مهسا ملک مرزبان | زندگینامه، دانلود و خرید کتاب‌های الکترونیکی و صوتی

مهسا ملک مرزبان

درباره زندگی و کتاب‌های مهسا ملک مرزبان

مهسا ملک مرزبان (Mahsa Malek Marzban) را می‌توان مترجم، مجری تلویزیون، روزنامه‌نگار، فیلم‌ساز، شاعر و نویسنده دانست؛ اما حرفه‌ای که اکنون به طور حرفه‌ای دنبال می‌کند، ترجمه‌ی آثار انگلیسی است.

او در سال ۱۳۵۳ در خانواده‌ای فرهنگی متولد شد؛ مادرش زنی آشنا به ادبیات ‌و فلسفه و پدرش به ساخت فیلم مستند مشغول بود؛ به گفته‌ی خودش، یکی از سرگرمی‌های این خانواده در دوران کودکی، تماشای فیلم‌های پدر، در پروژکتور خانه‌‌شان بوده است؛ گذر روزهای کودکی در چنین خانواده‌ای آنچنان تأثیری در او گذاشت که رؤیای سینما از همان روزها با او همراه شد.

مهسا ملک مرزبان، در رشته‌ی مترجمی زبان انگلیسی به تحصیل پرداخت و این در حالی بود که علاقه به سینما در او ریشه دوانده بود و این بهانه‌ای شد تا از سال ۱۳۷۴، حرفه‌ی خود را با ترجمه مقالات و آثار سینمایی در مجلات و مطبوعاتی مانند ماهنامه‌ی فیلم، روزنامه‌ی زن و هفته‌نامه‌ی مهر شروع کند و هم‌زمان به گذراندن دوره‌های فیلم‌سازی سینمای جوان نیز بپردازد.

نخستین دغدغه‌ی او برای شروع ترجمه، ایجاد پلی میان علاقه و رشته تحصیلی‌اش بود و اینچنین شد که نخستین کتابش را نیز در سال ۱۳۷۶، با عنوان «فانی و الکساندر»، نوشته‌ی اینگمار برگمان در مجموعه‌ی «صدسال سینما، صد فیلمنامه» و نشر نی منتشر کرد. این اتفاق یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین فرصت‌های زندگی مهسا ملک مرزبان بود؛ چراکه حضور مترجمی جوان همراه مترجمان باسابقه در این مجموعه و نشری معتبر، باعث اعتبار و رشد دوچندان او شد.

ملک مرزبان خود را آدم کارهای سخت و چالش‌برانگیز می‌داند؛ بنابراین بدون اینکه تجربه‌ای از اجرا داشته باشد، از سال‌ ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۷، به اجرای برنامه‌های مختلف در صداوسیما پرداخت و دراین‌بین مترجم رسمی شبکه مستند سیما هم بود. بااین‌حال به نظر می‌رسد اجرا، آنچنان که باید رضایت او را جلب نکرد، چراکه در یکی از مصاحبه‌های خود عنوان می‌کند هیچ زمانی دنبال شهرت نبوده است و حفظ اعتبار ادبی برایش اهمیت بیشتری داشته است.

انتخاب اثر برای ترجمه یکی از موضوعاتی است که ملک‌ مرزبان تأکید بسیار زیادی بر آن دارد؛ در وهله‌ی نخست، کتابی را برای ترجمه انتخاب می‌کند که با عقاید خودش تناسب زیادی داشته باشد و ارائه‌دهنده‌ی تفکر جدید و باارزشی نیز در جامعه باشد.

معرفی کتاب‌های مهسا ملک مرزبان

از بین تمامی کتاب‌هایی که از این مترجم منتشر شده است، به معرفی تعدادی از آن‌ها می‌پردازیم:

خاطرات سیلویا پلات

این کتاب نخستین اثری است که مهسا ملک مرزبان را به طور حرفه‌ای، وارد دنیای ترجمه‌ی کتاب کرد و اعتبار زیادی به او بخشید. این اثر، دربردارنده‌ی یادداشت‌های «سیلویا پلات»، شاعر و نویسنده‌ی آمریکایی است و شامل یادداشت‌هایی از ۱۸سالگی تا دو هفته قبل از مرگ سیلویا پلات می‌شود. مترجم، این کتاب را برای علاقه‌مندان ادبیات زنانه سیلویا پلات بسیار باارزش می‌داند؛ چراکه دربردارنده‌ی شخصی‌ترین کشف‌ و شهودهای اوست. این کتاب در نشر نی منتشر شده است.

اگر می‌دانستی تا کی زنده هستی، چطور زندگی می‌کردی؟

خلاصه‌ی این داستان دقیقاً همان است که در عنوان کتاب بیان شده است: «اگر می‌دانستی تا کی زنده هستی، چطور زندگی می‌کردی؟» این اثر روایتگر زندگی چهار کودک است که در سال ۱۹۶۹ در نیویورک زندگی‌ می‌کنند و متوجه می‌شوند فردی وجود دارد که می‌تواند زمان مرگ آدم‌ها را پیش‌بینی کند. هرچند این کودکان با اصرار خود سراغ پیشگو رفتند، اما پس از شنیدن زمان مرگشان نمی‌دانستند چگونه با این اتفاق کنار بیایند. مهسا ملک مرزبان، مترجم، معتقد است این کتاب بیشتر از آنکه درباره‌ی مرگ باشد، درباره‌ی مرگ‌آگاهی است و تلنگری برای استفاده از فرصت‌های زندگی و تشخیص اولویت‌های حقیقی زندگی است.

قلبی به این سپیدی

ملک مرزبان، این کتاب را این‌گونه معرفی می‌کند: «داستان رازهایی از زندگی که نباید دانست و دانستن آن رازها تأثیرات جبران‌ناپذیری بر تقدیرمان می‌گذارد؛ بی‌آنکه بدانیم و بخواهیم، افرادی شناس و ناشناس با اعمال دانسته و ندانسته‌شان در گذشته، مسیر زندگی‌مان را از چیزی که باید باشد، به مسیر دیگری برده‌اند، برای همین گاه، سرگشته و گنگ زندگی می‌کنیم یا برای رویدادهای زندگی‌مان جوابی نمی‌یابیم.» این اثر را شاهکار خابیر ماریاس، رمان‌نویس و مترجم اسپانیایی، می‌دانند که موفق به دریافت جایزه‌ی ایمپک دوبلین نیز شده است. نشر چشمه ناشر این کتاب است.

شیفتگی‌ها

این کتاب نیز نوشته‌ی خابیر ماریاس، رمان‌نویس و مترجم اسپانیایی است. شیفتگیْ داستانی عاشقانه و معمایی است. این داستان در ابتدا راوی زندگی عاشقانه زوجی است که هر روز همراه هم برای صرف صبحانه به کافه‌ای می‌روند و زنی، شاهد این رابطه‌ی عاشقانه است؛ اما چندی نمی‌گذرد که مردْ به قتل می‌رسد و این دو زن هر روز به یکدیگر نزدیک‌تر می‌شوند و طی آنْ رازهایی آشکار می‌شود.

بودن

داستانْ درباره پیرمردی است که از زمان تولدش، به باغبانی مشغول بوده و جز یک تلویزیون هیچ ارتباطی با دنیای بیرون نداشته است؛ تا اینکه صاحب باغ از دنیا می‌رود و پیرمرد چاره‌ای ندارد جز اینکه پا از دنیای خود که محصور در باغ است به بیرون بگذارد. رویایی فردی که با سادگی و خلوصش، شباهت بسیاری با انسان اصیل دارد با سیاست‌مداران، مخاطب را به تفکری عمیق درباره‌ی اصل وجودی خویش می‌اندازد. برخی این کتاب را شاهکاری کوتاه اما با پایانی نا‌به‌هنگام می‌دانند. نویسنده‌ی این کتاب، یرژی کاشینسکی است و نشر آموت آن را منتشر کرده است. همچنین این کتاب در سال ۱۹۷۱ نامزد دریافت جایزه‌ی نیوبلا شده است.

خرده‌روایت‌های بی زن و شوهری

مجموعه‌ای است از ۱۶ داستان‌ کوتاه، به نویسندگی مهسا ملک مرزبان؛ او نام این مجموعه را از نمایشنامه معروف امانوئل اشمیت، با نام «خرده جنایت‌های زن و شوهری» وام گرفته است. این اثر راوی اتفاقات معمولی و ساده زندگی روزمره است؛ مخاطب این اثر ممکن است آنچنان حس نزدیکی با شخصیت‌ها و اتفاقات آن داشته باشد که همراه با آن‌ها گاهی لبخند بزند و سرشار از حس زندگی شود و گاه تهی و غمگین؛ درست همانند زندگی بسیاری از آدم‌های معمولی. این اثر را نشر بان منتشر کرده است.

بچه‌هایمان به ما چه می‌آموزند؟

نویسنده این کتاب، پیرو فرچی، فیلسوف و روان‌شناس کودک و نوجوان است و در این اثر قرار است باری از دوش پدر و مادرها بردارد و یادآور موهبت پدر و مادر بودن باشد.

در زندگی هر زوجی، تولد فرزند، مانند انقلابی باعث زیر و روشدن زندگی‌شان می‌شود؛ هرچند در ابتدا پدر و مادر خود تصمیم به تولد فرزند می‌گیرند و مشتاق حضور او در زندگی‌شان هستند، اما چندی نمی‌گذرد که سختی‌های این راه باعث ازبین‌رفتن لذت آن می‌شود.

راه‌حلی که پیرو فروچی در دست دارد، فکرکردن با ذهنیت کودکان و آموختن از کودکان است؛ در این نقطه است که والدین باید بپذیرند با تولد کودک، عقاید و باورهای آنان نیز باید انقلابی اساسی را تجربه کند. این توسط نشر نی منتشر شده است.

زندگی خصوصی یک سرآشپز

نورا افرون، روزنامه‌نگار، خبرنگار، مقاله‌نویس، فیلم‌‌نامه‌نویس، کارگردان، تهیه‌کننده و داستان‌نویسی است که راوی داستان‌های بسیاری در زندگی حرفه‌ای خود بوده است؛ اما این کتاب، داستان شش هفته از زندگی شخصی و خصوصی خودش است؛ شش هفته‌ای که طی آن به بلوغ و دریافت جدیدی از زندگی می‌رسد.

هرچند به نظر می‌رسد نویسنده موضوع مناسبی را برای داستان کمدی انتخاب نکرده است اما نورا، بسیار هنرمندانه اتفاقات این کتاب را با بیانی طنز بیان می‌کند.

داستان این کتاب درباره زنی، به نام راشل است که مجری و نویسنده برنامه و کتاب‌های آشپزی است؛ او که پسری دو ساله دارد و در حال گذراندن ماه هفتم بارداری است، متوجه خیانت همسرش به خود می‌شود. راشل طی این داستان که توسط اول شخص نیز روایت می‌شود، با شرح حالی از لحظه‌ی وقوع این اتفاق تا پذیرش آن را بیان می‌کند. این زن در این مدت، دست از نقش قربانی می‌شوید و با خودشناسی به زنی قدرتمند تبدیل می‌شود. این کتاب با ترجمه‌ی مهسا ملک مرزبان در نشر کراسه منتشر شده است.

مدرسه عالی شرارت

این اثر از معدود کتاب‌هایی است که مهسا ملک مرزبان برای نوجوانان ترجمه کرده است و دلیل آن را هم درخواست پسرش در دوران نوجوانی، برای ترجمه‌ی اثری برای نوجوانان بیان می‌کند.

در این اثر با نوجوانانی روبه‌رو هستیم که شایستگی ورود به مدرسه عالی شرارت را دریافت کرده‌اند؛ بله درست خوانده‌اید، مدرسه‌ای برای نوابغ شرارت که قرار است به رهبران جنایتکاران آینده تبدیل شوند؛ این دانش‌آموزان قرار است طی شش سال بدون هیچ ارتباطی با دنیای بیرون، تحت قوانین بسیار سختگیرانه‌ای در این مدرسه آموزش ببینند. به نظر می‌رسد مسئولان این مدرسه، شرورترین نوجوانان دنیا را دست‌کم گرفته‌اند چراکه آن‌ها فکر فرار از این وضعیت را در سر دارند... .

مارک والدن، نویسنده‌ی این مجموعه، پیش از شروع نگارش این اثر، مسئول توسعه‌ی بازی‌های پلی‌استیشن در شرکت سونی بوده و این موضوع را نمی‌توان بی‌ارتباط با خلق این اثر دانست. این مجموعه دو جلدی با نام‌های «فرار آلفا» و «پروتکل حاکم بزرگ» توسط انتشارات پرتقال منتشر شده است.

پیش از آنکه قهوه‌ات سرد شود

این داستان نیز مانند سایر کتاب‌های ترجمه‌شده توسط مهسا ملک مرزبان، قرار است خواننده را با یک پرسش و مفهومی عمیق روبه‌رو کند. این کتاب درباره‌ی کافه‌ای در توکیو است که به افراد این امکان را می‌دهد تنها در مدت زمان سردشدن یک قهوه، به گذشته سفر کنند، بدون اینکه توانایی تغییر در زمان حال را داشته باشند؛ با این حال افراد با انگیزه‌های بسیاری می‌پذیرند به گذشته سفر کنند و مخاطب را با این سوال با خود همراه می‌کنند که اگر هر یک از ما توانایی سفر به گذشته بدون تغییر در آینده را داشتیم به دیدار چه کسی می‌رفتیم؟