سید مهدی شجاعی نویسنده، رماننویس، روزنامهنگار و فیلمنامهنویس فعال و مشهور ایرانی است. او در دوران نویسندگی خود بیشتر به داستاننویسی پرداخت و داستانهای کوتاه و بلند زیادی در حوزهی ادبیات کودک و نوجوان و همچنین ادبیات مذهبی نوشت. شجاعی در دوران کار حرفهای خود به عنوان فیلمنامهنویس نیز فعالیت داشته و تاکنون از فیلمنامههای او در تلویزیون و سینما، چندین فیلم ساخته شده است. سیدمهدی شجاعی به دلیل نوشتن کتابهای برجسته در زمینههای معنوی و اجتماعی نیز شهرت دارد.
سید مهدی شجاعی در شهریورماه سال ۱۳۳۹ در تهران چشم به جهان گشود. شجاعی پس از اخذ دیپلم ریاضی، وارد دانشکدهی هنرهای دراماتیک شد و در آنجا مدرک لیسانس خود را در رشتهی ادبیات نمایشی دریافت کرد. او همزمان در دانشکدهی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در رشتهی علوم سیاسی نیز تحصیل کرد، اما به این نتیجه رسید که باید تحصیلات خود را ناتمام بگذارد و به حرفهی نویسندگی بپردازد. مجموعهی این اتفاقات و تغییر رشتهها، شجاعی را به این باور رساند که در هیچ حوزهای جز ادبیات نمیتواند بدرخشد و روح سرگشتهی خود را آرام کند. تجربهی کاری موفق او در طی سالهای گذشته و خلق بیش از ۱۰۰ اثر که اکثر آنها در حوزه ادبیات نوجوان قرار دارند، نشان داد که او در مورد آیندهی خود در جوانی نهایتا بهترین تصمیم را اتخاذ کرده بود.
نخستین آثار سید مهدی شجاعی در بیستسالگی او به صورت داستانهای سریالی در روزنامهها منتشر میشد. او هشت سال به عنوان سردبیر فرهنگی روزنامهی جمهوری اسلامی و همچنین هشت سال دیگر به عنوان سردبیر در ماهنامهی صحیفه مشغول به کار بوده است.
سیدمهدی شجاعی تالیف تعدادی نمایشنامه و فیلمنامه را نیز در کارنامهی خود دارد. او بیش از ۱۰۰ کتاب برای کودکان و نوجوانان ترجمه و تالیف کرده است. شجاعی در سالهای ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۵ داور جشنوارههای مختلفی از جمله جشنوارهی جهانی فیلم فجر، جشنوارهی بینالمللی فیلم و ویدئوی کودک و نوجوان اصفهان، جشنوارهی بینالمللی تئاتر فجر و جشنوارهی ملی مطبوعات بود.
شجاعی علاوه بر شغل نویسندگی، منتقد سینما و تئاتر است. او مدتی در هیئت مدیرهی موسسهی پرورش فکری کودکان و نوجوانان حضور داشت. او نمایشنامهای درباره زندگی شهید مصطفی چمران برای یک سریال تلویزیونی و همچنین نمایشنامهای دربارهی حضرت یوسف برای صداوسیما نوشته است. از دیگر فیلمنامههای سید مهدی شجاعی میتوان به بدوک، پدر (هر دو به کارگردانی مجید مجیدی) و چشم خفاش (به کارگردانی بهزاد بهزادپور) اشاره کرد. از آثار مذهبی او نیز میتوان به خورشید در حجاب، پدر، عشق و پسر، کشتی پهلوگرفته، دو کبوتر و دو پنجره اشاره کرد.
سید مهدی شجاعی همچنین مؤسس انتشارات نیستان است که از سال ۱۳۶۶ تاکنون ناشر معتبر ایرانی آثار بسیاری از نویسندگان و شاعران معاصر بوده است. شجاعی خود انگیزهاش را از تاسیس این انتشارات، چاپ و انتشار بهترین آثار نویسندگان و شاعران معاصر خود عنوان میکند. اکنون بیش از دویست جلد کتاب از این انتشارات، شامل داستان، نمایشنامه و نثر ادبی، با عنوان گزیدهی ادبیات معاصر منتشر شده و پیشبینی میشود تعداد آثار این مجموعه، در آیندهای نه چندان دور به ۲۵۰ عنوان نیز برسد.
به جز آثار مذهبی، یکی دیگر از حوزههایی که شجاعی در آن کتابهای مختلف و قابل قبولی را به چاپ رسانده است، حوزهی مسائل اجتماعی روز جامعه است. شجاعی در کتابهایی مانند دموکراسی یا دموقراضه، غیر قابل چاپ و سانتاماریا سعی میکند دردهای جامعهی ایرانی را با بیانی طنزآمیز و هوشیارکننده با خواننده در میان بگذارد. او در این مسیر روایتهایی را از دل جامعه بیرون میکشد و آنها را در قالب داستانهایی خواندنی به مخاطب عرضه میکند؛ داستانهایی که درونمایههای انتقادی دارند و به تغییراتی در حوزه اخلاق و منش اجتماعی میپردازند که الزاما مطلوب نیست. برای مثال، داستانهای مجموعهی غیر قابل چاپ، نگاهی طنزآمیز دارد به واقعیتهای بیرونی و اجتماعی؛ رویدادهایی که خوانندهی داستانها، ممکن است هر آن با هر یک از آنها در دنیای واقعی مواجه شود. زبان طنز نویسنده در این کتاب، تلخ و گزنده و در عین حال بیدارکننده و آگاهیبخش است. این مجموعه شامل ۹ داستان کوتاه است.
سانتاماریا (مریم مقدس)، غیر قابل انتشار، دموکراسی یا دموقراضه، بوی سبز پونهها، از دیار حبیب، شكوای سبز، متقین، آفتاب در حجاب، دست دعا، چشم امید، بر محمل بال ملائک، صمیمانه با جوانان وطنم، ضیافت، ضریح چشمهای تو، دو كبوتر، دو پنجره، یک دیوار، امروز بشریتم، عشق به افق خورشید، خار و دل، رسم بر این است، گزیدهی ادبیات معاصر (مجموعهداستان)، مردان و رجزهایشان، زیارت عاشورا، رزیتاخاتون و آیینهزار از تحسینشدهترین کتابهای سید مهدی شجاعی به شمار میروند.
شجاعی کتابهای بسیاری را نیز برای کودکان نوشته است که از جملهی آنها میتوان به ایمان و گندم، برای همه برای همیشه، جای پای خون، اندوه برادر، درراهمانده، قصهی دو گنج، کاری باید کرد، حکایت آن سر، وقتی او بیاید و کشتی نوح اشاره کرد.
شجاعی علاوه بر نوشتن کتابهایی برای کودکان، کتابهایی را برای آنها ترجمه نیز کرده است، از جمله برای اینکه ماهیها نمیرند، پرنده و شکارچی، در قصر ملکخاتون، خانهی خودمان، قهر اسباببازیها، مموش! کجا بودی؟، سفر خرس کوچولو، آرزوهای فیلی، دیدنی نیست، مروارید، آموزش هنرهای تجسمی ۱ و ۲، دوست قهوهای، ملخها در شهر (بازنویسی) و دو پرندهی کوچک.
نظرات کاربران
مشاهده همه نظرات (۲۶)راوی: "اصرار دارم بگویم که همه حاکمان اصولاً و ذاتاً معمولی اند ولی برخورد غیر معمولی مردم با آنها سبب میشود به تدریج احساس غیر معمولی بودن بکنند و بلاهای معمول را سر مردم بیاورند." طعنه به دوران زدی و حال ما
از کتاب: «طوری برنامه ریزی کنید که مردم از صبح تا شب بدوند و آخر شب هم نرسند. مردم اگر مایحتاج خود را آسان به دست بیاورند، اگر وقت اضافه داشته باشند، عصیان می کنند، بداخلاقی می کنند و به
سایر کتاب های این استاد ارجمند رو هم از دست ندید. فصل شیدایی لیلاها،سقای آب و ادب،کشتی پهلو گرفته،آفتاب در حجاب، آیین زندگی،پدر عشق پسر،کمی دیرتر
کتاب را چند سال پیش خواندم و نسخه صوتیاش را گوش ندادم... کتاب بسیار شیرین و روانیست و نویسنده آن هم نیازی به تعریف ندارد، طنز اجتماعیست و به خوبی و با ظرافت سیاهترین نقاط شخصیت جمعی مارا به رخ میکشد... از
باید در انتخاب نوع داستان و روند شکل دادن آن به آقای شجاعی تبریک گفت ولی دو ایراد اساسی در آن دیده میشود (البته از نظر من) نخست راوی داستان که ظاهرا خود آقای شجاعی است دارای لطافت گفتاری و
خیلی عالی بود
موضوع کلی داستان عالی بود و همچنین بعضی کنایه ها و جملات نغز خوبی داشت اما چند ایراد مهم داشت یکی اینکه درست هست که کلمه های زیادی از عربی وارد زبان فارسی شده اما نیازی نیست در گفتار یا
واقعا کتاب قشنگیه..بارها خوندم و خسته نمیشم....هزار بار هم بخونم بازم وقت کنم میرم سراغش.
این کتاب عالیه. یکی از تبعات سلطنت، یا عوارض قدرت، یا بیماری های ناشی از حکومت این است که آدم تحمل دیدن قدرت مافوق یا موجود بالاتر از خودش را از دست میدهد. حتی اگر این قدرت مافوق یا مقام برتر، خود «خدا»
عالی بود فقط صدای موسیقی بین داستان بسیار بلنده.