دانلود و خرید کتاب عروس دهکده فاطمه حیدری
تصویر جلد کتاب عروس دهکده

کتاب عروس دهکده

نویسنده:فاطمه حیدری
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۵از ۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب عروس دهکده

کتاب عروس دهکده نوشته فاطمه حیدری است. این کتاب را انتشارات آزادمهر برای علاقه‌مندان به ادبیات داستانی منتشر کرده است.

درباره کتاب عروس دهکده

داستان در یک روستا روایت می‌شود و آغاز کتاب مراسم شروع یک رسم کهن است. در این رسم دونفر از قوی‌ترین پسران دهکده باید با هم کشتی بگیرند و برنده می‌تواند دختری را که می‌خواهد از میان دختران جوان روستا به همسری خود انتخاب کند. 

در همین زمان دو حریف به میدان می‌آیند. جهانگیر پسر کدخدا با بدنی تنومند و ابروانی سیاه و پرپشت و رستم پسر یکی از روستاییان با دلی پر امید روبه‌ٰروی هم ایستاده‌اند. همه دختران روستا خوشحال هستند و می‌خواهند خودشان انتخاب شوند اما نگار زیباترین دختر روستا بیشتر از دیگران دلهره دارد.

کشتی شروع می‌شود و رستم در اتدا از غرور جهانگیر استفاده می‌کند و سعی دارد او را شکست بدهد اما جهانگیر قدتمندتر است و در نبردی طولانی رستم را به خاک می‌زند. نگار می‌ترسد، چیزی در قلب و احساسش وجود دارد که او را غمگین می‌کند. در همین زمان نام نگار را به‌عنوان عروس دهکده می‌خوانند اما نگار در میان جمعیت نیست. او رفته است و این سنت شکنی بزرگی است. جهانگیر خشمگین است و رستم خوشحال. در دهکده غوغایی به‌پا می‌شود.

خواندن کتاب عروس دهکده را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب عروس دهکده

مردهای خانه چوغا می‌پوشند و دست پسربچه‌های خود را که آن‌ها هم لباس نو پوشیده‌اند، می‌گیرند و از خانه خارج می‌شوند. زنان نیز لباس‌های مخصوص جشن را به تن می‌کنند، لباس نو به دختران خود می‌پوشند و دست در دست هم از خانه خارج می‌شوند. البته ناگفته نماند که دختر، پسرهای جوان، تمیزتر و زیباتر از بقیه در این جشن شرکت می‌کنند. کوچه‌ها برخلاف روزهای قبل پر از رهگذر است؛ رهگذرانی که همه به طرف میدان ده در حرکتند. در طول راه زنان از دختری حرف می‌زنند که امروز عروس دهکده خواهد شد و مردان هم از نبرد رستم و جهانگیر سخن می‌گویند و هر کس بنا به ایدهٔ شخص خود چیزی می‌گوید.

یارعلی، بقال محله می‌گوید: جهانگیر قوی‌تر از رستم است و امروز پشت رستم را به خاک می‌مالد.

اما مشهدی یعقوب پرخاش‌کنان وسط حرفش می‌پرد و می‌گوید: رستم زور و پنجهٔ آهنین دارد. الحق که پیروزی با رستم است. 

یارعلی با غیظ به او می‌گوید: تو مثل اینکه جهانگیر را خوب نمی‌شناسی، پسر کدخدا نیست که هست، قامت برازنده ندارد که دارد، قوی‌پنجه نیست که هست، خب، دیگر چه می‌خواهد.

مشهدی یعقوب که با دقت توصیف‌های یارعلی را گوش می‌داد با حالتی حق به جانب گفت:

- این همه که گفتی درخور رستم هم هست، فقط این بنده‌خدا پسر کدخدا نیست، حال دلیل نمی‌شود که نداشتن لقب کدخدازادگی باعث شکستش شود.

یارعلی که گویی جوابی برای حرف حق مشهدی یعقوب نداشت با استیصال جواب داد:

- چه می‌دانم، به هر حال هر کدام موفق شوند برای ما عزیر و محترم است.

زنان نیز مانند مردان در رقابت دختران و انتخاب عروس امروز سخن به میان می‌آورند. زن تیمور آقا، قصاب محله، با غرور و تکبر خواهرش لیلا را عروس امروز می‌داند و با پز و افاده از لیلا حرف می‌زند و شمسی خانم که مخاطب اوست در جوابش می‌گوید:

- از کجا معلوم که لیلا را انتخاب کنند حالا که نگار از لیلا زیباتر و دلرباتر است.

دوستدار حضرت آقا
۱۴۰۲/۰۱/۰۴

خلاصه اش جذابتر از خودش

کاربر 4094727
۱۴۰۳/۰۶/۲۱

کتاب خوبی هستش درمورد عشق عاشقی

کاربر ۳۳۱۲۱۷۰
۱۴۰۳/۰۳/۲۵

خوب است

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۱۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۱۷۸ صفحه

حجم

۱۱۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۱۷۸ صفحه

قیمت:
۸,۰۰۰
تومان