کتاب مجنون تر از فرهاد (جلد دوم)
معرفی کتاب مجنون تر از فرهاد (جلد دوم)
«مجنون تر از فرهاد» رمانی است نوشتهٔ معصومه بهارلویی که در دو جلد توسط انتشارات ذهن آویز چاپ شده است. این داستان بلند هزار و پانصد صفحه ای دربارهٔ زندگی دختر باهوشی است به نام پری، که گذشته ای آن چنان سخت داشته که حتی یادآوری آن دوران نیز بیمارش میکند اما او با حافظهٔ عجیبی که دارد محکوم به این یادآوریهاست. در ادامهٔ رمان مجنون تر از فرهاد میبینیم که سرگذشت پری به سمت دیگری میرود و با وجود درد و رنجهای بسیار، روزی به مردی علاقهمند میشود و زندگیاش شکل متفاوتی به خود میگیرد.
درباره کتاب مجنون تر از فرهاد (جلد دوم)
پری دختر باهوشی است که در یک خانواده پر جمعیت زندگی می کند. دختری که پس از مرگ پدر و مادرش سختی ها و رنج های بسیاری را متحمل شده که هم چنان تاثیر مخرب خود را در او حفظ کرده است. پدر پری زمانی که او دختربچه ای پنج ساله بود، زن و فرزندانش را ترک کرد و پی عشق دیگری رفت. به رغم ثروت سرشار پدر، فرزندان او در تنگدستی و رنج ناشی از فقر روزگار می گذرانند اما این تنها سختی زندگی پری نیست. مرگ پدر فرا می رسد و این بار نوبت مادر است که ضربه ای دو چندان سهمگین تر به آن ها وارد کند.
کتاب مجنون تر از فرهاد (جلد دوم) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر به خواندن رمانهای عاشقانه علاقهمند هستید، از خواندن این کتاب لذت خواهید برد.
بخشی از کتاب مجنون تر از فرهاد (جلد دوم)
خودش با ناراحتی گوشی را برداشت و پس از مکالمهای کوتاه به اتاقش رفت. چطور شد که او را نشناختم؟ شاید هم شناختم اما به خودم دروغ گفتم. او نمیتوانست مرد رؤیاهای من باشد، این من بودم که به او چنین جایگاهی دادم. تصمیم گرفتم هرچه از عشق و عاشقی میدانم همه را در سطل زباله بریزم و خود را راحت کنم. چرا این همه فاصلهای که بین ما بود ندیدم؟ با خود چه فکر کرده؟ فکر نمیکند که... خدایا هرطور فکر میکنم میبینم فرهاد از خیلی جهات از او سرتر است. باید در مورد پیشنهاد او خوب فکر کنم. فرهاد مردی خوشبرخورد و اجتماعی است برعکس او؛ هیچکس از فرهاد دلگیر نمیشود برعکس او؛ نه با رفتار و نه با کلام دیگران را نمیآزارد برعکس او؛ دلی به بزرگی دنیا دارد برعکس او؛ همه با فرهاد راحتند، حتی خود من و جذبه وجودش دیگران را احاطه نمیکند که دستوپایشان را گم کنند. برعکس او؛ نه سرد و خشن است و نه قدمهای بلند برمیدارد و نه یکریز دستور میدهد و مقام ریاستش را به رخ این و آن میکشد. خدا را شکر که بچه حلالزاده اینبار به داییاش نرفته است. از نظر قیافه نه تنها فرهاد چیزی از او کم ندارد بلکه اگر بتوانم او را از زاویه دیگری ببینم، شاید از این آدم سرد و خشن جذابتر هم باشد. همیشه مراعات ادب را میکند و مانند این مرد کسی را احمق و دروغگو خطاب نمیکند.
صدای زنگ ساعت چهار بلند شد. من هم برخاستم و میز را کمی جمعوجور کردم. نمیخواستم رفتنم را به او اطلاع دهم. خودش نه کور است نه کر، هم میبیند همیشه سر ساعت چهار میروم و هم صدای زنگ را میشنود. کیفم را روی شانه انداختم و قصد بیرون رفتن داشتم که در اتاقش باز شد و پرسید: خانم بهرامی میتونم بپرسم فردا تا ساعت چند کلاس دارید؟
برگشتم و برای اولینبار در طول روز به صورتش نگاه کردم و گفتم: تا ساعت دوازده بیشتر کلاس ندارم.
آخر پری احمق از چه چیز این مرد خوشت آمده بود؟ احساس میکردم که فرسنگها از او دورم و او را نمیشناسم و برای اولینبار است که ماهیت واقعیاش را میبینم. او غریبه بود و من غریبهتر از او؛ او رئیس بود و من یک کارمند جزء که فقط مسئول تایپ و برخی کارهای جزئی دیگر بودم.
حجم
۵۹۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۶۵۶ صفحه
حجم
۵۹۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۶۵۶ صفحه
نظرات کاربران
این دوجلدکتاب یکی ازبهترین هابودن حیف که تموم شد توصیه میکنم به خوندش،شخصیت پردازی جالبی داشت به شخصه عاشق شخصیت محراب شدم.
عالیههه ...من کتابشو دارم
سلام کتاب خوبی بود رمان جذابی بود ولی به نظر من یه سری ایراد داشت اینکه اکبر که اینقدر خوب و مهربون و باگذشت بود چرا باید دست بزن داشته باشه تا اتفاقی می افته بخواد دست روی دختر و خواهرش
خیلی قشنگ و اموزنده بود
خیلی عالی
جلد دوم رمان رو هم شروع کردم ولی نتونستم بیشتر از ۳۰۰ صفحه ادامه بدم ... کشمکش بین محراب و پری خیلی خسته کننده شده بود ، حرف زدنهای پری باخودش ، دیالوگ های طولانی ، مشکلات روانیش ، غیرت
عالی
جلد دوم کاملا اضافی بود و آدم می موند اینهمه رفتارهای اخمقانه که از تک تک شخصیت های داستان سر میزنه چطور می تونه نوشته بشه
با این جلد اصلا نتونستم ارتباط برقرار کنم این حجم از مشکلات که تو این جلد دوم نشون داد برام قابل درک نبود. برعکس جلد یک که به دلم نشست تو جلد دوم از حماقت و خودخواهی و پیش داوری
متوسط رو به خوبه