دانلود و خرید کتاب صوتی راهبی که فراری اش را فروخت
معرفی کتاب صوتی راهبی که فراری اش را فروخت
کتاب صوتی راهبی که فراری اش را فروخت نوشتهٔ رابین شارما و ترجمهٔ امیرحسین صداقتی است. علی اعتمادی گویندگی این کتاب صوتی را انجام داده و موسسه انتشارات فلسفه آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب صوتی راهبی که فراری اش را فروخت
کتاب صوتی راهبی که فراری اش را فروخت، حاوی قصهٔ وکیل مشهوری به نام «جولیان منتل» است که در زمینهٔ کاری خود بسیار موفق است، اما یک خلأ عمیق بر درونش سایه افکنده است. کتاب صوتی حاضر در قالب مکالمه میان دو دوست نوشته شده و میتواند زمینهٔ ارتقای معنوی را در افراد فراهم آورد. این کتاب دربارهٔ سؤالهای مهم بشر دربارهٔ ۳ موضوع سرزندگی، شادی و صلح درونی صحبت میکند. ۶ درس مهمی که این کتاب به ما میدهد، عبارت است از:
- افکار لذتبخش را توسعه بده؛
- مأموریت و رسالت شخصی خودت را دنبال کن؛
- نظم شخصی خود را پیدا کن و شجاعانه عمل کن؛
- به زمان بهعنوان ارزشمندترین سرمایهٔ زندگیت نگاه کن؛
- به روابط اجتماعیت اهمیت بده و
- در لحظه زندگی و از هر لحظهای استفاده کن.
شنیدن کتاب صوتی راهبی که فراری اش را فروخت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
شنیدن این کتاب صوتی را به دوستداران روانشناسی عمومی پیشنهاد میکنیم.
درباره رابین شارما
رابین شارما متولد سال ۱۹۶۵، نویسندهٔ محبوب کانادایی است. او وکیل سابق، سخنران، نویسنده و مجری معروف برنامههای تلویزیونی بوده و سالها در زمینهٔ توسعهٔ فردی در حال نوشتن و آموزش به افراد مختلف بوده است. تحول رابین شارما در ۲۵سالگی او رخ داد؛ زمانی که تصمیم گرفت از کار وکالت کنارهگیری کند و سخنران انگیزشی شود. او از سال ۱۹۹۴ بیش از ۱۰ کتاب منتشر کرده است. کتاب ارزشمند او «باشگاه ۵ صبحیها» بهعنوان یک شاهکار از رابین شارما در سال ۲۰۱۸ منتشر شد و توانست تحولی اساسی در مدیریت فردی ایجاد کند. کتاب دیگر او که آن هم با استقبال خوبی روبهرو شد، «راهبی که فراریاش را فروخت» نام دارد.
بخشی از کتاب صوتی راهبی که فراری اش را فروخت
«ناگهان یک نوجوان شد، با نامزدی جوان و بسیار زیبای به نام الیس. اما پیتر هنوز خُشنود نبود. او هرگز نیاموخته بود که از لحظه لذت ببرد و شگفتیهای سادهی همهی مراحل زندگیاش را کشف کند. به جای آن آرزو داشت که بزرگسال باشد. بنابراین، دوباره ریسمان را کشید و چندین سال مثل فرفره در یک آن گذشتند. اکنون دریافت که به یک بالغِ میانسال تبدیل شده است. الیس اکنون همسرش بود و پیتر در خانهای پُر جمعیت احاطه شده بود. اما توجه پیتر به چیز دیگری جلب شد. موهایش که روزی کاملاً سیاه بودند، شروع به قهوهای شدن کرده بودند. و مادرش که زمانی زیبا بود و او را بسیار دوست میداشت، پیر و فرتوت شده بود. بااینحال، پیتر هنوز نمیتوانست در لحظه زندگی کند. او هرگز «زندگی کردن در اکنون» را نیاموخته بود، بنابراین، یک بار دیگر ریسمان جادویی را کشید و منتظر شد تا تغییرات اتفاق بیفتند.
پیتر دریافت که اکنون پیرمردی نودساله شده است. موهای پرپشت سیاهش، مانند برف سفید شده بود و همسر جوان و زیبایش الیس نیز پیر شده بود و چند سال قبلش از دنیا رفته بود. فرزندانش بزرگ شده بودند و برای ادامهی زندگی خانه را ترک کرده بودند. برای اولین بار در زندگیاش پیتر دریافت که هرگز از زمانش برای پذیرفتن شگفتیهای زندگی استفاده نکرده است. او هرگز با بچههایش به ماهیگیری نرفته بود یا هرگز با الیس در زیر نور مهتاب قدم نزده بود. او هرگز باغی نکاشته بود یا آن کتابهایی را که مادرش عاشق خواندنشان بود، نخوانده بود. به جای آن در زندگی عجله کرده بود. هرگز توقف نکرده بود تا چیزهای خوب را در راه زندگی ببیند.»
زمان
۷ ساعت و ۳۲ دقیقه
حجم
۱ گیگابایت, ۲۷٫۰ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۷ ساعت و ۳۲ دقیقه
حجم
۱ گیگابایت, ۲۷٫۰ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
درود بیکران خداوند بر همه..... باید این کتاب را در قفسه ای قرار داد که چندین بار مطالعه کرد قفسه ای درست کردم در طاقچه با عنوان کتابهایی که صد بار هم بخوانی بازم کمه قرارش دادم در آن به شدت