دانلود و خرید کتاب سکوت گفتنی سودابه مهیجی
تصویر جلد کتاب سکوت گفتنی

کتاب سکوت گفتنی

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۰از ۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب سکوت گفتنی

کتاب سکوت گفتنی مجموعه اشعار، غزل‌های عاشقانه و اجتماعی و سومین دفتر شعری است که از سودابه مهیجی منتشر شده است. این اثر را انتشارات سوره مهر چاپ کرده است. 

در کتاب سکوت گفتنی سی و سه غزل را می‌خوانیم که بیانگر دغدغه‌های شاعر است. دغدغه‌هایی که از حالت دغدغه فردی خارج شده است و نگاهش را به مسائل و مشکلاتی اجتماعی ماند جنگ معطوف کرده است. هرچند در میان آن‌ها، غزل‌های عاشقانه هم به چشم می‌خورد. خواندن این کتاب می‌تواند حال خوش را به شما هدیه کند و ذهنتان را از درگیری‌های روزمره کمی دور کند. 

کتاب سکوت گفتنی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

سکوت گفتنی را به تمام دوست‌داران شعر معاصر پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب سکوت گفتنی

نها تویی یگانه عیار قیاس‌ها

میزان محض مشغله‌ها و حواس‌ها

تنها تویی یقین غیوری که تا کنون

در من نبرده راه به شک و هراس‌ها

تا رد پای جوهر تو موج می‌زند

در سرزمین خط به خط اقتباس‌ها

من شاعری به جز تو ندارم سراغ، آه!

هرچند رنگ‌رنگ شوی در لباس‌ها

تو حرف در دهان دل من گذاشتی

وقتی که رو زدم به تو با 'الغیاث'ها

تو من شدی و رو به خودت عاشقانه‌تر

زانو زدی و پر شدم از التماس‌ها

آنگاه دست بر سر بغضم کشیدی و

عاشق شدم به شیوه شکر و سپاس‌ها

عمریست در شمایل هر عشق دلفریب

از من گرفته‌ای چه فراوان تقاص‌ها

ای ماه بی‌مضایقه که شوق دیدنت

هر شب مرا کشانده به روی تراس‌ها!

سوسوی هر ستاره شبیه نگاه توست

ای آشنای گمشده در ناشناس‌ها!

***

باران گرفته، حال زمین و زمان تر است

آغوشِ نوبرانۀ هفت آسمان تر است

ما لاجرم کبوتر این صبح نورسیم

بال و پرِ همیشه‌سحرخیزمان تر است

تو در مسیر دغدغه‌هایم نشسته‌ای

چشمت از اتفاق غزل ناگهان تر است

حتی دلم، روایت بی‌وقفه جنون

در معرض تو از خودِ من بی‌زبان تر است

وقتی سکوت دست تو بر شانه‌های من

از گیسوان سرزده‌ام مهربان‌تر است

با این‌همه تمام تو را در کنار خود

طاقت ندارم... آخر این داستان تر است

انگار بوسه‌های هر از گاه سرخ تو

از گونه‌های گل‌بهی من جوان‌تر است

باید ازین غزل‌زده پیر بگذری

این روزها که فصل بهارم خزان‌تر است؛

اینجا نمان پرنده! زمین‌گیر می‌شوی

بعد از من آسمان خدا آسمان‌تر است...

***

آغوش اگر وانکنی رو به تن ماه

محبوبِ تو را می‌برد این ابرِ هر از گاه

با یک قدح تشنه به بزمش برو امشب

این بادۀ سیمین که فرو ریخته در چاه...

ای عکس فراوان شده در برکه و در نهر!

ای دورِ ابد مانده و نزدیکِ بناگاه!

در دسترس شوق من و نبض غزل‌ها

گاهی بنشین... منعکس و روشن و دلخواه

در شب به شبِ هستی من حادثه‌تر شو!

تکرارترین باش و درخشان و فراراه!

فانوس دعاهای شبانگاه دلم باش!

تا سر زدن روشنی از ظلمت جانکاه...

شب‌های بهاران و فروغ تر مهتاب...

شاعر چه کند با دل بی‌طاقت خود... آه!

***

گریز از قبله سمت بام‌های بی‌اذان؟... هرگز

از این خلد برین پرواز سوی بی‌نشان؟... هرگز

اگر خورشید مشرق تا ابد جامانده بر بامت

شب مغرب نخواهد بود صعب و بیکران هرگز

زمین ته‌مانده‌ای از نسل تاریخ بلند توست

که میراثی ندارد جز تو عمر این جهان هرگز

تو را ناموس من! آلاله‌ها پیراهن آوردند

که در آشوب عریانی نباشی بی‌امان هرگز

اگر چادر کشید از فرق تو ایامِ دور از دست

نشد «الوندِ» خشمت خالی از آتشفشان هرگز

تو را از خواب و بیداریّ هرچه خصم دزدیدم

که در بیگاهی یغما نمانی ناگهان ـ هرگز

مرا از فتنه باکی نیست دست از خویش خواهم شست

اگر تو زنده باشی، نیست مرگی در میان هرگز

مرا این خانه‌زاد خسته این گنجشک عاشق را

به جا مگذار در توفان غم بی‌آشیان هرگز

تو ای دنیای گمنام! آخرین جغرافیای پیر!

از ایرانِ بلندآوازگی خالی نمان هرگز!

سیّد جواد
۱۴۰۰/۰۳/۲۷

کتاب ۴۱۲ از کتابخانه همگانی ، اشعار در مجموع ، خوب و خواندنی هستند.

من آن سرودۀ ناخوانده نیستم دیگر که هی مرا بنویسی و بعد پاره کنی
• Khavari •
همیشه عشق شروع بعیدهاست شاید کلاغ، بال پرستو درآورد!
یك رهگذر
گفتم: که می‌رسم به تو؟... در راه خود مرا آواره کرد یعنی: آسان نمی‌رسی....
یك رهگذر
آمد سرِ نترس تو را بی سر و صدا این عشق ـ در کمال ادب ـ زیر آب کرد!...
یك رهگذر
کجایی؟ گفته بودی با بهاران بازمی‌گردی... بهار آمد ولی بی‌تو دروغ مصلحت‌آمیز!
یك رهگذر
امسال قبل عید بیا توی خوابم و در دست‌های منتظر من حنا بریز! وقتش شده مرا ببری در بهشت خویش... جایی ازین زمانۀ غربت بعیدتر...
یك رهگذر
تا ابر پلکی زد به هم، کمرنگ شد خورشید دانسته بودم چشم‌های آسمان شور است!
یك رهگذر
وضوحِ رفتن تو حیرت عجیبی بود هنوز حادثه‌های پس از تو مرموزند پس از تو بود که خورشید رو گرفت از ماه پس از تو شب‌ها پایان تلخ هر روزند پس از تو سوسوی عمری ستاره می‌خواهند که آسمان غمت را به من بیاموزند
یك رهگذر
مرا، دچارترین انتظار رویش را رها نکن به امید درخت‌های بلوط!
یك رهگذر

حجم

۴۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

حجم

۴۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

قیمت:
۲۴,۰۰۰
۱۲,۰۰۰
۵۰%
تومان