اریک امانوئل اشمیت
اریک امانوئل اشمیت یکی از پرخوانندهترین و برجستهترین نویسندگان فرانسویزبان در جهان به شمار میرود. نمایشنامههای متعدد او که مورد تحسین تماشاگران و منتقدان قرار گرفتهاند، تاکنون برندهی چندین جایزه مولیر و جایزهی بزرگ تئاتر آکادمی فرانسه شدهاند. کتابهای او اکنون به ۴۸ زبان ترجمه شدهاند و نمایشنامههای او در بیش از ۵۰ کشور به طور مرتب روی صحنه اجرا میشوند. بر اساس آمارهای اخیر، او در حال حاضر نویسندهای است که آثارش بیشترین آمار مطالعه را در مدارس و دانشگاهها به دست آوردهاند.
بیوگرافی اریک امانوئل اشمیت
اریک امانوئل اشمیت در تاریخ ۲۸ مارس ۱۹۶۰ متولد شد. والدین اشمیت مدرس تربیت بدنی بودند و پدرش بعدها فیزیوتراپیست و ماساژور بیمارستانهای کودکان شد. پدرش قهرمان بوکس فرانسه نیز بود و مادرش نیز یک دوندهی برندهی مدال بود.
اشمیت در مدرسهی عالی نرمال، دکترای فلسفه و مدرک برتر تدریس فرانسوی را دریافت کرد. اشمیت برای اولین بار در حوزهی تئاتر با نمایشنامهی دون خوان در دادگاه (۱۹۹۱) به شهرت دست یافت و سپس نمایشنامهی مهمان ناخوانده را که ملاقاتی بین فروید و (احتمالا) خدا را به تصویر میکشد، نوشت. این اثر اکنون به یک اثر کلاسیک تبدیل شده است.
اشمیت در ابتدا به عنوان فیلمنامه و نمایشنامهنویس شناخته میشد. اولین اثر او، شب والونیه، چندین بار در سالهای ۱۹۹۱ و ۱۹۹۲ در فرانسه و خارج از کشور روی صحنه رفت. موفقیت او در تئاتر با دومین اثرش، مهمان ناخوانده به دست آمد که در سالهای ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۴ جوایز مولیر را برای بهترین نویسندگی و بهترین نمایش دریافت کرد.
سالهای بعد برای اشمیت پر از موفقیتهای تئاتری بود. او آثاری از جمله جو طلایی (۱۹۹۵)، نوای اسرارآمیز (۱۹۹۶)، لیبرتین (۹۹۷)، میلارپا (۹۹۷)، فردریک یا تئاتر بلوار (۱۹۹۸)، مهمانسرای دو دنیا (۱۹۹۹) و موسیو ابراهیم و گلهای قرآن (۱۹۹۹) را نیز منتشر کرد.
اریک امانوئل اشمیت در آثار خود موضوعات مختلفی را مورد بررسی قرار میدهد. جو طلایی نگاهی به نگرش بدبینانه به زندگی افرادی دارد که در امور مالی، دست بالایی دارند. در نوای اسرارآمیز، اشمیت صدای دو مرد بسیار متفاوت را بازتاب میدهد که در رابطه با فلسفههای زندگی و عشق خود مباحثه میکنند و آنطور که به نظر میرسد، هر دو مرد عاشق یک زن بودهاند. لیبرتین نیز یک درام تاریخی دربارهی زندگی فیلسوف بزرگ، دنیس دیدرو است که نسخهی سینمایی آن نیز در سال ۲۰۰۰ منتشر شد.
در سال ۲۰۰۱، اشمیت موفق به دریافت جایزهی بزرگ تئاتر آکادمی فرانسه شد. نمایشنامههای او اکنون در بیش از پنجاه کشور جهان اجرا شده و به چهل زبان مختلف نیز ترجمه شدهاند. در نمایشنامههای اشمیت تاثیراتی از ساموئل بکت، ژان انویله، پل کلودل و نویسندههای دیگر دیده میشود.
اریک امانوئل اشمیت علاوه بر نمایشنامههایش، تعدادی رمان موفق و مجموعهداستان کوتاه نیز نوشته است که از جملهی آنها میتوان به فرقهی خودخواهان (۱۹۹۴)، اسکار و بانوی گلیپوش (1999)، انجیل به روایت پیلات (۱۹۹۹)، سهم دیگری (۲۰۰۱)، زمانی که یک اثر هنری بودم (۲۰۰۲)، فرزند نوح (۲۰۰۴)، زندگی با موتزارت (۲۰۰۵) و کنسرتویی به یاد یک فرشته (۲۰۱۰) اشاره کرد.
ادیان جهانی نقش مهمی را در نوشتههای اریک امانوئل اشمیت ایفا میکنند. به عنوان مثال، میتوان از مجموعهکتابهای حلقهی ناپیدا نام برد که اشمیت در آنها سعی در بازنمایی ارتباط ادیان و فرهنگها دارد. اشمیت رمانهایی را تحت عنوان مجموعهای با نام حلقهی ناپیدا منتشر کرده است که همگی موضوعاتی حول محور دوران کودکی و معنویت دارند. این رمانها عبارتاند از: میلارپا، موسیو ابراهیم و گلهای قرآن، اسکار و بانوی گلیپوش، فرزند نوح، سومویی که نمیتوانست گنده شود، مادام مینگ و ده فرزند نداشتهاش و مادام پیلینسکا و راز شوپن.
در سال ۲۰۰۳ کتاب موسیو ابراهیم و گلهای قرآن توسط فرانسوا دوپیرون برای ساخت یک فیلم مورد اقتباس قرار گرفت که در آن عمر شریف نقش اصلی را بازی کرد. این فیلم در سال ۲۰۰۴ برندهی جایزه سزار بهترین بازیگر مرد شد. در سال ۲۰۱۰، اشمیت جایزهی گنکور را برای مجموعهداستان کنسرتویی به یاد یک فرشته به خود اختصاص داد.
اشمیت که علاوه بر نویسندگی، یک موسیقیدان آماتور و علاقهمند به موسیقی است، قطعهی French liberty را برای اپراهای ازدواج فیگارو و دون جیووانی تولید کرد. کتاب زندگی من با موتزارت نیز که مجموعهای از مکاتبات خصوصی با این آهنگساز مشهور است، نشاندهندهی علاقهی اشمیت به موسیقی است.
اریک امانوئل اشمیت از سال ۲۰۰۲ در بروکسل، بلژیک زندگی میکند و در سال ۲۰۰۸ تابعیت بلژیک را دریافت کرده است. آکادمی سلطنتی زبان و ادبیات فرانسهی بلژیک به اشمیت صندلی 33 را اعطا کرد که پیش از اشمیت به کولت و کوکتو اختصاص داشته است.
اریک امانوئل اشمیت به واسطهی خدمات بسیار به دنیای ادبیات، تئاتر و سینما، جوایز و افتخارات بینالمللی متعددی را از جمله جایزهی تئاتر شهر کلن آلمان برای نمایش لیبرتین (۱۹۹۷)، جایزهی آکادمی بالزاک فرانسه برای فردریک یا تئاتر بلوار (۱۹۹۸)، جایزهی بزرگ تئاتر آکادمی فرانسه برای کل مجموعهی آثارش (۲۰۰۱)، جایزهی انتخاب عمومی در جشنوارهی کتاب آلمان برای رمان موسیو ابراهیم و گلهای قرآن (۲۰۰۴)، جایزهی کرونوس سوئیس برای اسکار و بانوی گلیپوش (۲۰۰۵) جایزهی بزرگ Etranger بلژیک برای میلارپا، اسکار و بانوی گلیپوش، فرزند نوح، موسیو ابراهیم و گلهای قرآن و مهمان ناخوانده (۲۰۰۶)، جایزهی Ola de Oro برای فیلم اسکار و بانوی گلیپوش (۲۰۱۲) و جایزهی Ambassadeur de lecture (۲۰۱۴) را به خود اختصاص داده است.
در سال ۲۰۰۴، مجلهی ادبی لیر در فرانسه یک نظرسنجی را در میان خوانندگان فرانسوی خود انجام داد تا دریابد چه کتابهایی زندگی آنها را تغییر دادهاند. اسکار و بانوی گلیپوش، تنها کتاب یک نویسندهی زنده بود که در این نظرسنجی جایگاه خود را در کنار آثار کلاسیکی مانند کتاب مقدس انجیل، سه تفنگدار و شازده کوچولو به دست آورد.