مثل ورقههای نازک روی هم دراز کشیده بودند، قاب را انداخت رویشان و با جورابها از اتاق بیرون زد.
حجم
۱۶۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
حجم
۱۶۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
نظرات کاربران
این کتاب عالیه! یه پروندهی سخت با مقتولی که هویتش مجهوله و غیر از یه سرنخ مبهم و بیربط، چیزی برای حل معما وجود نداره. روند داستان خوب و پر از تعلیقه اما گاهی _بهندرت_ از پرونده دور میشد. انگار
بی تابوت رو هم قبلا در اپلیکیشن دیگه ای خریدم و خوندم. نمی دونم چرا طاقچه کتاب های خانم زارع رو دیر گذاشته.. چون ترجیح من اینه که کتاب ها رو تو طاقچه بخونم. اما در مورد داستان... متن روان و دلنشینی داشت.
بنظرم در ژانر ادبیات جنایی کتاب خوبی بشمار میاد. نسبتا خوب داستانپردازی شده و نویسنده کوشیده تا برای رفتار شخصیتها توجیه روانشناختی دستوپا کنه و این خودش رمان رو باورپذیرتر کرده. اما در مجموع بنظرم برای یک رمان جنایی، معمایی،
خلاصه بگم: فوق العاده. مفصلتر بگم: یک داستان معمایی پلیسی عالی، داستان پردازی عالی، شخصیت پردازی عالی، غافلگیری عالی، پیچیدگی عالی، تا چند صفحه آخر قاتل معلوم نیست و قابل حدس هم نیست،غیر ممکنه کسی بتونه پیش بینی کنه، جذابیت که
بنظرم به عنوان یک کتاب جنایی ایرانی خیلی عالی بود
یک کتاب جنایی عالی با یک معمای مجهول که اصلا نمیتونید حدس بزنید یا از کتاب دل بکنید
حجم زیادی از توصیفهای غیر ضروری توی این کتاب هست که نه فقط وقت مخاطب رو میگیره، بلکه اصلا مناسب فضاسازی یه داستان جنایی نیست. حالا اگه یه داستان عاشقانه بود که طرف روی چمنها دراز کشیده بود و همراه