دانلود و خرید کتاب صوتی کافه معنای زندگی
معرفی کتاب صوتی کافه معنای زندگی
کتاب صوتی کافه معنای زندگی نوشتهٔ مت تریسی و ترجمهٔ راضیه سرحدی است. گویندگی این کتاب صوتی را علی اعتمادی انجام داده و موسسه انتشارات فلسفه آن را منتشر کرده است؛ کتابی دربارهٔ یافتن راه خود.
درباره کتاب صوتی کافه معنای زندگی
کتاب صوتی کافه معنای زندگی (The Meaning Of Life Coffee Shop) حاوی داستانی دربارهٔ یافتن راه خود است. این داستان چیست؟ «اسکات» در محل کارش دچار مشکل بزرگی شده است و از طرفی در زندگی شخصیاش نیز روزهای بدی را تجربه میکند. روزی ناگهان گذرش به کافهای میافتد. فضای آن کافه و دوستان جدیدی که پیدا میکند، باعث تغییر نگاه او به زندگی میشود. نام کتاب به این خاطر انتخاب شده است. با شنیدن این کتاب صوتی، مسیر جدید زندگی اسکات را با او دنبال میکنید. کافیشاپِ این کتاب صوتی، کوچک و دنج است و فضایی صمیمی دارد. با واردشدن به آن حس میکنید که قبلاً هم آنجا بودهاید و سایرین شما را میشناسند. کتابخانهای کوچک در گوشهای به چشم میخورد و روی دیوار سه پرسش نوشته شده است که اسکات را به فکر فرو میبرد. «آیا من بهسوی خود ایدئالم حرکت میکنم؟ اگر امروز میمردم از چه چیزی پشیمان میشدم؟ آیا من مهربان هستم؟» اسکات جواب این سؤالها را نمیداند. یافتن پاسخ این سؤالات و آشنایی با دوستان جدید در این کافه، زندگی اسکات را بهنحوی زیرورو میکند که تمامی ابهاماتش روشن میشود و مسیر درست زندگیاش را پیدا میکند. با او همراه شوید.
شنیدن کتاب صوتی کافه معنای زندگی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب صوتی را به دوستداران روانشناسی عمومی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب صوتی کافه معنای زندگی
«بدون اعلان قبلی، یک روز مرخصی نصیبم شده بود، اما از این یکی نمیتوانستم لذت ببرم. بسیار مضطرب بودم. مثل خوابی بود که در آن نمیتوانستم کلاسی را که باید در تمام طول ترم در آن حاضر میشدم پیدا کنم. احساس میکردم که باید میدانستم رئیسم دربارهٔ چه چیزی صحبت میکرد، اما نمیدانستم. به همین دلیل، بیهدف برای خودم پرسه میزدم. هوا گرم و آفتابی بود و نسیمی خنک از سمت اقیانوس میوزید. از آن بالا، از حد فاصل میان ساختمانهای بلند و شیشهای دو سمت جادهٔ آسفالتی، نمایی گذرا از قایقهای بادبانی داخل خلیج به چشم میخورد. با همهٔ این احوال و با وجود خطایی که ظاهراً مرتکب شده بودم و البته خودم به یاد نمیآوردم و احتمالاً نیز قرار بود بابتش اخراج شوم یا به زندان بیفتم، با این پیادهروی و تنفس هوای تازه کمی روحیه گرفتم.
سانفرانسیسکو، با دادن چنین روزهایی به ساکنینش، کمک میکند که روزهای ابری و دلگیر تابستانش را پشت سر بگذاریم. بعد از یک هفته هوای مهآلود، خورشید آشکار میشود و یادمان میاندازد که چقدر این شهر میتواند با طلوع خورشید صبحگاهی و بازتاب پرتوهای طلاییاش بر روی ساختمانها زیبا شود. هفتهٔ پیش زیر آن آسمان خاکستری، بهراحتی فراموشمان شده بود که بخشهای دیگر ایالت با رطوبت و گرمای سهرقمی دستوپنجه نرم میکرد، ولی این رطوبت و مه همچون درختی پُربرگ در یک روز تابستانی، در برابر چنان گرمایی از ما محافظت میکرد و بعد، با فرارسیدن روزی مثل امروز، میتوانستیم تمام آن روزهای مهآلود را ببخشیم.
موقع ورود به یک خیابان، یادم آمد که یکی از شعبههای کافیشاپ فیلز۲ آن دوروبرها بود. میتوانستم به آنجا بروم. چون قهوه همیشه حالم را بهتر میکند. سر پیچ بعدی به سمت راست رفتم. کامیونی مسیر پیادهرو را مسدود کرد، به همین دلیل، درحالیکه جای فیلز را در ذهنم مرور میکردم وارد خیابانی فرعی شدم. اگر به چپ میپیچیدم بعد به راست و دوباره به چپ، آنوقت همچنان طبق آدرس و درست پیش میرفتم.»
زمان
۲ ساعت و ۵۶ دقیقه
حجم
۵۸۳٫۰ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۲ ساعت و ۵۶ دقیقه
حجم
۵۸۳٫۰ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
موزیک پس زمینه رو مخه