دانلود و خرید کتاب صوتی برگ ریزان
معرفی کتاب صوتی برگ ریزان
کتاب صوتی برگ ریزان؛ کلام آخر دربارهی زندگی، عشق، جنگ و خدا نوشتهٔ ویل دورانت و ترجمهٔ پویان رجایی و با صدای گشتاسب امجدی است و انتشارات ماه آوا آن را منتشر کرده است. ایدهٔ کلی دورانت این بوده که دیدگاههایش را درباره مسائل گوناگون اجتماعی، دینی و سیاسی بازگوکند و در مرحله بعد، به بررسی ادبیات و فلسفه مدرن (قرن بیستمی) گریزی بزند. دورانت در این کتاب از بررسی و تفسیر یک فرد درباره زندگی فراتر رفته و به کتابهای گوناگون، هنرها و فلسفههای شخصیِ بیستوشش رماننویس، شاعر و فیلسوف دیگر پرداخته است.
درباره کتاب صوتی برگ ریزان
این کتاب آخرین اثر ویل دورانت و شخصیترین کتاب او است. او پس از خلق آثاری در زمینههای فلسفه و تاریخ و درآمیختن هردو این موضوعات در برخی کتب دیگر، بر آن شد تا تجربهها و اندیشههای انباشته در سالهای پایانی عمرش را در قالب این کتاب عرضه کند. کتاب او به گفتهٔ خودش، افکار و نوشتههایی پراکنده دربارهٔ همهچیز است.
ویل دورانت کتاب برگریزان را در شرایطی نوشت که ایالات متحده و غرب، جنگهای جهانی قرن ۲۰، رکود بزرگ اقتصادی دههٔ ۱۹۳۰، ظهور کمونیسم، سلطهٔ سرمایهداری و زوال باورهای دینی و فروریزی یکسری ارزشهای اجتماعی را تجربه کرده بود. آنچه او در این کتاب دربارهٔ دین و اخلاق به نگارش درآورده، زاییدهٔ چنین شرایطی است و بهطور کلی به چالشهای انسان مدرن غربی نظر داشته است.
او عموماً پیکان انتقاد خود را در این اثر، به سمت آن نوع دینمداریای میگیردکه اساسی مسیحی - قرون وسطایی دارد و بهجای آنکه به تحول، زایایی و معنویت بشر یاری برساند، او را به موجودی بیاختیار و گریزان از دین تبدیل کرده است. با توجه به نسبیاندیشی و تفکر نقادانه ویل دورانت، میتوان گفت که آنچه در فصلهای «دربارهٔ دین» و «دربارهٔ اخلاق» این کتاب خواهید خواند، بر اساس چنین ذهنیتی نوشته شده است.
دورانت، نوشتن برگریزان را ـ آنطور که از بخشهایی که همگی تاریخِ نگارش داشتند برمیآید ـ در بیستِ مارس ۱۹۶۷ آغاز کرد، تقریباً یک سال پیش از انتشار کتابش درسهایی بر تاریخ، و همزمان با انتشار تفسیرهایی بر زندگی و از آنجا که تا اواخر دهه ۱۹۷۰ از این کتاب در مصاحبههایش نام برده، بهنظر میرسد بیش از یک دهه روی این کتاب کار کرده باشد.
ایدهٔ کلی دورانت این بوده که دیدگاههایش را درباره مسائل گوناگون اجتماعی، دینی و سیاسی بازگوکند. در این کتاب نظرات ویل دورانت را درباره دین، زندگی و مراحل مختلف آن، نژاد، آموزش، علم و بسیاری مسائل دیگر خواهید شنید.
هیچکس، حتی وارثان دورانت، هم از وجود این کتاب خبر نداشتند. اما در مصاحبههای دورانت میخوانیم که:
مشغولِ نوشتن کتابی هستم به نام برگریزان که در آن صرفاً به بیانِ احساساتم نسبت به برخی نویسندگان دورانمان و مشکلات این عصر میپردازم.
ـ ویل دورانت (در مصاحبهای تلویزیونی، ژانویه ۱۹۶۸)
دورانت در حال کار بر روی کتابی است به نام برگریزان. او میگوید: «این کتاب چندان متمرکز نیست و به آن دسته پرسشهایی که نظرم را درباره دولت، زندگی، مرگ و خدا جویا شدهاند پاسخ میدهد.»
ـ سنت پترزبورگ تایمز، ۵ نوامبر، ۱۹۷۵
دورانت کتابی دردست دارد با عنوان موقتی «برگریزان». او گفته: «دراین کتاب ـ با کمک احتمالی آریِل- قصد دارم به تمام پرسشهای مهم، جوابی ساده، منصفانه و عاری از کمالگرایی بدهم.»
-بی.بی.اچ. ایندیپندنت، ۶ نوامبر، ۱۹۷۵
دورانت از تعطیلات اروپاییاش استفاده میکند تا کتابی را به اتمام برساند که به گفتهٔ خودش کتاب کوچکی است از فکرهایی پراکنده دربارهٔ همه چیز. او هر آن که فرصتی پیدا میکند، در دفتر یادداشت زردرنگش شروع به نوشتن میکند و قصد دارد پیش از بازگشت به خانه در ماه آتی، برای دریافت مدرک افتخاری مشترکی با همسرش، آن را به پایان برساند. دورانت گفته: «دغدغهٔ تمام کردنش را دارم، چیز زیادی از جان و توانم باقی نمانده است.»
لسآنجلس تایمز، ۲۶ مه، ۱۹۷۸
پس خوششانس بودیم که بعد از سالها این کتاب پیدا شد.
شنیدن کتاب صوتی برگ ریزان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر دوست دارید تفکرات و ایدههای ویل دورانت دربارهٔ پدیدهها و سوالات مهم در زندگی را بدانید این کتاب را حتما بشنوید. بسیاری از این سوالاتْ سوالات شما هم هست. دورانت متفکرانه و فیلسوفانه به آنها پاسخ داده است.
بخشی از کتاب صوتی برگ ریزان
«در بعضی ادیان، ایمان به خدا وجود ندارد. تعجبی نداشت که بودیستهای ویتنام جنوبی در ۳۱ مارس ۱۹۶۷، با پذیرش ایده خدا در قانون اساسی جدیدشان مخالفت کردند. من برای صحبت درباره ادیان آسیایی صلاحیت ندارم، اما با مسیحیت آشناییِ نزدیکی دارم. آریل به من لبخند میزند و میگوید هنوز در دل کاتولیک هستی، و احتمالاً هم درست میگوید. در کودکی و جوانیام زیر نظر راهبهها و کشیشها آموزش مذهبی سفتوسختی دیدم و از آنها تنها خاطراتی خوش برایم برجا مانده است. اکنون با کمی دلتنگی، دختران ساده و سربهزیر مدارس مذهبی ماساچوست و نیوجرسی را به یاد میآورم، و نیایشهای جمعیِ مریم باکره که دوستداشتنی بودند و سرودهای مذهبی را که ما جوانها از هر دو جنسیت (آنموقعها فقط دو جنسیت وجود داشت) تحت رهبری معلمهای محترممان که خود را وقف آموزش ما کرده بودند، میخواندیم.
هفت سال آموزشم توسط آموزگاران یسوعی در مدرسه عالی و دانشکده را با حسی از قدردانی به خاطر میآورم. اگرچه در سال دوم همان دانشکده بود که خوانشهای مستقلام از داروین و اسپنسر، باورهای معنوی موروثیام را بر باد داد.
فقط بهترین قسمت مسیحیت به ما نشان داده میشد ـ خدایی عاشق، مسیحی مهربان و اخلاقیاتی برپایه مهرورزی، نجابت و سرسپردگیای فرزندوار. حرف از جهنم یا شیطان خیلی کم به میان میآمد و آن راهبههای سرسپرده هم احتمالاً هرگز چیزی از تفتیشِ عقاید نشنیده بودند. من نازپروردهشان بودم، چون هم زود میآموختم و هم هوشیار و دردسرساز بودم؛ و شاید اطلاعشان از اینکه والدینم برایم شغل کشیشی را در نظر گرفتهاند هم دلیل دیگری برای آن نازپروردگی بود. آنها من را به محیط ممنوعه صومعه سادهشان راه میدادند و با لذیذترین شیرینیها از من پذیرایی میکردند.
از میان تمام کشیشهایی که میشناختم، بهترینشان پدر جیمز مونی بود (که بعداً عنوان مونسنیور۶۰ گرفت)، زاهدی بود متعصب و سختگیر ولی مهربان. برای ارشاد جوانان دانشکده الهیّات سیتون هال۶۱ آنقدر کار میکرد که خود را از پا میانداخت. من در سال ۱۹۰۹ وارد دانشکده الهیّات شدم، بخشی به این دلیل که او را خرسند کنم، بخشی برای اینکه از بهوجود آمدن بحرانی جدی در خانوادهام جلوگیری کنم، و بخشی هم به این امید که کلیسای کاتولیکِ آمریکا را به سمت همکاری با جنبش سوسیالیستی سوق دهم. چون تا سال ۱۹۰۶، کیش مسیحیام را با رویای سوسیالیسم، بهعنوان امیدی برای جهان، عوض کرده بودم. بدین شکل، بهشت جای خود را به آرمانشهر داده بود. تا سال ۱۹۱۱ دیگر تظاهر به علاقهمندی به کلیسا برایم غیرممکن شد. دانشکده الهیّات را ترک کردم و اینچنین ناراحتی زیادی را برای والدینم و سالها تنهایی و آشفتگی را برای خود پدید آوردم.»
زمان
۶ ساعت و ۱۹ دقیقه
حجم
۳۵۳٫۰ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۶ ساعت و ۱۹ دقیقه
حجم
۳۵۳٫۰ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
نگاهی بر معناست....