دانلود و خرید کتاب همقدم فرزانه عادلی
تصویر جلد کتاب همقدم

کتاب همقدم

انتشارات:انتشارات آرنا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب همقدم

کتاب همقدم نوشته فرزانه عادلی است. این رمان جذاب را انتشارات آرنا منتشر کرده است. کتاب روایت زندگی یک دختر و پسر است.

درباره کتاب همقدم

کتاب همقدم دو بخش است. بخش اول از زبان السا روایت می‌شود، دختری که در رشته پزشکی در دانشگاه قبول می‌شود و پس از سکونت در خوابگاه و اتفاقات شیرین همراه آن، کم‌کم عاشق پسری می‌شود که مسیرش را با او همقدم می‌شود. بخش دوم از زبان پسر داستان است و فراز و فرودهای زندگی‌اش. او بسیار نزدیک افسردگی‌ است اما حضور السا زندگی‌اش را تغییر می‌دهد.

با وجودیکه هر دو بخش این کتاب در حقیقت یک ماجرای عاشقانه را توصیف می‌کند، اما تفاوت نگاه و زندگی در داستان باعث می‌شود تجربه‌های متفاوت را ببینید و از آن لذت ببرید. از ویژگی‌های خاص این کتاب این است که شما مجبور نیستید دو بخش را به‌ترتیب بخوانید و می‌توانید انتخاب کنید با خواندن کدام بخش شروع کنید. 

خواندن کتاب همقدم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب همقدم

خلاصه پزشکی دانشگاه تبریز قبول شدم که دو سه ساعت با شهر خودمون فاصله داشت.

آخرهای شهریور بود که رفتیم برای ثبت‌نام و خوشبختانه خوابگاه هم به من تعلق گرفت.

کلی فکر و خیال تو سرم می‌گذشت و یه حس و حال خوبی داشتم. برای اولین بار هویت شخصی خودم و ساخته بودم و دائم به آینده فکر می‌کردم. دروغ چرا استرس هم داشتم. از واحدهای درسی سختی که پیش روم بود تا پیدا کردن یه دوست خوب و توپ دغدغه های کوچک و بزرگ من شده بودند.

گاهی وقت‌ها هم‌دلم سخت می‌گرفت. خوب می دونستم که دلم به تماشای گذر زمان از قاب ساعت دیواری اتاقم تنگ خواهد شد. جای افق پشت پنجره رو ساختمان‌های بلند خواهند گرفت و هیچ عطری به‌پای تنفس هوای آغشته به نفس‌های مادرم نخواهد رسید.

دانشگاه هم شروع شد و جلسه اول رو دیر رسیدم. وسط کلاس آناتومی بود که تونستم خودم و برسونم. نشستم و به حرف‌های استاد گوش کردم. قشنگ هیچی حالیم نشد. همش از واژه‌های انگلیسی استفاده می‌کرد و من هیچکدوم رو نشنیده بودم. بدترش اونجایی بود که دو سه تا از بچه‌های ردیف اول جلو جلو جواب می‌دادن و از مطالبی که من یک کلمه‌اش رو هم نمی‌فهمیدم سؤال هم می‌پرسیدند! بعدها همون دانشجوها خیلی متوسط از آب دراومدن و نمره شون هم پایین‌تر از من شد و من فقط حدس می‌زدم که شاید اون روز استاد یک‌بار اون مباحث و قبل اینکه من برسم توضیح داده بوده و داشته مرور می‌کرده.

خلاصه درس سخت اون روز و اون دانشجوها یک چنان استرسی به من وارد کردند که وقتی از کلاس زدم بیرون تو چشمم اشک جمع شده بود و فکر می‌کردم ممکنه از عهده اش برنیام و مشروط بشم.

دو تا کلاس برای اون روز گذاشته بودن و بعدش رفتم حیاط پیش بابام تا وسیله هام و ببریم خوابگاه.

تو راه براش از سختی درس‌ها تعریف کردم و بابام هم می‌گفت: دختر باهوش من از پس سخت‌ترین امتحان‌ها برمیاد. حس دوگانهٔ غرور و ترس هم‌زمان بهم‌دست می‌داد. 

رسیدیم و به قول خودشون با ناظمه خوابگاه یه خرده کاغذبازی کردیم و وسایلم و بردم تو اتاقم که طبقه چهارم بود، گذاشتم و از پله‌ها اومدم پایین، از در شیشه‌ای سالن رد شدم و رسیدم به حیاط خوابگاه که یک حیاط بزرگ بود با گل‌های دورتادور و درخت‌های کاج بغل دیوار که به‌راحتی می‌شد فهمید نقش محافظ حیاط رو به عهده داشتن تا ساختمون های اطراف نتونن اون محوطه رو دید بزنن!

کاربر ۳۹۵۹۰۶۲
۱۴۰۰/۱۰/۱۶

خیلی خوب بود،مخصوصا بخش دومش

قاصدک
۱۴۰۲/۰۴/۲۲

۵۰ صفحه خوندم،انگار داشتم انشا میخوندم،دیگه ادامه ندادم.

حجم

۳۵۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۰۶ صفحه

حجم

۳۵۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۰۶ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان