دانلود و خرید کتاب صوتی عقاید یک دلقک

کتاب صوتی عقاید یک دلقک نوشتهٔ هاینریش بل و ترجمهٔ محمد اسماعیل‌زاده و با صدای اشکان عقیلی‌پور است و رادیو گوشه آن را منتشر کرده است. هاینریش بل نویسنده معروف آلمانی است که در سال۱۹۷۲، جایزهٔ نوبل ادبیات را از آن خود کرد. عقاید یک دلقک یکی از بهترین و موفق‌ترین آثار این نویسندهٔ آلمانی به‌شمار می‌رود.

درباره کتاب صوتی عقاید یک دلقک

عقاید یک دلقک نوشتهٔ هانریش بل را باید یکی از ماندگارترین آثار داستانی در تاریخ ادبیات آلمان دانست. هانریش در کتاب پیش‌رو شرایط اجتماعی آلمان تحت سلطه‌ٔ هیتلر و پس از دوران جنگ را به تصویر می‌کشد و به انتقاد از ریاکاری به‌ویژه توسط نهادهای مسیحی همسو با هیتلر، می‌پردازد. این نویسنده آلمانی دروغ و تلخی‌های دنیا را از پس صورتک یک دلقک مطرح می‌کند. شخصیت اول داستان هانریش بل، هانس شنیر نام دارد. هانس به یک خانواده متمول تعلق دارد اما به دلیل تفاوت در نوع نگرش به زندگی و مذهب، خانواده را ترک کرده و به‌عنوان دلقک سیرک فعالیت می‌کند. ماری شریک زندگی هانس است که شش سال بدون ازدواج و همراه احساس گناه با هانس زندگی کرده است. اما ماری دلقک را برای همیشه ترک می‌کند تا با فردی کاتولیک ازدواج کند و خود را از احساس گناه نجات دهد. این اتفاق ضربه‌ٔ شدیدی به دلقک می‌زند؛ افسردگی، مالیخولیا و سردرد‌های همیشگی او تشدید می‌شود و داستان با واگویی‌های دلقک مستأصل ادامه پیدا می‌کند.

باید خاطرنشان ساخت پس از انتشار این رمان در سال ۱۹۶۳، خشم محافظه‌کاران در آلمان به دلیل نگاه منفی نویسنده به کلیسای کاتولیک، برانگیخته شد. با این وجود کتاب مورد بحث را باید در رده رمان‌های تاثیرگذار قرن بیستم، دانست.

شنیدن کتاب صوتی عقاید یک دلقک را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

کتاب عقاید یک دلقک اثر هانریش بل یکی از پرفروش‌ترین و محبوب‌ترین کتاب‌های دنیا است؛ بنابراین شنیدن آن را به همه افراد کتاب‌خوان‌، به ویژه علاقمندان رمان خارجی، پیشنهاد می‌کنیم. صدای اشکان عقیلی پور نیز به جذابیت این کتاب افزوده است.

درباره هاینریش بل

هاینریش بل نویسنده‌ٔ کتاب عقاید یک دلقک و از مشهورترین نویسندگان آلمانی است که در ۲۱ دسامبر سال ۱۹۱۷ متولد شد. او در بیست سالگی و پس از پایان دوره‌ٔ متوسطه در کتاب‌فروشی مشغول به کار شد و پس از آن شروع به تحصیل در رشته مطالعات آلمانی کرد. با آغاز جنگ جهانی دوم، هاینریش برای خدمت به ارتش فراخوانده شد و در جبهه‌های مختلفی چون لهستان و فرانسه حضور یافت. هاینریش بل در مدت حضور خود در جبهه‌های جنگ چهار بار مصدوم شد و سرانجام در سال ۱۹۴۵ توسط نیروهای ارتش ایالات متحده به اسارت در آمد. پس از پایان جنگ، هاینریش بل به همراه همسرش در شهر کلن آلمان اقامت گزیدند و هاینریش به نجاری که حرفه‌ٔ خانوادگی‌اش بود مشغول شد. پر از گذر چند سال سرانجام در سال ۱۹۵۰ هاینریش بل تصمیم گرفت که در حوزه‌ٔ نویسندگی به فعالیت بپردازد. از هاینریش بل آثار متعددی منتشر شده است که از جمله مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به «عقاید یک دلقک» و «سیمای زنی در میان جمع» اشاره کرد.

بخشی از کتاب صوتی عقاید یک دلقک

«برای اولین‌بار در این آپارتمان تاحدی احساس خوبی داشتم؛ گرم و تمیز بود و زمانی که پالتوم را به جالباسی آویزان می‌کردم و گیتارم را در گوشه‌ای می‌گذاشتم، با خودم فکر کردم که خانه شاید بیش از یک وسیلهٔ خودفریبی است. من در جایی بند نشده‌ام و هرگز هم نخواهم شد ــ و ماری بیش از من این حالت را دارد؛ ولی این‌طور به نظر می‌رسد که بالاخره تصمیم گرفته برای همیشه یک جا بماند. وقتی من یک‌بار بیش از یک هفته در شهری مشغول به کار می‌شدم، او عصبی و پریشان می‌شد.

مونیکا سیلوس این‌بار هم، مثل هربار که تلگرامی از ما به دستش می‌رسید، برخوردی صمیمانه کرد، کلیدها را از سرایدار گرفته بود، همه‌چیز را تمیز کرده و گل‌های تازه هم در اتاق‌نشیمن قرار داده بود، یخچال را با انواع خوراکی‌ها پُر کرده بود. روی میز آشپزخانه قهوهٔ آسیاب‌شده و پهلوی آن یک بطری کنیاک قرار داشت. سیگار، یک شمعِ روشن کنار گل‌ها روی میز اتاق‌نشیمن بود. مونیکا می‌تواند شدیداً احساساتی شود، تا حد افراط، می‌تواند حتی گاهی بی‌سلیقگی کند؛ شمعی را که او برای من روی میز گذاشته بود از آن شمع‌هایی بود که با قطرات مصنوعی تزیین شده بود و یقیناً در آزمایش " محفل کاتولیکی مسائل مربوط به سلیقه"

رد می‌شد، اما احتمالاً با عجله‌ای که داشته شمعِ دیگری پیدا نکرده بود و یا پول به اندازهٔ کافی برای خرید شمع گران و زیباتر نداشته است، و من احساس کردم که اتفاقاً به خاطر همین شمعِ بی‌ریخت، مهرومحبت من به مونیکا سیلوس تا اندازه‌ای بیش‌تر شده که مانع میل دردناکم به تک‌همسری شده است. سایر کاتولیک‌های این محفل مطمئناً هرگز این مخاطره را نمی‌کنند که با عاطفی شدن و پیروی از احساسات‌شان نقطه‌ضعف به دست کسی بدهند، که البته درهرحال چنین برخوردی از نظر اخلاقی بیش‌تر از جنبهٔ ذوق و سلیقه مطرح بود. حتی بوی دل‌انگیز عطر مونیکا، که برای او خیلی تند و مد روز بود و به گمانم " تایگا" نام داشت، هنوز در آپارتمانم به مشام می‌رسید.»