
کتاب مردی که همه چیز می دانست
معرفی کتاب مردی که همه چیز می دانست
معرفی کتاب مردی که همه چیز می دانست
کتاب الکترونیکی «مردی که همه چیز میدانست» (پیشکشی باشد از کنیز کمترین، به بارگاه برترین و والاترین مردی که همهچیز را میدانست) نوشتهٔ «مریم بصیری» و منتشرشده توسط بهنشر، روایتی داستانی از زندگی و زمانهٔ امام محمدباقر (ع) و فضای فکری و اجتماعی عصر اوست. این اثر با نگاهی روایی و شخصیتمحور، به تحولات فکری، فرقهای و اجتماعی دوران امامت ایشان میپردازد و شخصیتهایی چون مغیرهبنسعید، مسروق و دیگران را در بستر تاریخی کوفه و مدینه به تصویر میکشد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب مردی که همه چیز می دانست
«مردی که همه چیز میدانست» اثری است که در قالب داستانی بلند، به یکی از پرچالشترین دورههای تاریخ اسلام میپردازد؛ عصری که فرقههای مختلف فکری و مذهبی در کوفه و مدینه شکل میگیرند و امام محمدباقر (ع) در مرکز این تحولات قرار دارد. نویسنده با بهرهگیری از منابع تاریخی و روایی، فضای اجتماعی، سیاسی و فکری آن دوران را بازآفرینی میکند و از خلال زندگی شخصیتهایی چون مغیرهبنسعید، مسروق، ابوحمزهٔ ثمالی و زنان خاندان امام، تصویری چندلایه از جامعهٔ اسلامی آن زمان ارائه میدهد. کتاب، علاوه بر روایت زندگی امام، به بررسی جریانهای فکری و فرقهای، نقش زنان، دغدغههای معیشتی و علمی مردم و تعاملات میان طبقات مختلف جامعه میپردازد. این اثر با زبانی داستانی، تاریخ را از زاویهٔ دید شخصیتها روایت میکند و خواننده را به دل وقایع و منازعات فکری و اجتماعی میبرد.
خلاصه کتاب مردی که همه چیز می دانست
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!داستان «مردی که همه چیز میدانست» با محوریت شخصیت مغیرهبنسعید، یکی از چهرههای بحثبرانگیز کوفه، آغاز میشود. مغیره، مردی است که سودای دانش و قدرت دارد و در پی آن است تا با بهرهگیری از علوم غریبه و ارتباط با شخصیتهایی چون هندبنتالمتکلفه و حیفا، جایگاهی ویژه در میان فرقههای مذهبی و سیاسی بیابد. او با تکیه بر تفسیرهای خاص خود از قرآن و ادعای دانستن اسماعظم، پیروانی گرد میآورد و در برابر جریان اصلی شیعه و امام محمدباقر (ع) قرار میگیرد. در این میان، مسروق، شاگرد و مرید مغیره، مأموریت مییابد تا به مدینه برود و از نزدیک به کلاسهای درس امام نفوذ کند و اخبار و احادیث را برای مغیره گردآوری کند. روایت کتاب، همزمان با زندگی و فعالیتهای امام محمدباقر (ع)، شاگردانش، زنان خاندانش و دیگر شخصیتهای تاریخی، پیش میرود و فضای فکری، اجتماعی و حتی اقتصادی مدینه و کوفه را به تصویر میکشد. دغدغههای مردم، اختلافات فرقهای، نقش زنان در انتقال دانش و تربیت فرزندان، و تلاش برای حفظ هویت و وحدت شیعیان، از جمله محورهای اصلی داستان است. کتاب با روایتهای موازی از زندگی مغیره، مسروق، امام و اطرافیانش، تصویری زنده از جدال اندیشهها، تفسیرهای مختلف از دین و چالشهای اجتماعی آن عصر ارائه میدهد، بیآنکه پایان داستان را افشا کند.
چرا باید کتاب مردی که همه چیز می دانست را خواند؟
این کتاب با روایتی داستانی و شخصیتمحور، به یکی از حساسترین مقاطع تاریخ اسلام میپردازد و خواننده را با فضای فکری، اجتماعی و فرقهای عصر امام محمدباقر (ع) آشنا میکند. اثر حاضر، علاوه بر بازنمایی زندگی امام و شاگردانش، به بررسی شکلگیری فرقهها، نقش زنان در انتقال دانش، و دغدغههای معیشتی و اخلاقی مردم میپردازد. مطالعهٔ این کتاب فرصتی است برای درک عمیقتر از تحولات فکری و اجتماعی صدر اسلام و شناخت چالشهای هویتی و اعتقادی آن دوران.
خواندن کتاب مردی که همه چیز می دانست را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به تاریخ اسلام، مطالعات شیعی، پژوهشگران حوزهٔ تاریخ اجتماعی و دینی، و کسانی که به روایتهای داستانی از زندگی امامان و تحولات فکری و اجتماعی صدر اسلام علاقه دارند، مناسب است. همچنین برای کسانی که دغدغهٔ شناخت فرقهها، جریانهای فکری و نقش زنان در تاریخ اسلام را دارند، خواندن این اثر توصیه میشود.
فهرست کتاب مردی که همه چیز می دانست
- مغیرهبنسعید میتازد: معرفی شخصیت مغیره و فضای کوفه، آغاز ماجراهای فرقهای و سیاسی.- مسروق سحر میکند: روایت سفر مسروق به مدینه، نفوذ در کلاسهای امام و تلاش برای جمعآوری اخبار.- زینب، زینت پدر است: زندگی زنان خاندان امام، نقش آنها در انتقال دانش و تربیت فرزندان.- ابوحمزهٔ ثمالی مینگارد: حضور ابوحمزه در مدینه، روایتهای او از امام و نقش شاگردان در نشر معارف.هر فصل با تمرکز بر یک یا چند شخصیت، فضای اجتماعی، فکری و خانوادگی آن دوران را روایت میکند و خواننده را با چالشهای هویتی، اختلافات فرقهای و تلاش برای حفظ وحدت و دانش در جامعهٔ اسلامی آشنا میسازد.
بخشی از کتاب مردی که همه چیز می دانست
«زن در میان دود عود و عطر عنبر نشسته بود که چشمهای سیاه و سُرمهکشیدهاش را گشود و به مرد چشم دوخت. صدای خلخالهای پایش که بلند شد و صدای کشیدهشدن پیراهن بلندش روی زمین، مرد کمی سرش را بالا گرفت. بوی عطر زن همهٔ اتاق را پُر کرده بود؛ مرد مست مُشک شده بود. آب دهانش را فروداد و دوباره سر بهزیر انداخت. نگاهش را به نقوش جاجیم خوشآبورنگ دوخت و منتظر آمدن میزبان و شنیدن کلام او ماند.زن منگولهها و شرابههای آویزان پرده را کنار زد و وارد اتاق تودرتو شد. مرد چشم دوخته بود به سرخی سیب و انار. دمی بعد بهآرامی سرش را بالا گرفت. به چیزی لب نزده بود. شیرینی شربت را فدای شیرینی کلام هند کرده بود. سرخی انار را با سرخی لبهای او چشیده و حلاوت حلوا را از نگاه هند مزمزه کرده بود.هند سیبی از میان میوهها برداشت و بالای سر حمزه ایستاد.- گَرد راه از تن نتکانده، کوفه را هم بهآشوب کشاندهای!تا حمزه خواست زبان بازکند و از جایش بلند شود، هند با دستهٔ بادبزن پرطاووسش به شانهٔ او زد.- بنشین، خبرهای خوبی از تو به گوشمان نخورده است!حمزه چنگ زد به لباسش و در پی کلماتی گشت تا هند را راضی کند.- با این جنجالی که بهپا کردهای همه را علیه من شوراندهای! مردم چطور باید به ابلهی چون تو امیدوار باشند و به سخنانت دل ببندند؟حمزه هنوز دنبال کلماتی میگشت تا از سنگینی بار گناهانش بکاهد که هند پرسید: «از زادگاهت چه خبر؟ مردمان مدینه هنوز در اندیشهٔ سخنان ابوجعفر هستند؟»
حجم
۳۸۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۴۰ صفحه
حجم
۳۸۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۴۰ صفحه