دانلود و خرید کتاب صوتی گرفتاری‌ها را به فرصت تبدیل کنید

کتاب گرفتاری‌ها را به فرصت تبدیل کنید نوشته جیمز کوزِس و باری پُزنر است که با ترجمه علی هداوند و صدای فریبا فصیحی می‌شنوید.

 درباره کتاب صوتی  گرفتاری‌ها را به فرصت تبدیل کنید

در این کتاب، آنچه را که رهبران برای استحکام بخشیدن به انعطاف‌پذیری و سازگاری و نقش دادن به دیگران در زمان‌های نامطمئن انجام می‌دهند به شکلی دقیق‌ فرا می‌گیرید . برای این‌که گرفتاری‌ها را با موفقیت به فرصت تبدیل کنید، نویسندگان کتاب شش شیوه را معرفی کرده و در اختیار شما گذاشته‌اند که باید آن‌ها را در کارهای رهبری لحاظ کنید:

۱. موقعیت را گسترش دهید.

۲. حکم را نقض کنید.

۳. به چیزی که اهمیت دارد تعهد کامل داشته باشید.

۴. مسئولیت تغییر را به عهده بگیرید.

۵. به دیگران هم مسئولیت بدهید.

۶. نشان دهید که مسئول هستید.

در فصل‌های پیش رو، این شش شیوه را خواهید شناخت. برای هر شیوه، از شما درخواست شده به خودتان مهلت دهید و به پرسش‌های مهمی که می‌تواند به شما و اجزای کاری شما کمک کند تا بتوانید به شکلی مؤثر از این دوره‌های متلاطم عبور کنید، پاسخ دهید.

 شنیدن کتاب گرفتاری‌ها را به فرصت تبدیل کنید را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 همه دوست‌داران کتاب‌های موفقیت در کسب‌وکار به ویژه مدیران و رهبران مخاطبان این کتاب‌اند.

بخشی از کتاب گرفتاری‌ها را به فرصت تبدیل کنید

هنگامی که در تلاش و کوشش هستیم و دیگران کمکمان می‌کنند، احساس می‌کنیم سالم‌تریم. فقط، داشتن یک حامی که می‌تواند رابطه‌ای محکم باشد، شرط مهمی است که از گرفتاری عبور کنیم. تحقیقات متعدد نشان می‌دهند که داشتن دوستان خوب انسان‌ها را قادر می‌سازد زندگی طولانی‌تر و شادتری داشته باشند. دانشمندان علم اعصاب بر این باورند که ذهن ما بی‌تاب ارتباط است.

به همان اندازه که درد جسمی شکستگی استخوان را حس می‌کنیم، درد عاطفی از دست دادن رابطهٔ انسانی هم آزارمان می‌دهد. شکسته شدن دل فقط یک استعاره نیست. اگر از جنبهٔ عاطفی به موضوع نگاه کنیم، وقتی آدم‌های دوروبر ما واقعاً خوشحال هستند، شادی آن‌ها را احساس می‌کنیم. این احساس نه تنها در ذهن ما، که در جسم ما هم وجود دارد. اگر تردید دارید، کافی است به هواداران تیم‌هایی که در ورزشگاه‌ها از برنده شدن تیم محبوبشان به وجد می‌آیند و بالا و پایین می‌پرند توجه کنید. بسیار روشن است که ارتباط اجتماعی و صمیمیت اجتماعی شرایط لازم برای داشتن یک زندگی پرمعنا در خانه، محل کار، و در اجتماعات ما هستند.

انسان حیوانی اجتماعی است، و اعتماد و همکاری برای رو به رو شدن با درگیری و گرفتاری عواملی بنیادی هستند. در دنیای جدید تغییر و تحول سریع و نوآوری مخرب، مردم باید ارتباط بیشتری با هم داشته باشند، نه کمتر. ما خیلی زود در مطالعاتمان این را فهمیدیم، موقعی که بیل فلاناگان، که بعدها معاون رئیس صنایع آمدال شد، توضیح داد که در ابتدا قادر نبود دربارهٔ تلاش‌هایش برای ما صحبت کند، ما تعجب کردیم و علت را از او پرسیدیم. بیل پاسخ داد: «چون اون تلاش‌های من نبود. تلاش‌های ما بود. من نبودم، ما بودیم.» این به سال ۱۹۸۴ برمی‌گردد. در ۲۰۰۹، در هنگ‌کنگ، اِریک پان، رئیس منطقه‌ای یک شرکت بزرگ تجاری در جنوب چین نیز وقتی دربارهٔ تجربهٔ شخصی مدیریتی خود حرف می‌زد، دقیقاً چیزی شبیه گفته‌های بیل را به زبان آورد. اِریک می‌گفت: «مهم نیست یک رهبر تا چه اندازه توانایی دارد، او نمی‌تواند بدون همیاری و تلاش‌های پیوستهٔ دیگر اعضای گروه برنامه یا طرحی را به پایان برساند.»

دنیای بیل و اِریک ۲۵ سال با هم تفاوت دارد، اما آن‌ها و هزاران رهبر دیگر که داستان تجربیات خود را نقل کرده‌اند، به ما یادآوری می‌کنند هیچ رهبری نمی‌تواند به تنهایی کاری خارق‌العاده را به انجام برساند. هیچ تردیدی نداریم که اگر ۲۵ سال دیگر هم کسی از یک مدیر و رهبر بخواهد تجربیات شخصی خود را بازگو کند، دقیقاً حرفی را می‌زند که بیل و اِریک، و اخیراً کیم وایزر، مطرح کرده‌اند. کلید موفقیت رهبری کیم این بود که «همه را در سازمان دخالت داده بود. وقتی از آن‌ها درخواست می‌کرد پیشنهاد خود را ارائه دهند و نظر خود را بیان کنند، هر یک از آن‌ها احساس می‌کرد به اندازهٔ رهبر و مدیر سازمان مسئولیت دارد و به آن اهمیت می‌داد».