دانلود و خرید کتاب باران تویی (جلد دوم) ندا سعادتی‌نسب
تصویر جلد کتاب باران تویی (جلد دوم)

کتاب باران تویی (جلد دوم)

انتشارات:نشر عطران
امتیاز:
۳.۷از ۱۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب باران تویی (جلد دوم)

کتاب باران تویی (جلد دوم) نوشتهٔ ندا سعادتی‌نسب در نشر عطران چاپ شده است. این رمان، قصه پرفراز و نشیب عاشقی کردن است .قصه عشق، صبر،فداکاری و دلدادگی و نه هراحساسی که بنام عشق تلقی می شود.

درباره کتاب باران تویی (جلد دوم)

اتفاقات داستان تلفیقی از واقعیت و تخیل نویسنده است و اسامی شهرها، مکان‌ها، دانشگاه‌ها و افراد، غیرواقعی است.

گاهی باید ماند. گاهی نباید به دنبال دورترین ها رفت. ماندن جرأت می خواهد، ماندن عشق می خواهد. گاهی عشق در همین حوالی است. نزدیکِ نزدیک. گاهی عشق می‌شود زندانت و گاهی پرِپروازت و تو باید انتخاب کنی راه و مقصد را.

کتاب باران تویی (جلد دوم) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به علاقه‌مندان به داستان‌های ایرانی عاشقانه پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب باران تویی (جلد دوم)

- کجا؟

- ماشینتو بذار تو بعد با ماشین من میریم یه کافی شاپی جایی

دیگر بی محلی کردن یا تریپ اخم کردن مال بچه مدرسه ای ها بود و دور از ادب بود. بی حرف، کاری را که خواسته بود انجام دادم. مگه مریض می بودم که دوباره به او می توپیدم؟ماشین و که گذاشتم تو حیاط مامان آمد تو ایوان. مجبور به دروغ شدم و گفتم یادم رفته یه کتابی رو که میخواستم بخرم میرم و زود برمیگردم.

- چرا با ماشین نمیری؟

- خیابونا شلوغه. با مترو میرم زودتر میرسم

دیگه نگذاشتم ادامه بدهد و جلوی سوالاتش را با رفتنم به بطرف در گرفتم فقط گفت:

- درپناه خدا. زود برگرد که به شب نخوری

چاره ای نبود نمیشد که به او بگویم با سیروان شمس دارم میروم کافی شاپ تا در مورد موضوع اخراجم صحبت کنیم. بی شک سکته می کرد.

توی سانتافه مشکی شیکش نشستم و به تصویر روبرویم که نمایی از خیابانها و ماشیت ها بود زل زدم. کمی که گذشت بطرفم برگشت و گفت:

- نه اون قیافه عبوس و داد و بیدادتو دوست دارم نه این سکوتتو. چرا چیزی نمیگی؟ میدونم که از لحن اونروزت پشیمونی و غرورت نذاشت با من تماس بگیری.

با پوزخند گفتم:

- اونوقت چطور به این نتیجه رسیدین؟

خندید .

-دوست عزیزتون دوباره با من تماس گرفتن و گفتن که خودت بخاطر اون حرفا پشیمونی و بعید نیست از عذاب وجدان دست به کارای نامتعارفی بزنی

با تعجب گفتم:

- مثلا چه کارایی؟

-چه میدونم ...اون ادمایی که به آخرخط میرسن و یهو به سیم آخر میزنن هرکاری ازشون برمیاد. ممکنه یهو دست به خودکشی هم بزنن.

مانده بودم این حرفها را راست می گوید یا دارد شوخی میکند. واقعاً سحر به او زنگ زده و این چرندیاتو گفته یا خودش نظرش راجع به شخصیت من اینجوریه.

انگار ذهنم را خوانده باشد گفت: اینقدر این کله کوچولوتو خسته نکن. تو چشمات همه چیز معلومه. اگه بگم خودمم بدم نمی ومد دوباره ببینمت، چی میگی؟ از آخرین شبی که تو کرمانشاه دیدمت خیلی وقته میگذره و من هنوز فراموشت نکردم. دختر خاصی هستی و البته متفاوت. اینکه برعکس بقیه دخترای دوروبرم بجای اینکه خودتو بهم بچسبونی ازم دوری می کنی و اینقدر مغروری خوشم میاد. نمیتونم بهت فکر نکنم.

دنيا
۱۴۰۱/۱۱/۰۱

یک موضوع معمولی بود بسیار طولانی و خسته کننده

کاربر 5685396
۱۴۰۲/۰۷/۱۷

جلد دوم هم مثل جلد اول جذاب نبود

کاربر ۳۸۷۶۶۲۹
۱۴۰۱/۰۲/۱۰

رمانی پرکشش و جذاب،عاشقانه و امروزی که من خیلی دوستش داشتم. داستان دختری که وقتی اتفاقی برای او می افتد بجای حل درست آن، به راه حل اشتباهی رو می آورد و همین باعث اشتباهات بعدی است که چالش های

- بیشتر
NilGooN
۱۴۰۲/۰۳/۰۸

عالی بود.تعلیق بالا دور از اطناب،نثر شیرین.قلمتون مانا

یاس
۱۴۰۰/۱۱/۲۶

عالی بود. متن روان و داستانی جذاب

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۹۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۸۵ صفحه

حجم

۲۹۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۸۵ صفحه

قیمت:
۴۰,۵۰۰
۲۰,۲۵۰
۵۰%
تومان