کتاب نظریه انسجام و پیوستگی و کاربست آن در تحلیل متون (غزل حافظ و سعدی)
معرفی کتاب نظریه انسجام و پیوستگی و کاربست آن در تحلیل متون (غزل حافظ و سعدی)
کتاب نظریه انسجام و پیوستگی و کاربست آن در تحلیل متون (غزل حافظ و سعدی) نوشته طاهره ایشانی است. این کتاب بررسی متون حافظ و سعدی براساس نظریه هلیدی و حسن است.
درباره کتاب نظریه انسجام و پیوستگی و کاربست آن در تحلیل متون (غزل حافظ و سعدی)
کتاب حاضر، معرّفی نظریه انسجام، پیوستگی و هماهنگی انسجامی بر اساس نظریّه هلیدی و حسن در سال ۱۹۸۵ است. هلیدی و حسن در سال ۱۹۷۶ عوامل انسجام در زبان انگلیسی را معرّفی کردند. در سال ۱۹۸۴ رقیه حسن در مقالهای با عنوان «Coherence and Cohesive Harmony » نظریّه قبلی خود و هلیدی را بسط داد و تکمیل کرد. او در این اثر، مؤلفه مکمّلی با نام هماهنگیِ انسجامی را برای یافتن و اثبات پیوستگی در متن ارائه کرد. یک سال بعد او و مایکل هلیدی، اثر مشترک بعدی را که در واقع مکمّلِ اثرِ قبلی است با عنوان Language, context and text: aspects of language in a social- semiotic perspective منتشر کرد.
از نظر رقیه حسن، انسجام برای دستیابی به پیوستگیِ متن، عاملی لازم است امّا کافی نیست. بنابراین، صرفِ یافتنِ عوامل انسجام در یک متن، مبیّن انسجام آن متن نیست بلکه پس از یافتن این عوامل، باید ارتباط متقابل این عوامل با یکدیگر را بر اساس دستور زبان نقشگرا نشان داد. هر متنی اگر متن باشد، باید ویژگی اصلیِ انسجام را داشته باشد. در واقع، ابزار اصلی برای تشخیص متن از غیر متن به ویژه متن نوشتاری انسجام و داشتن هماهنگی انسجامی است.
این نظریه قابلیّت استفاده در هر زبانی را دارد؛ هرچند که ممکن است الگوهایِ انسجامیِ زبانها متفاوت باشد.
این کتاب در چهار فصل سامان یافته است:
فصل اوّل با عنوان «زبانشناسی نظاممند نقشگرا» به مباحثی همچون زبانشناسی و ادبیات، تاریخچه مختصر زبانشناسی نوین، زبانشناسی نظاممند نقشگرا و مطالب مرتبط با آن از جمله «متن، بافت، فرانقش، مفهوم گذرایی در SFL ، بافتار و ...» میپردازد.
فصل دوم به تفصیل نظریه انسجام و پیوستگی را معرّفی مینماید. در این فصل عوامل انسجام دستوری و واژگانی شرح داده میشوند و سپس به مقولات مربوط به پیوستگی که شامل «گره و زنجیره، هماهنگی انسجامی، زنجیرههای انسجامی، نمونه، تعامل، فرضیّههای هماهنگیِ انسجامی و...» است؛ پرداخته میشود.
فصل سوم که بخش کاربردی این نظریه است؛ با عنوان «تحلیل و بررسی انسجام و پیوستگی در غزل منتخب حافظ و سعدی» ابتدا جایگاه انسجام در مباحث ادبی ایران را شرح داده؛ سپس غزل و سیر تحوّل آن در ارتباط با انسجام، و پس از آن، ضمن بیان روش تحلیل متن بر اساس نظریه انسجام و هماهنگی، به تحلیل و بررسی انسجام و پیوستگی در غزل حافظ و سعدی میپردازد.
در فصل پایانی نیز بخش کوچکی با عنوان «خلاصه بحث» روش تحلیل هرنوع متنی را به اختصار ارائه مینماید.
خواندن کتاب نظریه انسجام و پیوستگی و کاربست آن در تحلیل متون (غزل حافظ و سعدی) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات فارسی و پژوهشگران و دانشجویان این رشته پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب نظریه انسجام و پیوستگی و کاربست آن در تحلیل متون (غزل حافظ و سعدی)
امروزه زبانشناسی، علمی نوین و پیشرو محسوب می-گردد که از محدوده شناخت زبان پا فراتر نهاده و اصول و روشهای آن در زمینههای دیگر علوم انسانی به کار گرفته میشود. اغلب تحقیقات و مطالعات مربوط به رشتههایی مانند جامعهشناسی، فلسفه و ... کم و بیش از دستاوردهای این علم بهره میجویند یا دست کم اشارهای به آن دارند. در واقع، «اگر در زندگیِ روزمره، زبان تنها نقش یک ابزار را ایفا میکند تا زندگی عملی را همچون کانون هستی امکانپذیر سازد، در شعر، زبان و به بیان دقیقتر متن، بنیان همهچیز است و در کانون توجه قرار میگیرد تا بتوان به واسطه آن دنیایی دیگر آفرید و از آنجا که این دنیا صرفاً با استفاده از عناصر کلامی ساخته میشوند؛ در نتیجه برای هرچه بهتر ساختن این دنیا تمامی موارد کلامی متن، مورد استفاده قرار میگیرند و این دلیلِ اهمیت یافتن حتی کوچکترین آواها و جزئیترین عناصر نوشتاری را در شعر توضیح میدهد.»
از سوی دیگر، ادبیات میتواند از دیدگاه علوم دیگر نیز مورد تحقیق و بررسی قرار گیرد. سالهاست که در نقد ادبی شیوههایی همچون نقد روانشناختی، نقد جامعهشناختی، نقد نشانهشناختی، نقد فلسفی، نقد مارکسیستی، نقد تاریخی و ... متداول بوده است. بنابراین، زبانشناسی را نمیتوان از این مجموعه جدا نمود؛ چرا که در نزد زبانشناسان، زبانی بودن ادبیات امری ثابت شده است و از آنجا که زبانشناسی، مطالعه علمی زبان؛ یعنی تار و پود به وجود آورنده ادبیات است، قاعدتاً میتواند با ادبیات به ویژه با نقد ادبی و بلاغت پیوند داشته باشد. شفیعی کدکنی که شعر را رستاخیز کلمات و حادثهای میداند که در زبان رخ میدهد و به وسیله آن گوینده شعر، عملی را انجام میدهد که باعث تمایز زبان شعری او از زبان عادی و روزمره است، بر این باور است «هرگاه نُرم زبان عادی به شکل نظاممند شکسته شود رستاخیز واژهها صورت میپذیرد و وارد قلمروی شعر میشویم. رستاخیز واژهها از راههای مختلف صورت میگیرد که این راهها به دو گروه کلی تقسیم میشوند: ۱. گروه موسیقایی که مجموعه عواملی را در بر میگیرد که «زبان شعر را از زبان روزمره، به اعتبار بخشیدن آهنگ و توازن امتیاز میبخشد و در حقیقت، از رهگذر نظام موسیقایی سبب رستاخیز کلمهها و تشخّص واژهها در زبان میشود. این عوامل عبارتند از: وزن، قافیه، ردیف و همآهنگیهای صوتی. ۲. گروه زبانشناسیک که عواملی را در بر میگیرد «که به اعتبار تمایز نفس کلمات، در نظام جملهها، بیرون از خصوصیت موسیقایی آنها موجب تمایز یا رستاخیز واژهها شوند.» «این عوامل عبارتند از: استعاره و مجاز، حس آمیزی، کنایه، ایجاز و حذف، باستانگرایی واژگانی و نحوی، صنعت هنری، ترکیبات زبانی، آشناییزدایی در حوزه قاموسی، آشناییزدایی در حوزه نحو زبان و بیان پارادوکسی. »
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه