کتاب قشو
معرفی کتاب قشو
کتاب قشو نوشته عمر سیفالدین است و با ترجمه مهدی جهانشاهی منتشر شده است. این کتاب را انتشارات سروش برای کودکان و نوجوانان منتشر کرده است.
درباره کتاب قشو
عمر سیفالدین پدر داستاننویسی نویسن ترکیه است، او در این کتاب داستانی جذاب برای کودکان روایت میکند. این داستان درباره دو پسربچه کوچک است که در یک خانه بزرگ با اصطبل و چند اسب زندگی میکنند. یکی از بچهها که راوی داستان است عاشق قشو کردن اسبها است اما داداروح که مسوول اصطبل است به او اجازه نمیدهد. او می گوید کودک برای این کار هنوز کوچک است، اما یک روز که داداروح نیست کودک تصمیم میگیرد اسب را قشو کند.
خواندن کتاب قشو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام کودکان علاقهمند به داستان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب قشو
ـ کو، نگاش کنم؟
خم میشدم و بدنم را کش میدادم. ولی از بالای کفل اسب دمش دیده نمیشد.
هر صبح همین که وارد اصطبل میشدم، میگفتم: «داداروح، قشو رو من میخوام بکشم.»
ـ نمیتونی بکشی
ـ چرا؟
ـ برای اینکه هنوز خیلی کوچیکی ...
ـ میخوام بکشم
ـ بزرگ شو اون وقت ...
ـ پس کی؟
ـ وقتی که قدت به بلندی اسب شد.
از اسب و کارهای اصطبل فقط قشو کشیدن بود که نمیتوانستم از عهدهاش برآیم. قدم حتی تا شکم اسب هم نمیرسید. اما لذتبخشترین و باصفاترین چیز همین بود. توسون انگار که از صدای یکنواخت تق و توق قشو خوشش آمده باشد، گوشهایش را تیز میکرد و دمش را مثل منگولهای بزرگ تکان میداد. درست نزدیکهای تمام شدن کار قشو که میرسید بدخلق میشد، آن وقت داداروح با کف دستش میکوبید روی کفل اسب و میگفت: «هووووویت ...» و بعد شروع میکرد به قشو کشیدن اسبهای دیگر. یک روز تک و تنها بودم. حسن و داداروح به کنار رودخانه رفته بودند. حرص و ولع یک بار قشو کشیدن در وجودم بیدار شد. دنبال قشو گشتم.
حجم
۱۹٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۶ صفحه
حجم
۱۹٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۶ صفحه
نظرات کاربران
نگار گری بسیار زیبایی دارد