تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب گاهی برای دیدن چشم ها را باید بست
۳٫۹
(۱۰۵)
خواندن نظراتمعرفی کتاب گاهی برای دیدن چشم ها را باید بست
«گاهی برای دیدن چشمها را باید بست» نوشته افسانه نیکپور درباره دو دوست است که پس از هشت سال به یکدیگر میرسند.
پریسا و پریا پس از هشت سال دوری، یکدیگر را به طور اتفاقی در خیابان میبینند. این دیدار باعث میشود پریسا خاطراتش با پریا را که در کنار او ولی با شرایطی بسیار متفاوت بزرگ شده، مرور کند.
پریسا دختر کارگر خانواده پریا بوده او برای تمام شرایط ناگوار زندگیاش از جمله تحصیل، عشق و ازدواج و... خانواده پریا را مقصر میداند. اما پس از رویارویی دوباره با پریا، به نکات تازهای پی میبرد.
شب چراغ![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
عاطفه منجزی
فریبانهافسانه نیکپور
بهارمستبیتا فرخی
فصل پنجم عاشقانه هایمفاطمه ایمانی (لیلین)
می درخشدمعصومه بهارلویی
نطلبیده؛ جلد اولم. بهارلویی
نامه های سیاهبهاره شریفی
همسفر گریزنغمه نائینی
پنجره جنوبیم. بهارلویی
نامیمعصومه راهپیما
شاهان، دختر دردانهافسانه نیکپور
شاه ماهیعاطفه منجزی
نطلبیده؛ جلد دومم. بهارلویی
فردای پس از تنهاییافسانه نیکپور
سیم آخرم. بهارلویی
بندهای رنگیبیتا فرخی
توطئه های خانوادگیبهاره حسنی
سکوت سایه هابهاره شریفی
مجنون تر از فرهاد (جلد اول)معصومه بهارلویی
نامه ای به آسمان![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
محمدرضا شفیعی کدکنی
صور خیال متعالیهمحمود فتوحی رودمعجنی
حکمت و دیانتسیدمصطفی محقق داماد
مقامات حاتمیمحمدرضا شفیعی کدکنی
ایرانیان و رویای قرآن پارسیمحمود فتوحی
صد شعر از این صد سالمحمد افشین وفایی
بهار که بیایدفاطمه ایمانی
لیلیتسمیرا سیدی
دیرش رواییبهمن نامورمطلق
رباعیاتی از نیشابورمحمدرضا شفیعی کدکنی
حجم
۳۰۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۶۶ صفحه
حجم
۳۰۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۶۶ صفحه
قیمت:
۹۵,۰۰۰
۴۷,۵۰۰۵۰%
تومان
نظرات کاربران
بنظرم رمان قشنگی بود. واقعا گاهی برای دیدن باید چشم هارو بست. گاهی باید برای دوست داشتن تلاش کرد. حرفای ماهدخت خانم واقعا حقیقت محض رو به ما گوشزد می کرد. بنظرم این دیدار دوباره بعد هشت سال لازم بود.
داستانش خیلی جالب بود. بعضی قسمتها احساس شخصیت داستان به احساسات خودم تو زندگی شبیه بود و کاملا همراهش میشدم و درکش میکردم.
من کتاب به زبان محاوره می خونم اما دوست دارم کتاب چاپی کتابی باشه.همه چیش فرق داشته باشه ،این یه سلیقه ست و اما در مورد رمان به نظرم این رمان اونقدری نکته مثبت داشت که بشه زبان محاوره بودنش
کتاب رو دوست داشتم ، خیلی شخصیت پردازی خوبی داشت و یک داستان به ظاهر ساده رو عالی پردازش کرده بود ، نه از عاشقانه های ابکی خبری بود نه صحنه های دراماتیک صرفا دو تیپ شخصیتی دختر رو که
کتاب خوبی بود پیشنهاد میکنم بخونید
کتاب خوبیه ولی تنها کتابیه که من حتی از یدونه از شخصیت هاش هم خوشم نیومد. دوست داشتم برم وسط داستان و با یه چاقو همشونو بکشم 😂چون خیلی با رفتارای احماقانشون زندگی رو سخت میکردن و حرص میدادن به
چقققدر رمان شیرینی بود. قلم فوق العاده نویسنده باعث میشد آدم از همون صفحه اول جذب بشه. شاید بشه گفت اتفاقات پررنگ و خاصی نداشت. یه روتین زندگی یه دختر ولی انقدر همون زندگی عادی شیرین نوشته شده بود که
حیف که این نویسنده کم کاره. من دوست دارم ماهی یک کتاب از ایشون بخونم اینقدر که قلم قوی و فوق العاده ای دارن. این رمان هم بسیار بسیار زیبا، خوندنی و پر کششه. به شدت پیشنهاد می کنم.
داستان ژانر اجتماعی داره. اگه دنبال داستان عاشقانه میگردید به دردتون نمیخوره. در کل آرومه و فراز و نشیب چندانی نداره.
در یک کلام فوق العاده بود حتما بخونین😍