کتاب کی عاشقت شدم؟
معرفی کتاب کی عاشقت شدم؟
کتاب کی عاشقت شدم؟ نوشته افسانه گلپرور است. این کتاب داستان زندگی عجیب یک زن است که با فهمیدن رازی از گذشته همه چیز در زندگیاش تغییر میکند.
درباره کتاب کی عاشقت شدم؟
داستان از روزی شروع میشود که مهسا به آرایشگاه رفته است و زن آرایشگر به او می گوید زن دیگری در آرایشگاه است که بسیار به او شبیه است. مهسا و مهتاب همدیگر را میبینند و میفهمند خواهر هستند، خواهرانی که وقتی کوچک بودند همراه برادرشان زندگی خوبی داشتند اما با مرگ پدرشان پدربزرگ که از مادرشان متنفر بوده آنها را از خانه بیرون میکند و فقط نوه پسر را نگه میدارد. کمکم مادر مهتاب و مهسا بیماری سختی میگیرد و برای هزینه درمان و خوشبختی دخترانش آنها را به دو خانواده ثروتمند میفروشد. حالا بیش از ۴۰ سال گذشته است و مهسا با همسرش سیروس و پسران و دخترش لیلا زندگی میکند و میفهمد فرزند حقیقی پدر و مادر طلا فروشش نیست. او بعد از ماهها کلنجار رفتن با خودش این خبر را به سیروس میدهد. اما ناگهان ۲۶ سال زندگی عاشقانه خراب میشود. سیروس او را متهم میکند که خبر داشته و اطلاعی نداده است و مادرش حتما زن بدی بوده که مجبور شده فرزندانش را بفروشد. در این میان آنقدر رابطه سیروس و مهسا سرد میشود که مهسا تصمیم میگیرد خانه را رها کند. در یک مهمانی که همه به همراه خواهران سیروس حضور دارند او اعلام میکند میخواهد خانه را ترک کند و هیچکس جز لیلا دختر ۱۸ سالهاش برای ماندن او تلاشی نمیکند. وقتی لیلا تصمیم میگیرد برود دخترش هم همراهش میرود. آنها به یک کلبه کوچک در حاشیه یک شهرک در شمال میروند و زندگی سختی را شروع میکنند. لیلا برای تامین هزینههای زندگی در خانه مردم کار میکند اما به مادرش میگوید که نقاشی درس میدهد. مهسا روز به روز بداخلاقتر و عصبیتر میشود و لیلا هم تحمل میکند. در همین زمان در خانهای که لیلا در آن کار میکند یک اقدام به قتل اتفاق میافتد. بعضی از اعضای خانه به لیلا مشکوک میشوند و این شک با اقدامهای بعدی به قتل شدیدتر میشود، حالا او باید خودش را ازین موضوع خلاص کند، سه سال از ترک خانه گذشته است و پدر و برادرانش پشیمان به دنبال او میگردند.
خواندن کتاب کی عاشقت شدم؟ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به رمان ایرانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب کی عاشقت شدم؟
لیلا گفت: یادت نیست بهت گفتم میخوام کجا دارم برم و ازت اجازه گرفتم؟ خودت بهم گفتی برو وگرنه پامم نمیذاشتم بیرون. تازه اگه نمیخواستم پیشت باشم که از روز اول با اون همه بدبختی دنبالت نمی یومدم.
مهسا جواب داد: چرا الان یادم اومد بهم گفتی و رفتی اما اونموقع هرچی فکر میکردم اصلا یادم نمی یومد موقع رفتن گفتی کجا میری. همش از خودم میپرسیدم امشبم شاگرد داری یا نه؟ زود میای یا بازم تا نصفه شب میمونی و کارت طول میکشه؟ هوام که تاریک شد به کلی ترس برم داشت. این خراب شده همینجوریش ترسناکه، چه برسه به وقتی که تاریکم میشه. منم که دیوونه و عصبیام و کم مونده بود از نگرانی سکته کنم. صدای پاهاتم که شنیدم فکر کردم یه نفر اومده سراغم و داشتم از ترس زهره ترک میشدم.
لیلا گفت: الهی من بمیرم برات، میفهمم چه حالی داشتی.
مهسا جواب داد: به خدام خودمم دیگه تو کار خودم موندم و نمیدونم چیکار باید بکنم. دلم میخواد همه چی تموم بشه اما انگار مرگم از من فرار میکنه چون هرچی صداش میکنم سراغم نمیاد. دوست دارم بعد از این همه سختی و غم و غصه راحت بگیرم بخوابم و دیگه بلند نشم ولی حیف که نمیشه. اگه از خد نمیترسیدم خودمو خلاص میکردم.
لیلا که با شنیدن حرفهای مادرش ناراحت شده بود و صورتش به شدت درهم رفته بود با دستهای لرزان چشمهای او را پاک کرد و گفت: مامان جون به خدا اگه بازم از این حرفای ناامید کننده بزنی منم میشینم همینجا کنارت و تا صبح زار میزنم.
مهسا جواب داد: برو به کارات برس و به حرفای من گوش نده.
لیلا گفت: چطوری به حرفات گوش ندم؟ اصلا وقتی این همه غصه رو دلت مونده و به همین راحتی از مردن حرف میزنی من چطوری برم به کارام برسم و بهت بیاعتنایی کنم؟ خدا نکنه بلایی سرت بیاد قربونت برم، بهم قول بده دیگه از این فکرا نکنی.
مهسا جواب داد: الان مرگ برای من نعمته.
لیلا بغض کرد و گفت: مامان، تورو خدا، تورو جون هرکی دوست دای، اگه به فکر خودت نیستی یه کمی به فکر من باش.
حجم
۳۹۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۶۲۴ صفحه
حجم
۳۹۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۶۲۴ صفحه
نظرات کاربران
فیلم هندی با داستانهای زرد ایرانی قاطی کنی میشه کتاب کی عاشقت شدم ؟