کتاب من زن هستم
معرفی کتاب من زن هستم
کتاب من زن هستم نوشته مریم بصیری درباره زندگی ۲۲ زن و آسیبهای اجتماعی زنان صحبت میکند. این کتاب یک رمان اپیزودیک است که زندگی ۲۲ زن، از زنان بیسواد تا تحصیلکرده جامعه را برای ما به تصویر کشیده است. این زنان متعلق به طبقات مختلف اجتماعی و درگیر مشکلات، فردی، خانوادگی و اجتماعی هستند.
درباره کتاب من زن هستم
کتاب من زن هستم درباره آسیبهای اجتماعی، مشکلات حقوقی و جنسیتی است و هر فصلش به زندگی یکی از زنها میپردازد؛ اما در کل داستان زندگی هر شخصیت با زندگی دیگر زنان رمان گرهخورده است. درواقع هرکسی خواسته و ناخواسته روی زندگی دیگری تأثیر مخربی گذاشته است. نسبت به اغلب کارهای مریم بصیری که سوژههای دینی و تاریخی دارند، این کار کاملاً متفاوت است؛ یک رمان اجتماعی با انبوهی از شخصیتهای زن که یا مورد ظلم واقع شدند و یا دارند به دیگری ظلم میکنند.
خواندن کتاب من زن هستم را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟
کتاب من زن هستم برای همه زنان در هر شرایط و طبقهای میتواند جالب و خواندنی باشد.
درباره مریم بصیری
مریم بصیری در سال ۱۳۴۸ در ارومیه متولد شد. او کارشناسی تئاتر را با گرایش ادبیات نمایشی از دانشکده هنر و معماری و کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی را از دانشکده هنر سوره دریافت کرده است. مریم بصیری در بیستسالگی با کار نویسندگی و روزنامهنگاری فعالیت فرهنگی خود را شروع کرد. ایشان مدیرمسئول و مدیر آموزش آموزشگاه سینمایی و مهارتهای کاردانش «آفتاب مهر» با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سردبیر ماهنامه پیام زن میباشد.
بخشهایی از کتاب من زن هستم
هر رهگذری که از خیابان رد میشود، هرچند حواسش به هیچکس و هیچ کجا نباشد، اما وقتی از جلوی مزون رد میشود، امکان ندارد سرش را بالا نگیرد و یا لحظههای جلوی مزون لباس عروس و شیشه ویترین بسیار بزرگ آن مکث نکند؛ حتی اگر پیرمردی لب گور باشد.
سپیده میخواست مزونش تک باشد. داده بود کل مغازه را تا سقف بلند آن دکور زده بودند. از سقف هم کلی ماه و ستاره آویزان بود و سه لباس عروس چون شهاب سنگی در حال عبور، ادامه دامن بلند لباسها همراه تور سر، چتر، کلاه، تاج، بازوبندها و دستهگل عروس در مداری دور لباسها میچرخیدند. تمام اینها بهجای ویترین بود و پشت آنها پر از لباسهایی بود که سپیده تمامشان را خودش طراحی کرده و یا از ژورنالهای روز دنیا سرهم کرده بود. سه تا هم خیاط داشت که در طبقه بالای مزون چین میدادند، پلیسه میکردند، کوک میزدند، چرخ میکردند، میچسباندند و اتو میزدند. بعد هم براق براق، ملیله، مروارید، سنگهای سفید و نگین هفت رنگ به لباسها وصل میکردند.
حجم
۶٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۳۴ صفحه
حجم
۶٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۳۴ صفحه
نظرات کاربران
سراسر انرژی منفی غیر معمول