دانلود و خرید کتاب آنجا که جنگل و ستاره ها به هم می رسند گلندی وندرا ترجمه سیدرضا حسینی
تصویر جلد کتاب آنجا که جنگل و ستاره ها به هم می رسند

کتاب آنجا که جنگل و ستاره ها به هم می رسند

معرفی کتاب آنجا که جنگل و ستاره ها به هم می رسند

کتاب آنجا که جنگل و ستاره ها به هم می رسند نوشته گلندری وندرا است که با ترجمه سیدرضا حسینی منتشر شده است. آنجا که جنگل و ستاره ها به هم می رسند داستان کودک عجیبی است که به یک زن و مرد یاد می‌دهد چگونه عاشق شوند. 

درباره کتاب آنجا که جنگل و ستاره ها به هم می رسند

جو زن جوانی است که چند ماه در سال به یک کلبه بزرگ برای تحقیق می‌آید. در سفر آخرش ناگهان اتفاق عجیبی می‌افتد. شب دختربچه‌ای از جنگل بیرون می‌آید و به حیاط او می‌آید، دختر بچه می‌گوید از یک سیاره دیگر نزدیک دب اکبر آمده است و باید ۵ معجزه ببیند تا به سیاره‌اش برگدد. جو حرف‌های دختر را باور نمی‌کند و سعی می‌کند از او درباره خانواده‌اش اطلاعات بگیرد. از او می‌پرسد چندسالش است و برای چه شبیه یک دختر بچه است، دختر توضیح می‌دهد او بدن یک انسان زمینی را گرفته است که مرده است و خانه‌ای روز زمین ندارد. جو می‌خواهد به پلیس زنگ بزند اما دختر می‌گوید اگر پلیس خبر کند فرار می‌کند. جو روز بعد هم دختربچه را می‌بیند و با یکی از افراد محلی به نام گابریل صحبت می‌کند. او می‌گوید دختر را نمی‌شناسد اما برای دیدن دختر به خانه جو می‌اید. این آغاز شناخت این سه نفر است که داستان‌ها بعدی را می‌سازد.

خواندن کتاب آنجا که جنگل و ستاره ها به هم می رسند را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب آنجا که جنگل و ستاره ها به هم می رسند

چشمان آبی مرد درخشید. «چرا یه نفر که مشکل روانی داره نباید بفهمه دقیقآ داره چی‌کار می‌کنه؟»

«حرف من هم کمابیش همینه.»

«چی می‌خواین بگین؟»

«اگه دختره اون‌قدر باهوش باشه که بدونه چی‌کار داره می‌کنه چی؟»

«منظورتون چیه؟»

«اون می‌دونه رفتن به خونه براش خطرناکه.»

مرد درِ سمت شاگرد را باز کرد و دو جعبه تخم‌مرغ باقی‌مانده را کف ماشین گذاشت و گفت: «اون فقط نه سالشه. باید برگرده خونه‌شون.»

«یعنی می‌گین زنگ بزنم به پلیس و وقتی بچه مأمورهای پلیس رو دید، فرار کنه و بعد خدا می‌دونه چه بلایی سرش بیاد؟»

«یواشکی زنگ بزنین به پلیس.»

«چطور آخه؟ اون قبل ازاین‌که پلیس‌ها حتی از ماشین پیاده شن می‌زنه به چاک و می‌ره تو جنگل.»

مرد تخم‌مرغی سکوت کرد

«لعنت بر شیطون! نمی‌خوام به پلیس زنگ بزنم.»

مرد با دلسوزی نگاهی به سرتاپایش انداخت. دستش از روی در وانت که باز مانده بود به پایین آویزان بود. «انگار امروز مدت زیادی رو بیرون بودین.»

جو به لباس و چکمه‌های گل‌آلودش نگاهی انداخت و گفت: «آره. اگه بیشتر از این بیرون بمونم از پا درمی‌آم.»

«می‌خواین یه سر بیام ببینم می‌شناسمش یا نه؟»

«آره لطفآ.»

«باشه اما قول نمی‌دم اومدنم مشکلی رو حل کنه.»

جو جعبه تخم‌مرغ‌ها را به مرد داد. «وقتی اومدین این‌ها رو با خودتون بیارین. بهش می‌گم تخم‌مرغ تموم کرده بودین و باید می‌رفتین از خونه می‌آوردین. اگه یه‌هو بی‌مقدمه بیاین ممکنه فراریش بدین.»

«این دختربچه حال و احوال براتون نذاشته.»

هرچه فکر می‌کرد، همین‌طور بود. چه مرگش شده بود؟

مرد تخم‌مرغ‌ها را کنار بقیه جعبه‌ها، کف ماشین گذاشت. «درباره چی تحقیق می‌کنین؟»

جو انتظار نداشت مرد تخم‌مرغی این سؤال را بپرسد. چند ثانیه‌ای ساکت ماند.

مرد گفت: «تابستون پارسال یه عده دانشجو درباره ماهی‌ها تحقیق می‌کردن. تابستون قبلش سنجاقک‌ها و درخت‌ها موضوع تحقیقشون بود.»

جو گفت: «من درباره پرنده‌ها تحقیق می‌کنم.»

fateme
۱۴۰۰/۰۶/۰۳

۶۴هزار تومن؟ نسخه ی الکترونیک چرا انقدر گرون؟

maryam
۱۴۰۱/۰۶/۱۴

وقتی شروع به خودن این کتاب کردم یکم شک کردم برای ادامه دادنش ولی باید بگم ک خیلی دوسش داشتم خیلی کتاب خوبی بود هر لحظه دوست داری برای ادمه داستان بیشتر بخونی..

Saeidehhh
۱۴۰۱/۰۴/۰۲

یه کتاب فوق العاده. پر از حال خوب. یه دنیای عجیبی رو باهاش تجربه میکنید. ترجمه عالی حتما بخونیدش

Reyhan🌸
۱۴۰۱/۰۳/۰۳

از اون کتابا که دلم نمی‌خواست تموم شه:)

بسکتبالیست
۱۴۰۰/۰۶/۲۰

خیلی کتاب خوبی بود ممنون از طاغچه

کاربرنرگس
۱۴۰۲/۰۱/۰۱

جالب بود

h,t2008
۱۴۰۲/۰۸/۱۳

کتاب فوق‌العاده عالییییی بود اگه ماجراجویی دوست دارید حتماااااااااا بخونیددددششش✨🌿

کاربر ۴۴۵۳۵۹۳
۱۴۰۱/۰۸/۱۰

یکی از،بهترین کتابایی بود که خوندم

زهرا
۱۴۰۰/۱۰/۰۴

عالیبود

Mobina Arabi
۱۴۰۱/۰۷/۲۲

برای من زیاد جذاب نبود، درواقع خیلی چیز هیجان انگیزی نداشت صرفا یه داستان بود که بالا و پایین هم نداشت و روی یک ریتم ثابت پیش رفت. داستانی هم نیست که چیزی به آدم یاد بده. من جذبش نشدم،

- بیشتر
در دو سال گذشته اگر تنها یک چیز یاد گرفته بود، این بود که زندگی به خودی خود آن‌قدر سخت می‌گذرد که نباید با دلخوری‌های بی‌اهمیت گذرش را سخت‌تر کرد.
s.h

حجم

۲۹۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۴۳ صفحه

حجم

۲۹۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۴۳ صفحه

قیمت:
۱۱۰,۰۰۰
تومان