دانلود و خرید کتاب مهمانی پنج عصر نگار شادلو
تصویر جلد کتاب مهمانی پنج عصر

کتاب مهمانی پنج عصر

دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب مهمانی پنج عصر

کتاب مهمانی پنج عصر نوشتهٔ نگار شادلو و هلنا عسگرزاده است. نشر آرایه نگار این دفتر شعر نو را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب مهمانی پنج عصر

کتاب مهمانی پنج عصر در ۴ فصل نوشته شده است که به‌ترتیب «بهار»، «تابستان»، «پاییز» و «زمستان» نام گرفته‌اند. این کتاب در واقع مجموعه‌ای از اشعار در قالب شعر نو است.

شعر فارسی عرصه‌های گوناگونی را درنوردیده است. در طول قرن‌ها هر کسی از ظن خود یار شعر شده است و بر گمان خود تعریفی از شعر به‌دست داده است. حضور شعر در همهٔ عرصه‌ها از رزم و بزم گرفته تا مدرسه و مسجد و خانقاه و دیر و مجلس وعظ، همه و همه گویای این مطلب است که شعر، بی‌محابا، زمان، مکان و جغرافیا را درنوردیده و در هفت‌اقلیم جان و جهان به دلبری پرداخته است. آمیختگی شعر با فرهنگ مردم و اندیشه‌های اجتماعی، این هنر را زبان گویای جوامع بشری ساخته است؛ بدان‌گونه که هیچ جامعه‌ای از این زبان بارز، برای انتقال اندیشه‌هایش بی‌نیاز نبوده است. گاهی شعری انقلابی به پا کرده است و گاه انقلابی، شعری پویا را سامان داده است.

شعر نو فارسی با وانهادن قالب‌های شعر کلاسیک در قرن ۱۴ هجری به‌وجود آمده است. این گونه از شعر فارسی آزادی بسیاری را در فرم و محتوا به شاعر می‌دهد. شعر نو به لحاظ محتوا و جریان‌های اصلی ادبی حاکم بر آن کاملاً با شعر کلاسیک فارسی متفاوت است و به‌لحاظ فرم و تکنیک ممکن است همانند شعر کلاسیک موزون باشد یا نباشد یا وزن آن عروضی کامل باشد یا ناقص. استفاده از قافیه نیز در شعر نو آزاد است. معمولاً شعر نو فارسی را به ۳ دستهٔ اصلی شعر نیمایی، شعر سپید و موج نو تقسیم می‌کنند و پدر شعر نوی ایران را نیما یوشیج (علی اسفندیاری) می‌دانند. احمد شاملو، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، هوشنگ ابتهاج (سایه)، نادر نادرپور، فریدون مشیری و محمدرضا شفیعی کدکنی بعضی از شاعران مشهور ایرانی هستند که در قالب شعر نو می‌سروده‌اند.

خواندن کتاب مهمانی پنج عصر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران شعر معاصر ایران پیشنهاد می‌کنیم.

بخش‌هایی از کتاب مهمانی پنج عصر

«من شاعر نیستم تا برایت از زلف و چشمانت شعری بسرایم

من نویسنده ای بزرگ نیستم تا احساسم نسبت به تو را روی کاغذ بنویسم

من نقاش نیستم تا از چهره ات تصویری زیبا بکشم

زمان وصف کردنت توانایی هایم را از دست می‌دهم

آری، من در برابر تو هیچ نیستم»

*

«"قایق‌رانانِ‌رودخانه‌سپیدرود"

از خانه بیرون زدم، دویدم تا آزادانه زندگی کنم. مثل فیلمها و کارتون ها که اول صبح کمی پیش از غوغای گنجشکان موهایشان را دم اسبی می‌بندند و بیرون می‌دوند.

اما لحظه ای نگذشت که دردی عمیق روی قفسه سینه ام نشست و از ادامه راه منصرفم کرد. هوا آلوده بود این بار هم خط مرز بین کوه و آسمان با لایه دودی تیره و تار شده بود ‌. ناگزیر به خانه بازگشتم و بی صدا سوییچ ماشین را برداشتم و راهی پاتوق کودکی ام شدم. سپید رودِ آرام، انتطار مرا می‌کشید شاید هم خودش آمده بود و هوا را نفسگیر کرده بود تا من دوباره دلتنگ صدای آب همیشه جاری اش شوم! از آخرین خیابان آخرین کوچه را دور زدم و آخرین باری که آنجا قدم گذاشتم را به خاطر آوردم. بلند ترین صدا، صدای بسته شدن درب ماشین بود. تاپ تاپ کفش هایم سرود زندگی را با ریتم خود می‌نواخت صدای باد لای برگها نت های بم تر و آوای موج آرام آب نت های زیر تر را اجرا و سعی می‌کرد تا زمان را به سالها پیش و کودکی ام بازگرداند. آرام تر که قدم برمی‌داشتم سکوت گوش هایم را پر می‌کرد. سردی زمستانی اواخر اسفند از روی لباس قرمز بافتنی مادر بزرگ که حالا برای من شده بود روی پوستم می‌خزید. گلهای قرمز و نارنجی دورم که صورتهایشان را با شبنم صبحگاه شسته بودند با اولین موومان سمفونی باد صبحگاهی می‌رقصیدند، اصلا به نظرم جذاب ترین نقاشی خدا، ظرافت گلهای پیش از بهار است! نگاهم برگشت شی خاصی روی آب تکان می‌خورد ملودیِ صدایِ آبِ زیر پایش مثل برخی سمفونی های کلاسیک ریتمی غمگین، تنها و سرد داشت.

قایق پارویی قدیمی و رنگ پریده ای که دلش گیر پرستوی خوشرویی بود مرا صدا می‌زد. می‌خواست خودش را از اسکله جدا کند، دور شود و با کوچ پرستو ها همراه شود. اما رشته طناب قطوری تن خسته اش را در بند کشیده بود!»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۶۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

حجم

۶۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

قیمت:
۱۹,۰۰۰
تومان