کتاب کمبود
معرفی کتاب کمبود
کتاب کمبود اثری از سندهیل مولای ناتان و الدار سفیر است. این دو نویسنده در این کتاب نگاهی به کمبودهای فردی و اجتماعی انداختهاند.
درباره کتاب کمبود
کمبود معاتی گستردهای دارد اما به طور کلی کمبود یعنی کم داشتن، یعنی پیشی گرفتن نیازها و خواستهها بر داشتهها. همهٔ ما درگیر کمبودهای گوناگونی هستیم؛ این کمبودها دست ما را میبندند و نمیگذارند به آنچه میخواهیم دست پیدا کنیم. هرکمبود مساوی با یک محدودیت است مثلا فرد تهیدستی که دچار کمپولی است نمی تواند هرچیزی که می خواهد را بخرد. یا کسی که دچار کمبود وقت است نمیتواند هر زمانی که خواست هر کاری را انجام دهد. اما ایا اثر کمبودها به همین محدودیت های مادی و ظاهری خلاصه میشود؟
گستردگی و عمق اثرهای کمبود تا کجاست؟ کمبود چگونه بر تصمیمهای ما اثر میگذارد و به چه رفتارهایی میانجامد؟ کمبود با ذهن فرد چه میکند؟ با ذهن جمع چه میکند؟ این کتاب به ما نشان میدهد که اثرهای کمبود بسیار فراتر از آنی است که ما تاکنون میپنداشتهایم.
همهٔ ما تا اندازهای از ظرفیت محدود توجه خود آگاهیم و میدانیم تمرکز بر یک کار معمولاً ما را از کارهای دیگر بازمیدارد. اگر هم بخواهیم چند کار جداگانه را با هم انجام دهیم، یا از دقتمان کاسته میشود یا مجبوریم هر دم بر یک کار تمرکز کنیم و یکبهیک انجامشان دهیم. به گفتهٔ دانشمندان، برخلاف حافظهٔ بلندمدت، ظرفیت توجه ما «ثابت» است و با تلاش و تمرین هم بیشتر نمیشود. با نظر به این محدودیتِ دستگاه شناخت انسان، چه میشود اگر انسان دچار کمبود شود؟ این پرسشی است که این کتاب میخواهد به آن پاسخ بدهد.
این کتاب افزون بر آنچه ارائه کرده، خاطرههای بسیاری از زندگی فردی و اجتماعی به یاد ما میآورد، ایدههای بسیاری به ما میدهد، و میتواند جرقهٔ اندیشههای بسیاری را بزند؛ نگاه متفاوت آن میتواند ما را به درک عمیقتری از کمبودهای اقتصادی و اجتماعی و حتی سیاسی و فرهنگی برساند.
خواندن کتاب کمبود را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به مطالعات حوزه روانشناسی و علوم اجتماعی مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب کمبود
در شبی نهچندان دور، ما به رستوران گیاهخوارانی رفتیم که «آبنبات خاکی» نام داشت، نامی که به باور آماندا کوهن، مالک و سرآشپز رستوران، برگرفته از این بود که سبزیجات «آبنباتهایی» درآمده از زمیناند. این رستوران به یک غذای خاص معروف بود ــ توفوی ترد و بروکلی همراه با سس قرمز؛ غذایی که همهٔ منتقدان بسیار از خوبیهایش گفته بودند؛ و درست هم گفته بودند. غذایی بود خوشمزه و محبوب مشتریان.
وقت دیدار ما مناسب بود. روز بعد فهمیدیم آماندا کوهن قرار است به برنامهٔ سرآشپز آهنی برود، برنامهٔ تلویزیونی محبوبی که در آن سرآشپزها برای آمادهسازی یک وعدهٔ غذایی سهبخشی در زمان بسیار فشردهای با هم رقابت میکنند. در آغاز برنامه، آنان باخبر میشوند که باید در تمام بخشها از مادهٔ مخصوصی استفاده کنند و فقط چند ساعت برای طراحی و پختن غذاها زمان خواهند داشت. این برنامه در میان آشپزان خبره، کارشناسان غذا، و در کل مردمانی که از تماشای غذاها خوششان میآید بسیار محبوب است.
با تماشای آن، ما تصور کردیم کوهن بسیار شانس آورده است. مادهٔ مخصوص او بروکلی بود، و خب البته او هم غذای معروفش را آماده کرد، همانی که ما خورده بودیم، و داوران دوستش داشتند. اما کوهن در ادامه آنطور که ما تصور میکردیم شانس نیاورد. آن مادهٔ مخصوص، یعنی بروکلی، نگذاشت او غذای بینظیر کارنامهاش را بهخوبی ارائه کند. بلکه کاملاً برعکس شد. قسمتهای آن برنامه یک سال پیشتر فیلمبرداری میشدند. بنابراین، آنطور که او میگفت، «آن توفوی تردی که اکنون در صورتغذای رستوران است در اصل برای برنامهٔ سرآشپز آهنی طراحی شده بود.» او بهترین غذایش را اولین بار در آن شب درست کرد. این نوع از «شانس»، اگر بتوان چنین نامی به آن داد، بسیار چشمگیرتر از دیگر شانسهاست. در اینجا با متخصصی روبهروییم که برای کامل کردن مهارتش سالها وقت گذاشته، اما بهترین غذایش را در زیر فشاری شدید و فقط در چند ساعت درست کرده است.
صد البته، این غذا از هیچِ هیچ هم پدید نیامد. فورانهای خلاقیتی همچون این مورد با ماهها و سالها سختکوشی به دست میآید. فشار زمان ذهن را متمرکز میکند، مجبورمان میکند عصارهٔ تلاشهای پیشین را به کار گیریم و هر طور شده به نتیجهای فوری برسیم. تصور کنید دارید روی سخنرانیای کار میکنید و باید آن را در جلسهای ارائه کنید. در واپسین روزهای پیش از جلسه، گرچه بهسختی کار میکنید، مدام این دست و آن دست میکنید. شاید ایدههایی در سر داشته باشید، اما برای اینکه به جمعبندی برسید باید انتخابهای دشواری بکنید. به پایان مهلت که نزدیک میشوید، دیگر زمانی برای دودلی ندارید. کمبود وادار به انتخابتان میکند؛ در نتیجه، مفاهیم انتزاعی رنگ واقعیت به خود میگیرند. بدون آن تکاپوی آخر، شاید از خلاقیتی که صرف آن کار میکنید به خروجیِ مناسبی نرسید. کوهن برای رفتن به سرآشپز آهنی چندین مادهٔ غذایی محرمانه تدارک دیده بود، ایدههایی که ماهها و حتی سالها رویشان کار کرده بود. کمبود این ایدهها را پدید نیاورد، بلکه او را به تکاپو انداخت تا همهٔ این ایدهها را در غذایی بینظیر گرد هم آورد.
حجم
۶۵۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۰۹ صفحه
حجم
۶۵۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۰۹ صفحه
نظرات کاربران
عنوان اصلی این کتاب به زبان انگلیسی «کمیابی؛ چرا کمیابی اینقدر مهم است؟» بوده(اما به نام«فقر احمق میکند» هم منتشر شده)مولاینیتن و شفیر در این کتاب تلاش میکنند نشان دهند که مسئله «کمیابی» نقش مهمی در پدید آمدن، تداوم و
من این کتاب رو با عنوان فقر احمق میکند از انتشارات ترجمان مطالعه کردم ...فرقی نداره هر کدومش رو بخونید عالی هست مفاهیم کمیابی و تسخیر شدن ذهن رو به خوبی توضیح داده .امیدوارم کتاب ذهن شما تسخیر کنه
این کتاب از نظر اینکه طبق تحقیقات و پژوهش ها بود خیلی منطقی هستش و جالبه ولی اصل اولیه این کتاب در مورد پول بر اساس یک فرض اشتباه هستش و اون هم محدود در نظر گرفتن پول هست. پول
نام اصلی کتاب کمپوت هستش