
دانلود و خرید کتاب صوتی ۱۹۸۴
برای خرید و دانلود کتاب صوتی ۱۹۸۴ نوشته جورج اورول و خواندن و شنیدن هزاران کتاب الکترونیکی و صوتی دیگر، اپلیکیشن طاقچه را رایگان نصب کنید.
دیگران دریافت کردهاند
معرفی کتاب صوتی ۱۹۸۴
کتاب صوتی ۱۹۸۴ نوشتهی جورج اورول، یکی از بینظیرترین شاهکارهای ادبیات جهان است. در این کتاب او داستان روابط مخفی میان زن و مردی را تعریف میکند که سعی میکنند به دور از دوربینهای نظام زورگو و دیکتاتور کنار یکدیگر باشند. در این رمان و در آن حکومت، عشقورزی عملی ممنوع، غیرقانونی و خلاف آموزههای نظام است. پیشبینیهای که جرج اورول در این کتاب کرده است بسیار جسورانه است! او در این کتاب درمورد دغدغههای فکری انسان، وجه تاریک قدرت، جدال دروغ و حقیقت و سیاست و حرفهایی زده است که از زمان خود بسیار جلوتر بوده است.
درباره کتاب صوتی ۱۹۸۴
کتاب صوتی 1984 رمانی تاثیرگذار و جذاب است و بهگونهای نوشته شده است که هیچگاه تازگی خود را از دست ندهد. جورج اورول در کتاب 1984 داستانی را تعریف میکند که اگر در هر دورهای آن را بشنویم، حس میکنیم که برای زمانهی ما نوشته شده است. این کتاب تا به الان به بیشتر از 65 زبان ترجمه شده است و فروشی میلیونی داشته است. این استقبال به شما نشان میدهد که با چه کتاب خاصی روبرو هستید.
شخصیت اصلی رمان صوتی ۱۹۸۴ که در وزارت حقیقت در کشور اقیانوسیه زندگی میکند وینستون نام دارد. جامعهی این کشور دارای سه طبقهی مختلف با عناوین طبقهی کارگر، اعضای عادی حزب و اعضای سطح بالای حزب است. وینستون از این حزب تنفر دارد و یکی از اعضای عادی حزب به شمار میرود، او میداند حزب باورهای مردم و حقیقت را تا حد زیادی عوض میکند.
در کتاب صوتی 1984 کشورها دائماً با هم در حال جنگیدن هستند و این کتاب زندگی کابوسوار مردمان این کشورها را به ما نشان میدهد. ویژگی اصلی این کشورها تنفر نسبت به دشمن و علاقهی شدید نسبت به برادر بزرگ (ناظر کبیر) است. در این جامعه، گناهکاران بهراحتی به اعدام محکوم میشوند و قوانین حکومتی، آزادیهای فردی و حریم خصوصی اشخاص را به شدت زیر سوال میبرد. هیچکس حق ندارد بدون اطلاع حاکمیت حرکتی انجام دهد. درچنین حکومتی است که وینستون شخصیت اصلی رمان ما با زنی آشنا میشود و شروع به نوشتن خاطراتش میکند. اقدامات وینستون شاید از نظر شما کاملا بیخطر باشند اما از نگاه حکومت جرم محسوب میشود.
کتاب صوتی 1984 در یک سبک نمیگنجد و در سبک های مختلفی جاب دارد، با توجه به روایت داستان در حکومتی سیاسی، بسیاری از منتقدین این کتاب را در دستهی آثار سیاسی قرار میدهند و یک نمونه موفق از نمایش دیستوپیا در ادبیات است.
این رمان جزو فهرست 100 کتاب قرن لوموند و همچنین جزو لیست برترین رمانهای انگلیسی گاردین شناخته شده است. براساس این رمان فیلمی با همین اسم نیز ساخته شده است. در سال 1956 مایکل ردفورد فیلمی بر اساس رمان 1984 ساخت، که بسیار زیاد مانند خود کتاب بود. ردفورد متن اصلی رمان را با تغییر خیلی کمی تبدیل به فیلمنامه کرد. بازیگرانی مشهور چون جان هارت در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند. این فیلم در جدول فروش جهانی، بیشتر از 8 میلیون دلار درآمد داشت و فیلم 1984 جایزهی ان ام ای را نیز دریافت کرد و این جایزه روی فروش بیشتر این فیلم بسیار تاثیرگذار بود.
چرا باید کتاب صوتی 1984 را گوش دهیم؟
کتاب صوتی ۱۹۸۴ جزو برترین کتابهای قرن اخیر است و همچنین بسیار شبیه دنیایی است که اکنون در حال زندگی هستیم و به ما کمک میکند دید بازتری داشته باشیم.
شنیدن این کتاب را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟
اگر شما از خواندن رمان خسته نمیشوید و به سیاست هم علاقه دارید حتما باید به این رمان گوش دهید.
درباره جرج اورول
اریک آرتور بلر که با نام مستعار جرج اورول شناخته میشود در سال 1903 متولد شد. او داستاننویس، روزنامهنگار و منتقد ادبی بود. او بیشتر برای دو رمان پرفروش مزرعه حیوانات و 1984 مشهور است. این دو کتاب باهم بیش از هر دو کتاب دیگری از یک نویسندهی در قرن بیستم، فروش داشتهاند.
جرج اورول با نوشتن نقدهای پرشماری که برای کتابها مینوشت، بهترین وقایعنگار فرهنگ و ادب انگلیسی قرن شناخته میشود. درحقیقت هردو کتاب قلعه حیوانات و 1984 دارای یک نوع محتوا در نقد مدل حکومتی استالینیستی دارند و قفط بهصورت دو کتاب مجزا نوشته شدهاند. کتاب مزرعه حیوانات غیرمستقیمتر و کتاب 1984 که چهار سال پس از آغاز جنگ سرد چاپ شد، صریحتر سیستمهای حکومتی را نقد میکند.
جرج اورول و همسرش آیلین در ژوئن سال ۱۹۴۴، پسری به نام ریچارد هوراشیو بلر را که سهساله بود به فرزندی پذیرفتند. او که اکنون مهندس بازنشسته است. او برای نخستین بار در حاشیه جشنواره ادبی آکسفورد تصمیم گرفت دربارهی پدرش سخن بگوید.
بخشهایی از کتاب صوتی ۱۹۸۴
از جایی که وینستون ایستاده بود، میشد سه شعار حزب را که با خطی خوش بر نمای سفید آن مکتوب بود، خواند:
جنگ صلح است.
آزادی بردگی است.
نادانیی توانایی است.
نقل میکردند که وزارت حقیقت بالای طبقهی همکف سه هزار اتاق دارد و در زیرزمین نیز انشعاباتی. تنها سه بنای دیگر با همین هیئت و اندازه در اینجا و آنجای لندن وجود داشت. این بناها، آنچنان توی سر بناهای پیرامون زده بودند که از بام عمارت پیروزی هرچهارتای آنها همزمان به چشم میآمدند. مکان چهار وزارتخانه بودند که کلیه دم و دستگاه دولت در بین آنها تقسیم شده بود: وزارت حقیقت که با اخبار و سرگرمی و آموزش و هنرهای زیبا سروکار داشت؛ وزارت صلح که به امور جنگ میرسید؛ وزارت عشق که قانون و نظم برقرار میکرد؛ و وزارت فراوانی که مسئول امور اقتصادی بود. اسامی آنها در زبان جدید عبارت بود از: وزاحقی، وزاصل، وزاعشق و وزافراوانی.
درواقع وزارت عشق ترسناکترین وزارتخانه بود. هیچ پنجرهای در آن نبود. وینستون هیچگاه درون وزارت عشق پا نگذاشته بود، تا فاصلهی نیم کیلومتری آن هم نرفته بود. مکانی بود که ورود به ان محال بود مگر برای کار اداری، و آن هم تنها با گذاشتن از سیم خاردار، درهای فولادی و آشیانهی مسلسلهای مخفیشده میسر بود. حتی در خیابانهای منتهی به موانع بیرون آن، نگهبانان گوریل چهره با اونیفورم سیاه و مسلح به تعلیمی گشت میدادند.
وینستون به یکباره برگشت. قیافهای حاکی از متانت و خوشبینی به خود گرفته بود. در رویارویی با تله اسکرین، گرفتن چنان قیافهای لازم بود. از اتاق گذشت و به آشپزخانهی کوچک وارد شد. با بیرون آمدن از وزارتخانه در این وقت روز ناهارش را در رستوران از دست داده بود و میدانست که در آشپزخانه غذایی جز تکه نانی تیرهرنگ که باید برای صبحانهي فردا ذخیره میشد، وجود ندارد. از قفسه یک بطری مایع بیرنگ با برچسب سفید جین پیروزی پایین آورد. بوی چربی ناخوشایندی، عینهو عرق برنج چینی، میداد. به اندازه یک فنجان جای از آن ریخت و مانند دوا لاجرعه سر کشید.
چهرهاش در دم سرخ شد و آب از چشمانش بیرون آمد. جین پیروزی مانند اسید نیتریک بود. وانگهی با فرو بردن آن آدم حس میکرد که با گاو سر به کلهاش میکوبند. اما لحظهای بعد، سوزش شکم او فروکش کرد و دنیا در نظرش شادابتر نمود. از پاکت مچالهشدهای با نشان سیگار پیروزی سیگاری بیرون آورد. با بیاحتیاطی آن را عمودی نگه داشت که درنتیجه تنباکو به زمین ریخت. سیگار دوم چندان دردسرش نداد. به اتاق نشیمن بازگشت و پشت میز کوچکی که سمت چپ تله اسکرین قرار داشت، نشست. از کشوی میز یک قلمدان، شیشهای جوهر و دفتلر یادداشتضخیم و سفیدی که پشت سیاه و جلد مرمرین داشت، بیرون آورد.
تله اسکرین اتاق نشیمن به دلایلی در وضعی غیرعادی قرار داشت. به جای آنکه مطابق معمول در دیوار عقبی قرار گرفته و بر تمام اتاق مسلط باشد، روبهروی پنجره در دیوار درازتر قرار داشت. در یک طرف آن، شاهنشینی بود که اکنون وینستون آنجا نشسته بود و احتمالا هنگام ساختن آپارتمانها برای قفسهی کتاب پیشبینی شده بود. با نشستن در این شاهنشین۷ وینستون می ةواسنت از حوزهي دید تله اسکرین مصون بماند. البته صدای او شنیده میشد، اما مادام که در وضعیت فعلی میماند، از معرض دید در امان بود. کموبیش همین وضعیت غیرعادی اتاق بود که او را به فکر کاری انداخته بود که میخواست به آن دست بزند...
با صدای آرمان سلطانزاده
مشاهده همهسایر کتابهای آوانامه
مشاهده همهاطلاعات تکمیلی
دستهبندی | |
شابک | undefined |
زمان | ۱۳ ساعت و ۱۷ دقیقه |
قابلیت انتقال | ندارد |
حجم | ۵۵۲٫۸ مگابایت |
نظرات کاربران
مشاهده همه نظرات (۸۰)کتابیه با فضای تاریک و خفقان آور، طوریکه وقتی آدم میخونتش نفسش تنگ میشه ، حال و هواش درست مثل کشور ماست 🇮🇷 واقعا دست مریزاد به جورج اورول، انگار از رو زندگی ما نوشته . بخونید حتما، کاملا قابل درکه براتون
به همه مردمان وطنم توصیه میشه بخوننش یا گوشش بدن.مخصوصا با روایت آرمان سلطانزاده عزیز که از نظر من بهترین راویه. ذهنتونو حسابی درگیر خودش می کنه.
نسخه چاپی کتاب رو خوندم. میتونم بگم بعد از یکسال هنوز تحت تاثیر این کتاب هستم. بنظر بنده عالیه
هر دفعه بیشتر به اینکه کل آثار جرج اورول رو بخونم علاقمند میشم. این کتاب هم مثل کتاب مزرعه حیوانات یک کتاب انتقادی سیاسی است. با این تفاوت که سنگینتر از قلعه حیوانات و البته از جهت رفتارهای انسانی شبیهتر
خیلی خوب بود و بخونیدش. اما نمیدونم چرا از قلعه حیوانات بیشتر خوشم اومد، شاید به خاطر این بود که 1984 خیلی جو سنگینی داشت اما قلعه حیوانات جو باز تری داشت و خود داستان هم کوتاه تر بود. در
۱۹۸۴یکی از بهترین کتابایی هست که خوندم.جرج ارول دوکتاب برای توصیف شرایط انقلاب های کمنیستی نوشته،یکی مزرعه حیوانات و دیگری۱۹۸۴.مزرعه حیوانات فضای خیلی بازتری نسبت به ۱۹۸۴دارد و حجمشم کمتره و فضاش بیشتر شبیه به حکومت های امروزی جهانه.اما۱۹۸۴شدیدا فضای
کتاب خوبی بود و صدای آقای سلطان زاده مثل همیشه گیرا و جذاب ترش کرده بود لطفا کتابهای بیشتری با صدای ایشان بگذارید
نقل قولی از زبان ٱبراین (یکی از شخصیت های کتاب ): آدمی دیکتاتوری را به منظور حراست از انقلاب برپا نمیکند،انقلاب میکند تا دیکتاتوری برپا کند.
کتابشو من خوندم فوق العادس این کتاب بهترین کتابیه که خوندم انصافا و اینم بگم این کتاب موجب خوندن کتاب های دیگه جرج اورول شد حتما پیسنهاد میشه ❤❤
شعار حزب : هرکس گذشته را کنترل کند آینده را در دست دارد و کسی که حال را کنترل می کند گذشته را کنترل کرده است