کتاب غلبه بر بی شعوری
معرفی کتاب غلبه بر بی شعوری
کتاب غلبه بر بی شعوری نوشته ریچارد کراوت و دیگران است که با ترجمه شهابالدین عباسی منتشر شده است. این کتاب به شما یاد میدهد چطور از عادتهایی بد دوری کنید و زندگی موفقتری داشته باشید.
درباره کتاب غلبه بر بی شعوری
غلبه بر بیشعوری بر پایهٔ این جملهٔ معروف سقراط شکل گرفته است: «زندگیِ بررسینشده ارزش زیستن ندارد.» افلاطون این جمله را در اثرش، آپولوژی یا دفاعیه نقل میکند. سقراط در دادگاه، در برابر این اتهام که کوشش کرده ذهن جوانان را به تباهی بکشاند و علیه خدایان سخن بگوید، از خود دفاع میکند. در بخشی از دفاعیه میگوید: «اگر بگویم که بزرگترین خیر و نیکی برای آدمی این است که هر روز دربارهٔ فضیلت و سایر قابلیتهای انسانی بگوید و بشنود و دربارهٔ خود و دیگران پژوهش کند، و بگویم که برای آدمی، زندگیِ بررسینشده ارزش زیستن ندارد، این را کمتر از سخن پیشینم خواهید پذیرفت.» کتاب غلبه بر بیشعوری سه بخش اصلی دارد: ۱) بررسی زندگی، ۲) معنی و ارزش زندگی، و ۳) تغییر زندگی. پس از این مقدمهٔ کوتاه، و پیش از شروع بخشهای کتاب، گفتاری به نام «سیری در بیشعوری» آمده است. این گفتار تألیفی را قبل از آغاز بخشهای اصلی به کتاب افزودم تا به زمینهسازی برای مطالعهٔ سه بخش کتاب و انسجام آنها کمک کند.
در «سیری در بیشعوری» ابتدا توضیح داده شده که گاهی در روشنایی دنبال کلید معرفت میگردیم اما شاید حقیقت در تاریکیهای ذهن، جاهایی که کمتر میکاویم، باشد. بعد به سابقهٔ اصطلاح بیشعوری در ایران پرداخته شده است و اینکه امروزه چه تلقیها و تصوراتی از آن هست. مثلاً بیدل دهلوی شاعر پارسیگو میگفت بیشعوری گر نباشد کار مشکل میشود. یا مولوی معتقد بود اگر قیمت بازار دستت باشد اما قیمت خودت را ندانی، «احمقی» است. در ادامه توضیح دادم که بیشعوری تلفیقی از ناراستی و نادرستی است و اینکه بیشعوری در عملِ بیرونی نمود دارد اما متأثر از نگرشها و تصویرهای ذهنی است. برای بیان اهمیت تصویرهای ذهنی در زندگی مثالهای متعدد زدم. اما آیا هر کس میتواند یا میخواهد تصویرهای ذهنی خود را بررسی کند و دست به اصلاح احتمالی آنها بزند؟
سقراط ظاهراً معتقد بود هر کس باید این کار را بکند اما افلاطون این کار را به فیلسوفان خبره میسپارد. کدام نظر با واقعیتهای زندگی تناسب بیشتری دارد و کدام درستتر است؟ اما گذشته از این آیا اصولاً فهم و بررسی زندگی نباید هیچ نقشی در زندگی هر فرد داشته باشد؟ در این کتاب توضیح داده شده که بیشعوری فقط حالتی ذهنی یا «شخصیتی» نیست بلکه مثل خردمندی و فضایل اخلاقی، خود را در جهان بیرونی نشان میدهد. در بسیاری از آنها رفتار غیراخلاقی و زیر پا گذاشتن حقوق خود و دیگران دیده میشود. نوعی «رنجاندن بیهودهٔ» دیگران یا خود در کار است.
در ادامه، تحت عنوان «مردمان سه گروهند» به گوشهای از نظریات ادیبان و عارفان ایرانی در این زمینه اشاره شده و اینکه چرا در غلبه بر بیشعوری نمیتوان بر رفتار تلافیجویانه و آینهوار تکیه کرد. در بخش دیگری از این گفتار، تحت عنوان «زنده باد ایران» نظر یکی از نویسندگان دورهٔ قاجار و پهلوی اول دربارهٔ معضلات اجتماعی مشابه در ایرانِ آن دوره و راههای غلبه بر آنها بیان شده است. خاطرهای که این نویسنده در سفر به فرانسه بازگو میکند نیز حاوی نکات جالبتوجهی است. در ادامه به این موضوع پرداختم که آیا انسان به قول ارسطو آکراسیا یا ضعف اراده دارد که نمیتواند کارهایش را بررسی کند. پس از مطالبی در این زمینه، به «دو سبک زندگی» میرسیم که حکایتی است از جوامعالحکایات عوفی. در پایانِ «سیری در بیشعوری» یک تقسیمبندی سهگانهٔ دیگر هم از افراد جامعه ارائه شده است.
غلبه بر بیشعوری در سه بخش اصلی تنظیم شده و شامل ۶۴ گفتار است و بر اساس منابع مختلف، ترجمه و تدوین شده است. همهٔ این گفتارها و مقالات از انگلیسی به فارسی برگردانده شده است. برخی از آنها مقالات تحقیقیاند مثل مقالهٔ مفصل و تحلیلی ریچارد کراوت دربارهٔ این جملهٔ معروف سقراط که «زندگیِ بررسینشده ارزش زیستن ندارد.» و برخی کوتاه و کلی مثل گفتار «چرا باید به زندگی فکر کنیم؟» از سایمون لانگستاف فیلسوف معاصر، و گفتار «حماقت حکمت» از جولیان بگینی. بگینی که نویسندهٔ کتابهای فلسفی متعدد است، کتابی هم با این عنوان دارد. در کل کتاب از فیلمهای ویدئویی زیادی استفاده شده است. من نشانی آنها را در پایان کتاب و همین طور در انتهای هر گفتار آوردم. بخش بیشترِ گفتارهای این ویدئوها را اختصاصاً برای کتاب حاضر ترجمه کردم. اگر کسی علاقهمند باشد میتواند بر اساس عنوان اصلی ویدئوها آنها را در یوتیوب و سایر منابع ببیند. در غلبه بر بیشعوری از فیلمهای کوتاه و سکانس فیلمهای سینمایی و نظایر آنها هم استفاده شده است.
خواندن کتاب غلبه بر بی شعوری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر میخواهید زندگی شاد و موفقی داشته باشید این کتاب را از دست ندهید.
بخشی از کتاب غلبه بر بی شعوری
برخی از اندیشمندان معتقدند که درجهای از بررسی باید در زندگی در کار باشد. نیچه میگفت: «نه شک بلکه یقین است که انسان را دیوانه میکند.» یقینی که بر اساس تجربهها و تأملات عمیق نیست. مثل کسی که کلید خانهاش را دم در خانه گم میکند و چند متر آن طرفتر دنبال آن میگردد، چون «دم در خانه تاریک است و آنجا روشن.» این اندیشمندان میگویند ما معمولاً تالارهای تاریک ذهن خود را نمیکاویم و اعمال و رفتار خود را بررسی نمیکنیم، بلکه راهِ سادهتر را پیش میگیریم و به چیزهای مأنوس و راحت که در ظاهر، «روشن» به نظر میرسند ولی نتیجهٔ درست ندارند، میآویزیم. به نظر آنها اگر تردید و تأمل کنیم و دست به سنجش بزنیم، به نتیجههای حقیقیتری میرسیم.
بیشعوری پدیدهٔ عجیبی نیست و میتواند به شکلهای مختلف دربیاید و در افراد و جوامع و نهادهای مختلف خودنمایی کند. هم الگوهای خُرد دارد و هم الگوهای متوسط و کلان. برخی روانشناسان و نویسندگان، جسورانه میگویند دنیا پر از آدمهای بیشعور است. اما در کتاب حاضر، محورْ ارائهٔ آمار نیست. گاهی در امور مهم انسانی، به تعبیر ویلفرد کنتول اسمیت محقق کانادایی اهمیت «فعل» بیشتر از «اسم» است. با این حساب فعلِ به قولِ طالبوف «بیشعورانه» میتواند از افرادی هم که مشهور و متجاهر به بیشعوری و حماقت نیستند، سر بزند. وقتی فعلِ بیشعورانه تکرار پیدا کند و روی شخصیت و منش فرد تأثیر ماندگار بگذارد، اسم «بیشعور» گویای کیفیت نگرش و شیوهٔ زندگی وی خواهد بود. بیشعوری آمیزهای از نقص و ناراستی در ذهنیت، و نادرستی در عمل است. گاهی پیامدهای کوچک دارد و گاهی میتواند پیامدهای عظیم داشته باشد. این پیامدها گاه متوجه خود فرد است گاه متوجه دیگران، و گاه هر دو.
آرتور کانن دویل در یکی از داستانهای شرلوک هولمز به موضوع قتلی میپردازد که ذهن هولمز را سخت درگیر کرده بود. هولمز سرانجام متوجه شد که مقتول خودش قاتل بوده و برای آنکه مرگ خود را به گردن شخصی بیندازد که با او دشمنی داشته، صحنهٔ خودکشیاش را چنان طراحی کرده که قتل به دست آن شخص جلوه کند. آسیب کار او محدود و بیشتر متوجه خودش بود. اما در داستان پادشاه و وزیر جهود در مثنوی، وزیر بدخواه برای نفوذ در میان مسیحیان و اختلافافکنی و کشتار در میان آنها به پادشاهِ وقت میگوید گوش و بینی وی را ببُرد و او را به ظاهر از خود طرد کند. وزیر پس از اینکه در میان آنها نفوذ کرد و جای خود را استوار ساخت عاقبت برای اتمام نقشهٔ شومش خودش را کشت. و پس از او مردم برای تعیین جانشین وی به جان هم افتادند و خونهای بسیار ریخته شد.
حجم
۶۱۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
حجم
۶۱۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
نظرات کاربران
چی بگم یکی دوست دارن یکی ندارن 😁😁😁😁😆😆🤨