کتاب طوفان دیگری در راه است
معرفی کتاب طوفان دیگری در راه است
کتاب طوفان دیگری در راه است نوشته سید مهدی شجاعی است. کتاب طوفان دیگری در راه است داستان زندگی زن و مردی است که لحظه به لحظه در کنار هم رشد میکنند و تغییر میکنند.
درباره کتاب طوفان دیگری در راه است
فصلهای کتاب طوفان دیگری در راه است، با نامهای «باد»، «رعدو برق»، «تگرگ»، «طوفان»، «باران»، «سیل»، «ابرهای متراکم»، «رگبار پراکنده»، «طوفان دیگر» و «رنگین کمان» داستان زندگی زنی به نام زینت را روایت میکند که پیش از انقلاب اسلامی زندگی میکند. حاج امین قرار است خانههای محل را بخرد و در آنها مدرسه بسازد اما زنی در یکی از خانهها زندگی میکند که حاضر نیست خانهاش را بفروشد، او میگوید دلیل کارش را فقط به خود حاج امین میگوید، بعد از درگیریهای بسیار که در ذهن حاج امین به دلیل گذشته زینت وجود دارد راضی میشود او را ببیند. زینت رقاص و خواننده دربار بوده است. او به خانه او میرود اما از لحظه ورود متوجه میشود چیزی در این زن عجیب است. او میتواند آنچه در ذهن حاج امین است را پیشبینی کند و به او میگوید میخواهد گذشته را برایش بگوید. داستانش را شروع میکند و او را به سالها قبل میبرد، به زمانی که حاج امین هوشنگ امینی بوده و با درباریان رفت و آمد داشته و در یک مراسم عروسی زینت را دیده است که آواز میخواند. در آن مراسم یک مرد دیوانه هم حضور داشته که آغاز تغییر زندگی زینت شده است. داستان روایتی جذاب است که لحظه به لحظه خواننده را حیرت زدن میکند.
خواندن کتاب طوفان دیگری در راه است را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی پیشنهاد میکنیم.
درباره سید مهدی شجاعی
سید مهدی شجاعی متولد ۱۳۳۹ نویسنده و فیلمنامهنویس است. وی در سال ۱۳۷۶ اقدام به تاسیس انتشارات نیستان کرد. او آثاری برای بزرگسالان و آثاری نیز برای کودکان و نوجوانان دارد. علاوه بر این سابقه فعالیت با کارگردانهای بسیاری از جمله مجید مجیدی را نیز در کارنامه خود دارد.
از سید مهدی شجاعی کتابهای گنجی که میجستیم، ماهی رنگینکمان و یک اتفاق دیگر و... و همین طور چندین کتاب صوتی مثل: پدر عشق و پسر، رزیتا خاتون، آفتاب در حجابُ از دیار حبیب، کشتی پهلوگرفته و... در طاقچه موجود است.
بخشی از کتاب طوفان دیگری در راه است
اما خودش خوب میفهمد که آن حرف یعنی؛ تو هنوز همان کارهای و این تغییر و توبه و تحولی که مردم میگویند، همهاش کشک است و... «این چه تهمت بدی است!»
ناخودآگاه از دلش میگذرد و بر زبانش جاری میشود:
«ولی شما حلال کنید خانم!»
«حلال میکنم حاجی! آدمی است و هزار کج خیالی. بفرمایید بنشینید تا من چای بیارم. شما هم بفرمایید آقای سیف!»
حاج امین اگر نخواهد هم ناگزیر است بنشیند. احساس میکند اتاق، دور سرش چرخ میخورد. هرگز به خیالش هم نمیرسیده که زینت خانم آن حرفها را در همین برخورد اول، کف دستش بگذارد.
او چطور ممکن است از این حرفها مطلع شده باشد! این حرفها را جز افراد محرمی مثل مهندس، کس دیگری که نشنیده، آنها هم که اهل نقل و انتقال این قضایا به دیگران نبودهاند.
«این نوع حضور، این گونه علم و اطلاع، ساده نباید باشد. در پشت ظواهر این زن قطعاً دنیایی است.»
«دنیایی است حاج امین!»
این صدای زینت است که از آشپزخانه مجاور اتاق میآید و بعد خود او که با سینی چای وارد میشود. سینی کوچک طلایی رنگ با کنگرههایی در دو طرف و دو فنجان و نعلبکی بلور که چای، مثل عقیق در آن میدرخشد. زینت با یک دست، سینی چای را گرفته و با دست دیگر چادر آبی گلدارش را نگه داشته، به نحوی که جز دمپایی آبی روفرشی، چیزی از پاهایش پیدا نباشد.
حاج امین در چهره زینت، آشنایی دور و گنگی را احساس میکند یا احتمالاً شباهت به یک دوست و آشنای نزدیک، اما هر چه به ذهنش فشار میآورد، به نشانی روشن و مشخصی نمیرسد.
متانت و پختگی رفتار زینت به زنان پنجاه ساله میماند، ولی برق چشمها و طراوت صورت، حکم میکند که قطعاً پا به سن چهل نگذاشته. سی و هفت، هشت سال را به زحمت اگر داشته باشد.
ولی... چه خوب مانده! بیکمترین چروکی در صورت. صورتی که سبزه نیست سفید هم نیست. انگار هم ملاحت سبزه را دارد و هم روشنی و زیبایی سفید را. شاید سفید مات، با سایهای که چشمهای قهوهایاش بر روی صورت انداخته، ملیحتر شده. صورتی که به تناسب کشیده است، استخوانی نیست، اما چیزی اضافه بر ضرورت زیبایی هم ندارد. لبها کوچک نیستند، اما خوش فرم و به قاعدهاند و ابروهای پهن و کشیده، چه سامان خوبی به صورت بخشیدهاند.
زینت سینی چای را، کنار پتویی که حاج امین و مهندس روی آن نشستهاند میگذارد، رویش را سفتتر میگیرد و دو زانو بر زمین مینشیند.
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۸۴
تعداد صفحهها
۲۷۹ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۸۴
تعداد صفحهها
۲۷۹ صفحه
نظرات کاربران
❇️نظر کلی من نسبت به این کتاب این کتاب نشون داد که ⛔اولا درمورد آدم ها قضاوت نکنیم چرا که ما هیچ چیزی از اون ها نمی دونیم ⛔دوما ملاک حال افراد است نه گذشتشون حاج امین گذشته بدی داشت ولی حال خوب
قصه قصه جالبی بود .درجه یک یک.. فکر نمیکردم انقدر داستان جذاب باشد . از یک نفر شروع شد و فکر کردم قضیه ختم به داستان یک تحول میشود اما اصلا اینطور نبود .. قضیه با تحول یک ادم شروع
تاریخ، پر از کسانی هست که راه گذشتهشون رو ادامه ندادن. پر از کسانی که تغییر کردند، کسانی که یک شبه چنان عروجی کردند که از دید چشمهای دنیابین خارج شدن ... تاریخ پر از حُر هاست ... داستان این
ارزش چندین بار خواندن دارد
کتاب از اساس در مورد تحوله. همه ی شخصیتاش تو این کتاب دچار تحول و پیشرفت شدن. حتی اگه بدترین پیش زمینه رو داشته بودن. اینجوری اگه یه موقع هایی فک کنی اونقدر گند زدی به زندگیت که فک میکنی
متن روان و گیرایی داشت و نمیدونم چرا به اندازه ای که استحقاقش رو داره تبلیغ نمیشه
کتاب ها رو بر اساس دوتا دیدگاه میشه بررسی کرد، معتقدم کتاب شخصیت پردازی قوی داشت، همه ی شخصیت ها نقش بجای خودشون رو در داستان ایفا کردن و جزئیات و ظرافت حضورشون در کتاب مشخص بود. اسم فصل های
با این کتاب باید همراه شد ، در تلاطمش غوطه ور شد ، باید باهاش حرکت کرد ، قبل و بعد خواندن کتاب خواننده در جای اولش نیست نمیدونم چند بار خوندمش اما هر بار باهاش لبخند زدم و اشک ریختم
داستان شروع خوبی داشت و البته پایانش هم خوب بود فقط ی جاهایی زیادی کش دار بود ولی در مجموع خوب بود
این کتاب خیلی کتاب خوبیه من خیلی لذت بردم چند بار خوندمش به دوستانی که توصیه کردم اون ها هم واقعا کتاب رو پسندیدن