دانلود و خرید کتاب وقایع نگاری مرگی اعلام شده گابریل گارسیا مارکز ترجمه کاوه میرعباسی
تصویر جلد کتاب وقایع نگاری مرگی اعلام شده

کتاب وقایع نگاری مرگی اعلام شده

معرفی کتاب وقایع نگاری مرگی اعلام شده

کتاب وقایع نگاری مرگی اعلام شده، داستانی جذاب از گابریل گارسیا مارکز، درباره‌ ماجرای به قتل رسیدن یک جوان به نام سانتیاگو است. این کتاب با ترجمه کاوه میرعباسی منتشر شده است. 

درباره‌ کتاب صوتی وقایع نگاری مرگی اعلام شده

گابریل گارسیا مارکز، در کتاب وقایع نگاری مرگی اعلام شده، ماجرای قتل جوانی به نام سانتیاگو را روایت می‌کند. وقایع نگاری مرگی اعلام شده، تلفیقی است از گزارشگری ژورنالیستی، روایت‌پردازی واقع‌گرایانه و داستان کارآگاهی. 

رمان بر پایه رویدادی واقعی پدید آمده و روایت قتلی است که در۱۹۵۱ در سوکره، کلمبیا اتفاق افتاد. سانتیاگو نصار (مقتول) با الهام از شخصیت یکی از دوستان ایام کودکی مارکز شکل گرفته است. داستان درباره ماجرای قتل سانتیاگو نصار می‌چرخد و راوی در مقام کارآگاه عمل می‌کند. این کتاب داستان یک قتل است. 

بایاردو سان رومان ثروتمند، با آنخِلا بیکاریو ازدواج می‌کند آن‌ها بعد از مراسم عروسی به خانه می‌روند اما داماد می‌فهمد عروس باگره نیست و به خانه خانواده عروس می‌رود. در این میان مردی به‌نام سانتیاگو متهم می‌شود و جلو چشم‌های مردم کشته می‌شود. حالا بعد از گذشت مدت‌ها این پرونده باز شده است.  

خواندن کتاب وقایع نگاری مرگی اعلام شده را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات جنایی پیشنهاد می‌کنیم. 

درباره‌ گابریل گارسیا مارکز

گابریل خوزه گارسیا مارکِز در ۶ مارس ۱۹۲۷ در دهکدهٔ آرکاتاکا درمنطقهٔ سانتامارا در کلمبیا متولد شده است. او رمان‌نویس، نویسنده، روزنامه‌نگار، ناشر و فعال سیاسی کلمبیایی بود. او بین مردم کشورهای آمریکای لاتین با نام گابو یا گابیتو (برای تحبیب) مشهور بود و پس از درگیری با رئیس دولت کلمبیا و تحت تعقیب قرار گرفتنش در مکزیک زندگی می‌کرد. مارکز برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۸۲ را بیش از سایر آثارش به خاطر رمان صد سال تنهایی چاپ ۱۹۶۷ می‌شناسند که یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های جهان است.

آثار مارکز در سراسر دنیا به زبان‌های زیادی از جمله فارسی ترجمه شده‌اند. پاییز پدرسالار، عشق سال‌های وبا و ساعت شوم از آن جمله‌اند.

گابریل گارسیا مارکز در ۱۷ آوریل ۲۰۱۴ و بر اثر ابتلا به بیماری فراموشی، درگذشت.

بخشی از کتاب وقایع نگاری مرگی اعلام شده

او را در حافظه مادرش دیدم. آخرین هفته ژانویه، بیست و یک سالش تمام شده بود، و بلندبالا و ترکه‌ای و رنگ‌پریده بود و پلک‌های عربی و موهای فرفری پدرش را به ارث برده بود. یگانه میوهِ ازدواج مصلحتی والدینش بود که یک لحظه هم طعم سعادت را نچشیدند، اما خودش زیرِ سایهِ پدر خوشبخت به نظر می‌رسید، تا اینکه سه سال پیش او ناغافل فوت کرد؛ این خوشبختی ظاهراً تا دوشنبه‌ای که از دنیا رفت کنار مادرِ تنهایش هم دوام داشت. از لحاظ غریزه به او رفته بود. از همان بچگی، استفاده از سلاح‌های گرم و عشق به اسب‌ها و مهارِ پرندگان شکاری را از پدرش آموخت، و همین طور صفاتِ پسندیده‌ای نظیر رشادت و دوراندیشی را. با هم عربی حرف می‌زدند اما جلوی پلاثیدا لینرو از این عمل خودداری می‌کردند تا مبادا او احساس کند طرد شده. هرگز کسی ندید مسلح به آبادی بیایند و تنها دفعه‌ای که قوش‌های تعلیم دیده‌شان را همراه آوردند برای هنرنمایی در یک جشن خیریه بود. با مرگ پدر ناچار شد بعد از دوره متوسطه ترک تحصیل کند و اداره مزرعه و دامداری خانوادگی را بر عهده بگیرد. سانتیاگو نصار ذاتاً شاد و مسالمت‌جو و گشاده‌دل بود.

روزی که به قتل می‌رسید، مادرش، وقتی او را در لباس سفید دید، گمان برد تاریخ را عوضی گرفته. بهم گفت: "یادش انداختم دوشنبه است." اما او برایش توضیح داد لباس پلوخوری پوشیده تا اگر فرصتی نصیبش شد که انگشتر اسقف را ببوسد سر و وضعش مناسب باشد. اما مادر اصلاً به موضوع اهمیت نداد.

بهش گفت: "از کشتی پیاده هم نمی‌شود. مطابق معمول برای حفظ ظاهر دعای خیرش را نثار می‌کند و از همان راهی که آمده برمی‌گردد. چشمِ دیدن این آبادی را ندارد."

معرفی نویسنده
عکس گابریل گارسیا مارکز
گابریل گارسیا مارکز
کلمبیایی | تولد ۱۹۲۷ - درگذشت ۲۰۱۴

گابریل گارسیا مارکز در شهر آراکاتاکا در کلمبیا به دنیا آمد و هشت سال نخست زندگی‌اش را با پدربزرگ و مادربزرگ مادری‌اش گذراند. پدربزرگ و مادربزرگ مارکز، هر دو داستان‌سرایان فوق‌العاده‌ای بودند، اما رویکرد آن‌ها در داستان‌گویی با یکدیگر بسیار تفاوت داشت. پدربزرگش به مارکز جوان داستان‌هایی درباره‌ی تاریخ، جنگ و مزارع موز محلی گفت. از سوی دیگر، مادربزرگ او زنی خرافاتی بود که به شدت به ارواح و جهان ماوراء طبیعی اعتقاد داشت و داستان‌هایی که برای مارکز تعریف می‌کرد نیز شامل همین مضامین بود.

farzane
۱۴۰۲/۰۴/۲۲

یک روایت نفس گیر از ماجرای قتلی که از پیش بارها و بارها اعلام شد و همه مردم توش به نحوی مقصرن. اقای مارکز این قابلیت رو دارن از یه قتل ناموسی یه داستان کوتاه به این قشنگی بنویسن. یه جاهایی کتاب

- بیشتر
Ammar
۱۴۰۰/۱۲/۲۹

ترجمه های دیگه رو نخوندم ولی این ترجمه از آقای میرعباسی به نظرم خیلی خوب و البته کم و بیش ادبی بود. شاید برای بعضی ها سخت باشه

نخواستم باور کنم همان زنی است که تصور می‌کردم، زیرا برایم دشوار بود بپذیرم زندگی آخرسر تا این حد به ادبیات مبتذل و بازاری شبیه می‌شود.
farzane
مقوله‌های ناموسی به مثابه بِرکه‌هایی مقدس‌اند که فقط صاحبانِ مصیبت بهشان دسترسی دارند.
farzane
مقوله‌های ناموسی به مثابه بِرکه‌هایی مقدس‌اند که فقط صاحبانِ مصیبت بهشان دسترسی دارند.
farzane
با فریاد صدایش زد: "سانتیاگو، پسرکم، چه‌ات شده!" گفت: "من را کشتند، خاله ونه"
farzane
آنخلا بیکاریو خیلی سربسته به دردسرهای ناشی از فقدان عشق اشاره کرد، اما مادرش با یک جمله بهش پاسخی دندان‌شکن داد: "آدم عشق را هم یاد می‌گیرد."
farzane

حجم

۹۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۰۰ صفحه

حجم

۹۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۰۰ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان