دانلود و خرید کتاب الهام بخش مارتی کاگان ترجمه محمد سلیمانی
تصویر جلد کتاب الهام بخش

کتاب الهام بخش

معرفی کتاب الهام بخش

کتاب الهام‌ بخش اثری از مارتی کاگان است که با ترجمه محمد سلیمانی و پدرام فرزین در نشر هورمزد چاپ شده است. این کتاب در پی پاسخ دادن به این پرسش، نوشته شده است: چگونه محصولاتی تکنولوژیکی تولید کنیم که مشتری‌ها عاشقش باشند.

درباره کتاب الهام‌ بخش

همه ما برای خلق محصول جدید باید به چند نکته توجه کنیم. شاید مهم‌ترین چیز این باشد که ما باید یاد بگیریم چیزی تولید کنیم که مشتریانمان عاشقش بشوند. به این ترتیب است که می‌توانیم بگوییم در کارمان موفق شده‌ایم. اگر به شرکت‌هایی مانند آمازون، گوگل، نت فلیکس و تسلا نگاه کنیم، می‌بینیم که آن‌ها با خلق محصولی تکنولوژیکی کاری کردند که مردم سراسر جهان عاشقشان بشوند. حال باید دید که آن‌ها چطور اینکار را انجام داده‌اند؟ 

مارتی کاگان در کتاب الهام بخش به سراغ اندیشه‌ای رفته است که در سر مدیران این شرکت‌ها جریان دارد. به این ترتیب با روشن شدن فکری که آن‌ها در سرشان دارند، می‌توانیم از سازوکار یک سازمان موفق که محصولی موفق تولید می‌کند و ویژگی‌های مختلف آن، آشنا شویم. 

کتاب الهام‌ بخش را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

خواندن کتاب الهام بخش را به تمام مدیران صنایع و کسب و کارهای تولیدی پیشنهاد می‌کنیم. 

بخشی از کتاب الهام‌ بخش

استارتاپ‌ها: رسیدن به تناسب محصول با بازار

در دنیای فناوری معمولاً شرکت‌ها را در سه دسته قرار می‌دهیم: استارتاپ‌ها، شرکت‌های در مرحلۀ رشد و شرکت‌های اقتصادی. در اینجا نحوۀ مشخص‌کردن این دسته‌ها و چالش‌های موجود در هرکدام را به‌طور خلاصه مطرح می‌کنم.

با اندکی تساهل، «استارتاپ» را یک شرکت تولید محصول جدید تعریف می‌کنم که هنوز به تناسب محصول با بازار دست نیافته است. تناسب محصول با بازار یکی از مهم‌ترین مفاهیمی است که در صفحات آینده به توضیح آن خواهم پرداخت، اما اکنون همین‌قدر بگویم که یک استارتاپ هنوز در حال تلاش برای دستیابی به محصولی است که بتواند نیروی محرکۀ یک کسب‌وکار عملی و قابل‌رشد باشد.

در استارتاپ نقش مدیرمحصول معمولاً توسط یکی از هم‌بنیان‌گذاران ایفا می‌شود. معمولاً کمتر از ۲۵ مهندس در قالب یک تا چهار-پنج تیم محصول فعالیت می‌کنند.

واقعیت وجودی استارتاپ این است که شما در مسابقه‌ای برای رسیدن به تناسب محصول و بازار هستید، قبل از اینکه منابع مالی‌تان به اتمام برسد. تا زمانی که بتوانید به محصول قدرتمندی برسید که نیازهای یک بازار اولیه را تأمین کند، هیچ‌چیز دیگری اهمیت ندارد؛ بنابراین بیشترین تمرکز شرکت‌های جوان لزوماً روی محصول است.

استارتاپ‌ها معمولاً برای مشخص‌کردن اینکه شرکت می‌تواند محصولی ضروری را کشف و ارائه کند یا خیر، بودجه‌های اولیۀ محدودی دارند. هرچه به اتمام منابع مالی نزدیک شوند، پرشتاب‌تر شده و تیم و رهبر آن ناامیدتر خواهند شد.

با اینکه معمولاً ضیق زمان و منابع مالی وجود دارد، استارتاپ‌های خوب برای یادگیری و پیشبرد سریع فعالیت‌ها بهینه‌سازی می‌شوند و به‌طور معمول تشریفات اداری بسیار کمی وجود دارد تا باعث کند‌شدن این روند شود. با‌این‌حال، درصد بالای شکست استارتاپ‌های فناوری بر کسی پوشیده نیست. آن تعداد کمی هم که موفق می‌شوند، معمولاً آن‌هایی هستند که در کشف محصول بسیار خوب عمل می‌کنند؛ مسئله‌ای که موضوع اصلی این کتاب است.

تا زمانی که بتوانید به محصول قدرتمندی برسید که نیازهای یک بازار اولیه را تأمین کند، هیچ‌چیز دیگری اهمیت ندارد.

کارکردن در یک استارتاپ که درواقع رقابتی برای یافتن تناسب محصول با بازار است، معمولاً پرتنش، طاقت‌فرسا و پرخطر است. ولی می‌تواند تجربۀ مثبت حیرت‌انگیزی باشد و اگر همه‌چیز به‌خوبی پیش برود، بازده مالی خوبی نیز خواهد داشت.

مریم
۱۴۰۰/۰۶/۱۶

محتوای کتاب که خیلی عالیه، اون به کنار. ولی کاش انتشاراتش محض رضای خدا یک بار متنش رو می‌خوند قبل از عرضه :))) پر از اشتباهات پاراگراف بندی و جمله‌های تکرار شده و …

سروش اصفهانی
۱۴۰۲/۰۵/۰۸

شدیداً توصیه می‌کنم نسخۀ اصلی و انگلیسی‌زبان کتاب رو بخونین؛ فهم کتابش واقعاً برای کسی که مدتی تو این زمینه کار کرده راحت‌تره. چندماه بعد از مطالعه کتاب زبان اصلی، مثلاً برای مرور سریع‌تر این ترجمه رو تهیه کردم و واقعاً

- بیشتر
Farzad Mousavi
۱۴۰۳/۰۷/۰۵

کتاب خلاصه‌ای از کتاب اصلی‌ست که حتی فهرست‌بندی مشابه‌ای ندارد. اگر انگلیسی خواندن برایتان دشوار است، کتاب اصلی را با کمک هوش مصنوعی بخوانید.

MM Moradi
۱۴۰۳/۰۶/۱۷

کتاب خوبیه ولی ترجمه افتضاح :)

پس محصول را منتشر کردیم و انتشار آن را جشن گرفتیم. فقط یک مشکل وجود داشت: هیچ‌کس آن را نخرید.
Javid
موفقیت در امر محصول به این معناست که تمام ذی‌نفعان کلیدی را قانع کنید که محدودیت‌هایشان را درک کرده‌اید و متعهد به ارائۀ راه‌حل‌هایی هستید که منطبق با این محدودیت‌ها هستند.
خاطره
اعتقاد دارم که امروزه بیشتر محصولات در حال تبدیل‌شدن به محصولات فناور‌انه‌اند و شرکت‌هایی که این موضوع را درک نکنند به‌سرعت از هم می‌پاشند.
HaleH.Eb
«در چشم‌انداز خود مصمم، اما در جزئیات آن انعطاف‌پذیر باشید»
خاطره
صرف اینکه کسی می‌تواند از محصول ما استفاده کند، به این معنا نیست که او محصول ما را انتخاب خواهد کرد.
Mostafa Mardany
ما به تیم‌های مبلغ نیاز داریم نه تیم‌های مزدور. «مزدوران» هر چیزی را که به آن‌ها گفته شود می‌سازند. «مبلغان» معتقدان واقعی به چشم‌انداز تیم و متعهد به حل مشکلات برای مشتریان خود هستند. در یک تیم محصول اختصاصی، عملکرد و ذهنیت تیم بسیار شبیه یک استارتاپ در یک شرکت بزرگ‌تر است و منظور هم دقیقاً چنین چیزی است.
alirezapurusef
هرچند حرف P در MVP به‌معنای «محصول» است، اما یک MVP (که در آن، محصول واقعی چیزی است که توسعه‌دهندگان شما می‌توانند با اعتماد‌به‌نفس عرضه‌اش کنند و مشتریان شما می‌توانند فعالیت‌هایشان را براساس آن انجام دهند و شما نیز می‌توانید آن را بفروشید و پشتیبانی کنید) «هرگز» نباید یک محصول واقعی باشد. MVP باید یک «نمونۀ اولیه» باشد، نه یک «محصول».
alirezapurusef
ی ایده‌هایی که پتانسیلشان ثابت شده، معمولاً به چند تکرار نیاز دارند تا پیاده‌سازی آن‌ها به نقطه‌ای برسد که ارزش تجاری لازم را نشان دهد. ما آن را «زمان برای پول» می‌نامیم.
Mostafa Mardany
تناسب محصول با بازار در مشتریان راضی‌تر، نرخ پایین ریزش، کوتاه‌شدن چرخۀ فروش و رشد سریع، خود را نشان می‌دهد.
خاطره
شاید بزرگ‌ترین فرصت ازدست‌رفته در مدل فوق این است که مهندس‌ها خیلی دیر وارد کار می‌شوند. به نظر ما اگر از مهندسانتان فقط برای کدنویسی استفاده می‌کنید، فقط نیمی از ارزش آن‌ها را به کار می‌گیرید. راز کوچک تولید محصول این است که «مهندس‌ها معمولاً بهترین منبع نوآوری هستند»؛ بااین‌حال، در این روند حتی به حساب هم آورده نمی‌شوند.
eli
وقتی یک محصول موفق می‌شود، یعنی تمام اعضای تیم کارشان را درست انجام داده‌اند، اما هنگامی که یک محصول با شکست مواجه شود، قصور از مدیرمحصول است.
pouyan
سخاوتمندانه اعتبار را قسمت کنید. مطمئن شوید که تیم، محصول را محصول «خود» می‌داند، نه‌فقط محصول «شما». با‌این‌حال، هنگامی که اوضاع به‌خوبی پیش نمی‌رود، پا پیش بگذارید و مسئولیت ناکامی را به عهده بگیرید و به تیم نشان دهید که از اشتباهات نیز می‌آموزید. آن‌ها برای شما احترام قائل خواهند شد.
خاطره
ازآنجاکه چشم‌انداز محصول آینده‌ای که قصد خلقش را دارید و استراتژی محصول، مسیر دستیابی به آن را توصیف می‌کند، اصول محصول «ماهیت محصولاتی را که می‌خواهید ایجاد کنید» بیان می‌کند.
خاطره
چشم‌انداز محصول باید «الهام‌بخش» باشد و استراتژی محصول باید «متمرکز» باشد.
خاطره
برای اینکه تیم محصول توانمند باشد و با درجۀ معینی از خودمختاری عمل کند، باید درک عمیقی از بستری گسترده‌تر داشته باشد. این شناخت با یک چشم‌انداز واضح و برانگیزاننده از محصول شروع می‌شود و مسیر دستیابی به این چشم‌انداز، «استراتژی محصول» است.
خاطره
مسئله این است که هر زمان فهرستی از ایده‌ها را در یک سند تحت عنوان «نقشۀ راه» قرار دهید، هرچقدر هم گزینه‌های سلب مسئولیت در آن قرار داده باشید، باز هم افراد در سراسر شرکت مفاد آن را همچون یک تعهد تفسیر می‌کنند.
خاطره
باید بدانید که ساختار بهینۀ سازمان محصول یک هدف متحرک است. نیازهای سازمان با گذشت زمان تغییر می‌کند و باید هم تغییر کند. این‌طور نیست که لازم باشد هر چند ماه یک بار مجدداً سازمان‌دهی کنید، اما بازبینی سالانۀ ساختار تیم منطقی است.
خاطره
اگر از مهندسان و معماران شرکت فقط برای نوشتن نرم‌افزار استفاده می‌کنید، در این صورت فقط از بخش کمی از توانایی آن‌ها بهره می‌برید. توصیه می‌کنیم که در فرایند کشف محصول به مشارکت سازمان مهندسی توجه کنید و پیگیر دفعات نوآوری‌هایی باشید که با مشارکت مهندسی انجام شده‌اند.
خاطره
اگر نتوانید ایدۀ محصول را به دست مشتریان برسانید، هیچ‌یک از بینش‌های خوب دنیا مفهومی نخواهد داشت.
خاطره
اگر پروژه‌ها دائماً در هم می‌پیچند، به این دلیل است که مدیران محصول مفهوم تصمیمات خود را درک نمی‌کنند یا دائماً از توسعه‌دهندگان می‌خواهند که به کدها نگاهی کنند و به آن‌ها بگویند که آیا سیستم واقعاً خوب عمل می‌کند یا نه؛ درواقع، به احتمال زیاد یک مدیرمحصول اصلی در کنار خود ندارید.
خاطره

حجم

۳۰۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۹۸ صفحه

حجم

۳۰۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۹۸ صفحه

قیمت:
۸۹,۰۰۰
۲۶,۷۰۰
۷۰%
تومان