دانلود و خرید کتاب مشت مالچی عارف و. س. نایپل ترجمه مهدی غبرایی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.

معرفی کتاب مشت مالچی عارف

«مشت مالچی عارف» رمانی نوشته و. س. (ویدیادهَر سوراجپراسَد) نایپُل( -۱۹۳۲)، نویسنده هندی‌تبار ترینیدادی، برنده جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۰۱ و از پیشگامان مکتب پس از استعمار در میان نویسندگان انگلیسی‌زبان است. بارگاس یوسا درباره این نویسنده می‌گوید: «و. س. نایپُل بریتانیایی‌ترین نویسنده انگلیس است، علت این امر نه فقط برازندگی و خوش‌ذوقی در زبان انگلیسی، بلکه بیش‌تر آن است که هیچ یک از نویسندگان دیگر در آن محسنات سنتی ادبی انگلیس، یعنی طنز، شوخ‌طبعی طعنه‌آمیز و شک و بدبینی ملایم به پای او نمی‌رسند.» بر اساس کتاب مشت مالچی عارف، در سال ۲۰۰۱، فیلمی انگلیسی ساخته شده است. داستان این رمان، درباره جوانی است که رویاهای بزرگی دارد و می‌خواهد انسان معروف و تاثیرگذاری شود. اما به سبب جایگاه اجتماعی و شغلی که دارد با دشواری‌های بسیاری رو به رو است. این رمان اینگونه آغاز می‌شود: «قرار بود بعدها در سراسر کارائیب جنوبی به شهرت و افتخار برسد؛ قرار بود قهرمان خلق و بعد نماینده بریتانیا در لیک ساکسس بشود. امااولین بار که دیدمش هنوز مشتِ‌مالچی سختکوشی بود، زمانی که مزد مشتِ‌مال در ترینیداد ده پنی بیش‌تر نبود. این حرف‌ها مال زمانی است که تازه جنگ شروع شده بود و من هنوز شاگرد مدرسه بودم. با توپ و تشر مرا بردند بازی فوتبال و توی همان دور اول بازی لگد سختی به ساق پایم زدند که چند هفته زمینگیرم کرد. مادرم با پزشک‌ها میانه‌ای نداشت و مرا پیش دکتر نبرد. ملامتش نمی‌کنم، چون آن روزها مردم ترجیح می‌دادند بروند پیش مشتِ‌مالچی یا دندانساز تجربی. مادرم می‌گفت: «می‌دانم تو ترینیداد چه دکترهایی هست. این‌ها کاری ندارند جز این که دو سه نفر را پیش از صبحانه بکشند.» این حرف آن‌قدرها هم که نشان می‌دهد ناجور نیست، آخر در ترینیداد به خوراک نیمروزی می‌گویند صبحانه.»
نام ناپذیر
ساموئل بکت
قلعه سفید
اورهان پاموک
پرسش‌های بی‌پایان
پِرل. اس. باک
اورلیا
ژرار دو نروال
ماه عسل
پاتریک مودیانو
باغ‌های کیوتو
علی قانع
یادداشت‌های کشتیرانی
آنی پرولکس
سنتائور
جان آپدایک
خاطرات پس از مرگ براس کوباس
ماشادو دِ آسیس
ولاد
کارلوس فوئنتس
مالوی
ساموئل بکت
تسلی‌ناپذیر
کازوئو ایشی گورو
تا در محله گم نشوی
پاتریک مودیانو
ژنرال در هزارتوی خود
گابریل گارسیا مارکز
مردی با کبوتر
رومن گاری
خانم صاحبخانه
فئودور داستایفسکی
خاکستر گرم
شاندور مارائی
زیبا و ملعون
سهیل سُمّی
کتابخانه نیمه شب
مت هیگ
مغازه خودکشی
ژان تولی
آبنبات هل دار
مهرداد صدقی
رویای نیمه‌شب
مظفر سالاری
آب‌نبات پسته‌ای
مهرداد صدقی
دختری که رهایش کردی
جوجو مویز
پنج قدم فاصله
ریچل لیپینکات
مغازه خودکشی
ژان تولی
ملت عشق (اجرای جدید)
الیف شافاک
بیمار خاموش
الکس مایکلیدیس
سرگذشت آب و آتش؛ مهرگان
بهار برادران
یک عاشقانه آرام
نادر ابراهیمی
کیمیاگر
پائولو کوئیلو
مردی به نام اوه
فردریک بکمن
جزء از کل
استیو تولتز
سمفونی مردگان
عباس معروفی
آبنبات هل‌دار
مهرداد صدقی
هری پاتر و سنگ جادو
جی.کی. رولینگ
سایه باد
کارلوس روئیت ثافون
چایت را من شیرین می‌کنم
زهرا بلنددوست

نظرات کاربران

Dentist
۱۳۹۵/۰۶/۰۶

کتاب مصداق آدم های بی سوادی بود که بدون کمترین تلاش یا علم و آگاهی به جایگاه هایی میرسن که اصلا لایقش نیستن. آدمایی بدون تخصص و آگاهی که به کرسی های مهم سیاسی تکیه میدن. اتفاقی که فکر کنم

- بیشتر
lilylilyLily
۱۳۹۵/۰۷/۲۲

جالب بود. خوشم اومد.

soheila45
۱۳۹۵/۰۵/۱۵

کتاب جالبیه ولی متاسفانه پر از غلط املایی هست که کلا مفهوم کلمه رو عوض میکنه،لطفا در باره ویراستاری کتاب دقت بیشتری بشه.

نازبانو
۱۳۹۷/۰۴/۱۵

جالب بود ، اما متاسفانه بخش اخرش ک سیاسی بود جذبم نکرد ، بعضی شخصیتا زیادی رو مخ بودن... ترجمه ش عالیه

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۳)
کالیپسویی برایش ساختند که در کارناوال ۱۹۴۷ خواندند: یکی از بزرگان حزب حریف یبوست گرفتش مزاج شریف. چو آید میان پای رأی و نظر مزاج مبارک شود خشک‌تر.
نازبانو
عمه آروغ زد، نه از آن آروغ‌های مؤدبانه پس از غذا، بلکه آروغی کشدار و مقطع. بدون عذرخواهی توضیح داد «باد گلوس. حالا مدت زیادی است ــ از زمان مرگ پدرت ــ فکرش را که می‌کنم این باد عذابم می‌دهد.» «پیش دکتر رفتی؟» «دکتر؟ آن‌ها فقط چیزهایی سرهم‌بندی می‌کنند. یکیشان گفت ــ می‌دانی چی گفت؟ ــ که کبدم تنبل است. مدت‌هاست از خودم این سؤال را می‌کنم: چطور کبد آدم می‌تواند تنبل باشد، ها؟» باز آروغ زد، گفت: «می‌بینی؟» و دست‌ها را به سینه‌هایش مالید. گانِش به این عمه لقب بانوی آروغ‌زن و بعد آروغ‌زن کبیر داد. سر چند روز او تأثیر مخربی روی زن‌های دیگر خانه گذاشته بود. همه آن‌ها بنا کردند به آروغ زدن و مالیدن سینه‌هاشان و شکایت از باد گلو. همه به استثنای شاه‌جرج.
نازبانو
ایندارسینگ با تخته‌سیاه و جعبه گچ رنگی خود به همه جا سفر کرد و مباحث خود را با نمودارهایی روی آن کشید. بچه‌ها از او خوششان می‌آمد. آن‌ها در اول و آخر جلسه دورش جمع می‌شدند و «یک تکه گچ کوچولو می‌خواستند که قصد داشت دور بیندازد.» بزرگسال‌ها به او لقب «فرهنگ لغات متحرک» داده بودند.
شلاله

حجم

۲۰۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۱

تعداد صفحه‌ها

۲۸۰ صفحه

حجم

۲۰۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۱

تعداد صفحه‌ها

۲۸۰ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان