دانلود و خرید کتاب کالک‌های خاکی: خاطرات شفاهی سرلشکر پاسدار محمدعلی (عزیز) جعفری (از تابستان 1335 تا تابستان 1361) محمدعلی (عزیز) جعفری
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب کالک‌های خاکی: خاطرات شفاهی سرلشکر پاسدار محمدعلی (عزیز) جعفری (از تابستان 1335 تا تابستان 1361) اثر محمدعلی (عزیز)  جعفری

کتاب کالک‌های خاکی: خاطرات شفاهی سرلشکر پاسدار محمدعلی (عزیز) جعفری (از تابستان 1335 تا تابستان 1361)

معرفی کتاب کالک‌های خاکی: خاطرات شفاهی سرلشکر پاسدار محمدعلی (عزیز) جعفری (از تابستان 1335 تا تابستان 1361)

محمدعلی (عزیز) جعفری( -1336)، از فرماندهان دفاع مقدس و فرمانده کنونی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. «کالک‌های خاکی» مجموعه خاطرات وی است که از سوی گل‌علی بابایی( -1342) گردآوری و نوشته شده است. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «بعد از پیروزی در عملیات طریق‌القدس و سرکوب تک دشمن در تنگۀ چزابه، تصورم این بود که مأموریت من در سِمَت مسئول عملیات در سپاه سوسنگرد تمام شده و ما دیگر مأموریتی در آنجا نداریم. البته این طرز تفکر شاید برمی‌گشت به کم‌تجربگی و احساساتی بودن من. چون من، بعد از طریق‌القدس و تک دشمن، به‌شدت دل‌نگرانِ شهید دادن نیرو‌های خودمان بودم. آن‌قدر نگران بودم که یک بار رفتم پیش برادر محسن و از ایشان خواستم اجازه بدهد از جبهه بروم و مدتی در حوزۀ علمیه درس بخوانم تا کمی بُعد معنوی من قوی‌تر بشود. آقا محسن گفت: «کجا بروی؟ حالاحالاها کار داریم.» گفتم: «ولی کار جبهۀ ما که تمام شده. فکر نمی‌کنم دیگر در اینجا کاری داشته باشیم. یک خط پدافندی هست که خود بچه‌های سوسنگرد از پس ادارۀ آن برمی‌آیند.» آقا محسن این بار با تعجب گفت: «این حرف‌ها چیست که داری می‌زنی؟ فعلاً برو سوسنگرد. چند روز دیگر بیا قرارگاه گلف که با تو کار مهمی دارم.» پرسیدم: «بیایم قرارگاه گلف که چه بشود؟» گفت: «لازم است با هم برویم سمت جبهۀ دزفول. می‌خواهم برای عملیات بعدی آماده بشوی. چون قرار است برای این عملیات فرماندهی یک قرارگاه را به تو بسپارم.» گفتم: «ولی من فقط توی همین یک عملیات فرمانده تیپ بودم. حالا چطوری بروم فرماندهی یک قرارگاه را بپذیرم؟ نخیر، من قبول نمی‌کنم. چون نه تجربه‌اش را دارم و نه روحیه‌اش را. اصلاً می‌دانی آقا محسن... حقیقتش را بخواهی، من بین خودم و خدای خودم نگران این شهادت‌ها و خون‌هایی هستم که دارد ریخته می‌شود. نمی‌توانم مسئولیت این خون‌ها را بر عهده بگیرم. برای همین مسئولیت قرارگاه را نمی‌پذیرم».
عباس دست طلا: داستانی از زندگی حاج عباس‌علی باقری
محبوبه معراجی‌پور
نورالدین پسر ایران
معصومه سپهری
فرار از موصل: خاطرات شفاهی محمدرضا عبدی
حسین نیری
ناگفته‌های جنگ
احمد دهقان
برای تاریخ می‌گویم: خاطرات محسن رفیق‌دوست
سعید علامیان
ضربت متقابل: کارنامه عملیاتی لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)
حسین بهزاد
روزگاران: کتاب از سفر برگشتگان
آرش حکمیان
آن روز سه و نیم بعد از ظهر
سیدسعید غیاثیان
تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر: خاطرات ناخدا یکم هوشنگ صمدی فرمانده گردان تکاوران در خرمشهر
سیدقاسم یاحسینی
رمل‌های تشنه
جعفر ربیعی
شناسایی : ‌‫زندگینامه و خاطراتی از ۴۰ سردار شهید اطلاعات عملیات
گروه نویسندگان
شبه‌خاطرات مسعود ده‌نمکی؛ آدم باش
مسعود ده‌نمکی
جنایت‌های ما در خرمشهر؛ خاطرات افسران عراقی از خرمشهر
محمدنبی ابراهیمی
به سختی پولاد به نرمی لبخند؛ روایتی داستانی از زندگی شهید اسدالله لاجوردی (قهرمانان انقلاب ۱۶)
ساسان ناطق
اردوگاه اطفال
احمد یوسف‌زاده
حمله هوایی به الولید (اچ -۳)
احمد مهرنیا
دانه‌های انار؛ خاطرات خودنوشت آزاده حسین کرمی
حسین کرمی

نظرات کاربران

کاربر ۷۰۲۲
۱۳۹۵/۰۳/۰۹

چقدرگران!!!

محمد
۱۴۰۱/۰۸/۲۸

کتاب بسیار عالی هست بخصوص اوایلش که برخی ماهیت افراد و جریانها در اوایل انقلاب رو کند ماهیت انقلاب و مشکلات و نگرش ها در اوایل پیروزی وقابل درک تر هست

کتاب باز
۱۴۰۰/۰۶/۰۴

نثری روان و با کشش داره و قیمت کتاب نسبت به حجمش معقوله اولین کتابیه که از یه سرلشکر میخونم و میبینم در بین کتابای دفاع مقدس، لطفا این کتاب رو طاقچه بی نهایت بذارید و همچنین تو ویترین کتابهای

- بیشتر
بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۲)
ناگفته نماند، ابوالحسن بنی‌صدر، در مقام رئیس‌جمهور و فرمانده کل قوا، به ارتش دستور داده بود سهمیۀ گلوله‌های واگذاری به ما را محدود کنند؛ اما ما، با کمک بچه‌‌حزب‌اللّهی‌های داخل ارتش، ‌ به اندازۀ کافی سهمیۀ گلوله دریافت می‌کردیم و آن‌ها را روی سرِ بعثی‌ها می‌ریختیم.
محمد
انقلاب که پیروز شد، امام خمینی همۀ آحاد مردم، به‌خصوص جوانان، را برای ساختن خرابی‌های کشوری فَراخواند که پنجاه سال در دوران سیاه رژیم پهلوی و پیش از آن هم زیر سلطۀ حاکمیت حکم‌رانان بی‌کفایت قاجار قرار داشت. با این فرمان امام بچه‌مسلمان‌ها، برای یاری رساندن به مردم محروم، عازم روستاها و نقاط دوردست کشور شدند. از آن جوان‌های خالص می‌توانم شهید محسن وزوایی، جهادگر مهاجر به لرستان، و شهید محمود شهبازی، جهادگر اعزامی به سیستان و بلوچستان، و شهید ابراهیم همّت، جهادگر اعزامی به بلوچستان، را نام ببرم. گروه‌های چپ مدعی طرفداری از مردم، به‌خصوص مجاهدین خلق، بی‌توجه به این درخواست امام، ‌ همچنان در دانشگاه‌ها کنگر خورده و لنگر انداخته بودند!
محمد

حجم

۹۳۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۶۳۰ صفحه

حجم

۹۳۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۶۳۰ صفحه

قیمت:
۱۸۹,۰۰۰
تومان