دانلود و خرید کتاب صوتی از جناب داستایوفسکی چه خبر؟
معرفی کتاب صوتی از جناب داستایوفسکی چه خبر؟
کتاب صوتی از جناب داستایوفسکی چه خبر؟ نوشتهٔ فئودور داستایوفسکی، ترجمهٔ لیدا طرزی و حاصل گویندگی مهیار ستاری است. انتشارات نیستان هنر این مجموعه داستان کوتاه و روسی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب صوتی از جناب داستایوفسکی چه خبر؟
کتاب صوتی از جناب داستایوفسکی چه خبر؟ برابر با یک مجموعه داستان کوتاه و روسی است. این کتاب صوتی برخی از خواندنیترین و قابل تأملترین داستانهای کوتاه فئودور داستایوفسکی را گردآوری کرده تا در مجالی کوتاه با جهان فکری این نویسنده و دغدغههایش آشنا شویم.
داستان «شبهای روشن» که در سال ۱۸۴۸ میلادی نوشته شده، هنوز از بهترین عاشقانههای جهان است. در این داستان همچون بعضی دیگر از داستانهای داستایوفسکی با مثلثی عشقی روبهرو هستیم. «نایستنکا» دختر جوانی است که میان عشق دو مرد سرگردان است. او دختری ساده و بیآلایش است که با مادربزرگ سختگیر و نابینایش زندگی میکند و طبیعی است چنین دختری با دیدن اولین نشانهٔ مهر و توجه از جانب مردی جوان و جذاب، دلباختهٔ او میشود؛ بااینهمه داستایوفسکی گرهای در راه این عشق میافکند و با معرفی شخصیت رقیب که از قضا راوی داستان هم هست، امکان دیگری را پیش روی ناستنکا میگذارد. داستان «دهقان مَری» قصهای کوتاه و بهشدت تأثیرگذار است از قضاوتهای عجولانه و نابهجای آدمی. جوانی روشنفکر بهدلایلی در زندان است. او آنجا با زندانیانی آشنا میشود که بهظاهر از طبقهٔ فرودست جامعهاند و مراوده با ایشان دون منزلت روشنفکران است، ولی یادآوری خاطرهای از گذشتههای دور، روشنفکر منصف داستان را وا میدارد تا در قضاوت خود تجدیدنظر کند. داستان «رویای مرد مسخره» میکوشد با بیانی استعاری سرچشمهٔ تباهی روح آدمی را پیش چشمان مخاطب به تصویر بکشد. «بوبوک» داستان مَردی مجنون است که تجربهٔ توقف چندساعتهاش را در گورستان واگو میکند. گرچه این داستان پر از کنایات و اشارات تلخ و گزنده است، داستایوفسکی در خلال این تلخیها از آفرینش دقایق طنز غفلت نمیورزد. سایر داستانهای مجموعهٔ حاضر هر یک وجهی دیگر از قدرت خلاقه و مهارت داستایوفسکی را نشان داده است؛ نویسندهٔ دغدغهمندی که در جستوجوی حقیقتْ رنج فراوان کشید، امیدها بست و امیدها برکند و احوالات گوناگونی را از سر گذراند. او با تنی رنجور و روحی بیقرار اوقات خود را صرف نوشتن کرد و آثاری آفرید که هنوز از خواندنیترین داستانهای جهانند.
میدانیم که داستان کوتاه به داستانهایی گفته میشود که کوتاهتر از داستانهای بلند باشند. داستان کوتاه دریچهای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی و برای مدت کوتاهی باز میشود و به خواننده امکان میدهد که از این دریچهها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان میدهد و کمتر گسترش و تحول مییابد. گفته میشود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستانهای کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشتهها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونهای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده میشود. از عناصر داستان کوتاه میتوان به موضوع، درونمایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویهدید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.
شنیدن کتاب صوتی از جناب داستایوفسکی چه خبر؟ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی قرن ۱۹ روسیه و قالب داستان کوتاه پیشنهاد میکنیم.
درباره فئودور داستایفسکی
فیودور میخایلوویچ داستایوسکی در ۱۱ نوامبر ۱۸۲۱ به دنیا آمد. او نویسندهٔ مشهور و تأثیرگذار اهل روسیه بود. ویژگی منحصربهفرد آثار او، روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیتهای داستان است. بسیاری او را بزرگترین نویسندۀ روانشناختی جهان به شمار میآورند. داستایوفسکی ابتدا برای امرار معاش به ترجمه پرداخت و آثاری چون «اوژنی گرانده» اثر بالزاک و «دون کارلوس» اثر فریدریش شیلر را ترجمه کرد؛ سپس به نگارش داستان و رمان پرداخت. بیشتر داستانهای داستایفسکی، سرگذشت مردمی عصیانزده و بیمار و روانپریش است. در بیشترِ داستانهای او، مثلث عشقی دیده میشود؛ به این معنی که زنی در میان عشق دو مرد یا مردی در میان عشق دو زن قرار میگیرد. در این گرهافکنیها است که بسیاری از مسائل روانشناسانه (که امروز تحتعنوان روانکاوی معرفی میشود) بیان شده است. منتقدان، این شخصیتهای زنده و طبیعی و برخوردهای کاملاً انسانی آنها را ستایش کردهاند.
رمانها و رمانهای کوتاه این نویسنده عبارتند از: (۱۸۴۶) بیچارگان (یا «مردمان فرودست»)، (۱۸۴۶) همزاد، (۱۸۴۷) خانم صاحبخانه/ بانوی میزبان، (۱۸۴۹) نیه توچکا (ناتمام)، (۱۸۵۹) رؤیای عمو، (۱۸۵۹) روستای استپان چیکو، (۱۸۶۱) آزردگان/ تحقیر/ توهینشدگان، (۱۸۶۲) خاطرات خانهٔ اموات، (۱۸۶۴) یادداشتهای زیرزمینی، (۱۸۶۶) جنایت و مکافات، (۱۸۶۷) قمارباز، (۱۸۶۹) ابله، (۱۸۷۰) همیشه شوهر، (۱۸۷۲) جنزدگان، (۱۸۷۵) جوان خام، (۱۸۸۰) برادران کارامازوف.
داستانهای کوتاه و بلند او نیز عبارتند از: در پانسیون اعیان، (۱۸۴۶) آقای پروخارچین، (۱۸۴۷) رمان در نُه نامه، (۱۸۴۸) شوهر حسود، (۱۸۴۸) همسر مردی دیگر، (۱۸۴۸) همسر مردی دیگر و شوهر زیر تخت (تلفیقی از ۲ داستان قبلی)، (۱۸۴۸) پولزونکوف، (۱۸۴۸) دزد شرافتمند، (۱۸۴۸) درخت کریسمس و ازدواج، (۱۸۴۸) شبهای روشن، (۱۸۴۹) قهرمان کوچولو، (۱۸۶۲) یک داستان کثیف/ یک اتفاق مسخره، (۱۸۶۵) کروکدیل، (۱۸۷۳) بوبوک، (۱۸۷۶) درخت کریسمس بچههای فقیر، (۱۸۷۶) نازنین، (۱۸۷۶) ماریِ دهقان، (۱۸۷۷) رؤیای آدم مضحک، دلاور خردسال، قلب ضعیف (۱۸۴۸)، بوبوک (۱۸۷۳).
مقالههای او عبارتند از: Winter Notes on Summer Impressions (۱۸۶۳) و یادداشتهای روزانهٔ یک نویسنده (۱۸۷۳–۱۸۸۱)،
ترجمههای او عبارتند از: (۱۸۴۳) اوژنی گرانده (انوره دو بالزاک)، (۱۸۴۳) La dernière Aldini (ژرژ ساند)، (۱۸۴۳) Mary Stuart (فریدریش شیلر) و (۱۸۴۳) Boris Godunov (الکساندر پوشکین)،
فئودور داستایفسکی نامههای شخصی و نوشتههایی را که پس از مرگش منتشر شده، در کارنامۀ نوشتاری خویش دارد. او در ۹ فوریهٔ ۱۸۸۱ درگذشت.
بخشی از کتاب صوتی از جناب داستایوفسکی چه خبر؟
«این ماجرای ناگوار زمانی اتفاق افتاد که سرزمین پدری محبوبمان در مسیر نوزایی گام برداشته بود و فرزندان دلیرش با نیرویی شکستناپذیر و تهوّری بیتزویر در راه دستیابی به امیدها و سرنوشتهای نو تلاش میکردند. یک شب زمستانی در همین دوران، حوالی ساعت یازده تا دوازده شب، سه فرد بسیار محترم در اتاقی گرم و نرم و حتی تجملاتی از خانهای دو اشکوبه درحومه پترزبورگ دور هم نشسته بودند و دربارهٔ موضوعی بس جالب گپ میزدند، گپ زدنی. آنها دور میزی کوچک و روی صندلیهای راحتی زیبا نشسته بودند و همانطور که گپ میزدند آرام و شیک مشروبشان را مَزمَزه میکردند. میزبان آن شبنشینی جناب اِستپان نیکی فوروویچ نیکی فوروف بود، عضو شورای شهر، شصت و پنج ساله و مجرد و مناسبتِ شبنشینی، نقل مکان ایشان به خانهای جدید و ایضاً فرا رسیدن سالروز ولادت با سعادتش. البته جناب نیکی فوروف هرگز تا آن زمان سالروز تولدش را جشن نگرفته بود مهمانی یاد شده مهمانی خلوتی بود و همانگونه که دیدیم تنها دو مهمان مدعو داشت که هر دو از همکاران سابق و زیردستان سابق آقای نیکی فوروف بودند: سِمیون ایوانوویچ شیپولِنکو، عضو حقیقی شورای شهر؛ و ایوان ایلیچ پرالینسکی، ایضاً عضو حقیقی شورای شهر. آنها ساعت نُه شب برای صرف چای خدمت رسیدند، بعد به صرف مشروب پرداختند و میدانستند که رأس ساعت یازده و نیم شب باید رفع زحمت کنند. آخر میزبانشان عمری شیفته نظم و مقررات بود. امّا چند کلمهای دربارهٔ میزبان.»
زمان
۹ ساعت و ۳۴ دقیقه
حجم
۵۲۵٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۹ ساعت و ۳۴ دقیقه
حجم
۵۲۵٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد