کتاب گفت و گوی انتقادی در علوم اجتماعی
معرفی کتاب گفت و گوی انتقادی در علوم اجتماعی
کتاب گفت و گوی انتقادی در علوم اجتماعی از مجموعه گفتار طرحی برای فردا اثر حسن رحیمپور ازغدی، خوانشی منتقدانه از متون کلاسیک جامعهشناسی است.
دفتر نشر معارف وابسته به نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، در سال ۱۳۷۶ تأسیس شد و در سال ۱۳۷۹ به صورت رسمی آغاز به کار کرد. این انتشارات تلاش میکند از دریچه اسلام ناب به بازخوانى، بررسى، نقد و تولید اندیشه در عرصههاى مختلف بپردازد.
از جمله این فعالیتها میتوان به چاپ بیش از ۱۱۰۰عنوان کتاب در زمینه دروس معارف اسلامى دانشگاهها، اندیشههای امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبرى، پرسشها و پاسخهاى دانشجویى، معارف قرآن و اهل بیت (ع)، دینپژوهى، اخلاق و عرفان، انقلاب اسلامى و تاریخ معاصر، مسائل جهان اسلام، غربشناسی، شبهات فکری و عقیدتی، مسایل تاریخی و فلسفی، علوم انسانی، مسائل تربیتى، زن، خانواده و نقد فمینیسم و… اشاره کرد.
نشر معارف اخیراً نیز گامهایی در حوزه ادبیات داستانی برداشته است. این انتشارات با راه اندازی ۳۰ مرکز فروشگاهی با عنوان تجاری «پاتوق کتاب» و همچنین برگزاری ۱۲ دوره مسابقات کتابخوانی «پویش روشنا» در سطح ملی، توانسته است گامهای مفید و موثری در توزیع و ترویج کتابخوانی کشور بردارد.
آنچه این روزها بیش از هرچیز دغدغه نسل انقلابی است آشنایی جوانان و دانشجویان با حقیقت دین و معارف اسلام است، انتشارات در این زمینه پیشرو است و تلاش دارد پاسخی علمی و دینی برای تمام سوالات این نسل داشته باشد.
درباره کتاب گفت و گوی انتقادی در علوم اجتماعی
این اثر بخشی از گفتگوهای آزاد با دانشجویان جامعهشناسی در سالهای پایانی دهه ۷۰ ( به ویژه سالهای ۷۷ تا ۷۹) است. این پرسشها و پاسخها طی جلساتی در نقد نظریات کلاسیک صورت گرفته است.
بخشی از کتاب گفت و گوی انتقادی در علوم اجتماعی
اگر موافق باشید در ابتدا، نقبی به ارتباط میان علوم اجتماعی با ریشهشناسی ارزشها بزنیم که اگر یک ارتباط واقعی و علمی باشد طبیعتاً در بسیاری از گزارههای جامعهشناختی سرایت و بروز میکند. آیا در علوم اجتماعی مُتَرجَم، توجهی به این مسأله میشود؟
ـ بسمالله الرّحمنالرّحیم. به این پرسش نمیتوان پاسخی یکسان و برای همه موارد داد. در بعضی مکاتب اجتماعی به این ارتباط، توجه شده و در برخی کتمان میشود. علوم اجتماعی کنونی طبق تعریف، به دنبال فهم تجربی «عمل اجتماعی» میباشند. با قطع نظر از جریانهایی چون قشریّون پوزیتیویست، در حوزه جامعهشناسی سیاسی البته کمابیش این بحث جریان داشته که بشر در رفتار اجتماعی، «معنا طلب» است، ولی از آنجا که نظریهپردازان علوم اجتماعی در اروپا غالباً و قالباً به یک «معنای حقیقی» و «معنویت عینی» و تکوینی، یعنی به مبدأ و غایت معناداری برای هستی و بنابراین برای حیات انسانی، قائل نیستند و نگاه دینی به فلسفه اجتماع ندارند اضطراراً به معناسازی و معنابافی برای عالم و آدم یعنی به معناهای اختراعی ذهنی و شخصی و یا معناهای قراردادی جمعی پناه بردهاند.
این پرسش که «چه کنیم و چرا»؟ و «چه نکنیم و چرا»؟ در واقع، سؤال از ارزش «اعمال» و معنای «رفتار بشری» است و اینگونه پرسشها، پاسخ تجربی محض و یا پاسخ غریزی ندارد، اینگونه پاسخها کافی و فلسفی نیستند و سردرگمی آورند. چه چیزی منطقاً به رفتار فردی و اجتماعی ما، معنا و ارزش میدهد؟ آنچه «ارزش نهایی» و «هدف کلّی و اصلی» است. از جمله در اینجاست که طرح باورهای بنیادی به منزله پایههای علوم اجتماعی، ضرورت پیدا میکند.
تلاشهایی چون آن سنخشناسی چهارگانه ماکسوبر درباره «عمل اجتماعی» هم مثلاً میخواست نوعی پاسخ برای این دغدغه، دست و پا کند و گرچه سعی کرد اعمال معطوف به ارزشها را نیز همچون رفتار معطوف به هدف درون دایره عقلانیت، تفسیر کند ولی وقتی عمل مبتنی بر «سنّت» و رفتارهای مبتنی بر «اعتماد» را به نحو مطلق در قطب مقابل «عقلانیّت» یعنی ناعقلانی، تعریف کردند پرسشهای لاینحلی پیش آمد از جمله اینکه طبقهبندی رفتار بشر به این شیوه، خود تا چه حد و چرا عقلانی است؟! و دستکم آیا این نوع مطلقسازیهای جزمی و مرزهای رسمی و تشریفاتی، چقدر دقیق و معرفت اندیشانه بوده است؟! اساساً باید توضیح دهند که از نظر ایشان معنای «معناداری» چیست؟! و چگونه باید دانست که چه عملی، چه ارزشی دارد؟ ارزش چیست و ارزش بودنِ «ارزش» به چیست؟ درست بودن «معنا» چگونه احراز میشود؟ و کمی ریشهایتر آیا «معنا» ساختنی است یا یافتنی؟ ما تابع ارزشها باشیم یا آنها تابع ما؟ اینپرسشها، دینی فلسفیاند و در کوچه پسکوچههای بنبست «تجربهزدگی» پاسخی نیافته و به شکّاکیّت و سپس هیچانگاری رسیدهاند.
و امّا صِرف اینکه بگوییم انسانها گرفتار یک اجبار درونیِ توجیهناپذیری برای تصور جهان به شکل یک «کلّ معنادار» و یا مجبور به «معنادار» دانستنِ زندگی و نیازمند ارزش سازیاند و بعد نتیجه بگیریم که با هر نوع دینی و ایمانی و حتی با فلسفههای متافیزیکی سکولار میتوان معنای کافی و منسجم و انگیزهبخشی دست و پا کرد در واقع، بدان معناست که کشف معنای حقیقی زندگی را ممکن نمیدانیم و این تقریر از مسأله، حتی انگیزهبخش هم نیست چه رسد به سعادتبخش.
حجم
۱۸۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۴۸ صفحه
حجم
۱۸۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۴۸ صفحه
نظرات کاربران
نقد و نکته نظر های بسیار عالی در این کتاب هست توصیه می کنم اندیشه های استاد پور ازغدی را حتما مطالعه کنید.