دانلود و خرید کتاب فرکانس سرنوشت سارینا کرمی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب فرکانس سرنوشت اثر سارینا کرمی

کتاب فرکانس سرنوشت

نویسنده:سارینا کرمی
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب فرکانس سرنوشت

کتاب فرکانس سرنوشت نوشتهٔ سارینا کرمی است. انتشارات متخصصان این کتاب را منتشر کرده است.

خواندن کتاب فرکانس سرنوشت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران رمان ایرانی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب فرکانس سرنوشت

«ساحره خواندن را به پایان رساند و آه کوتاهی کشید. آیا واقعاً حاضر بود زندگی انسان دیگری را به خطر بیندازد؟ کلاً نه. اما نمی‌توانست از این طلسم سر باز بزند. دردناک بود، اما او که با فرد احضارشده خود آشنایی نداشت. اگر هم داشت، به یاد نمی‌آورد و این بهانه خوبی بود. بهانه خوبی برای شروع طلسم و به‌پایان‌رساندن کاری که چند وقت پیش آغاز کرده بود. وجدانش را سرکوب کرد.

نگاه سرسری به طلسم در صفحه بعد انداخت، سپس ایستاد و شیشه عصاره اشک ماه را از قفسه معجون‌ها برداشت و آن را روی میز چوبی، کنار کتاب قدیمی قرار داد. تکه گچ سفید کوچکی از کشو سمت راستش بیرون آورد و با آن بااحتیاط دایره بزرگی روی میز رسم کرد. در چوب‌پنبه‌ای شیشه عصاره را باز کرد و در دایره ریخت. دوباره تکه گچ را برداشت و مثلث متساوی‌الاضلاع بزرگی در وسط دایره کشید. تمام تلاشش را کرد تا اضلاع را به یک اندازه رسم کند؛ با دقت فراوان.

ابروهایش را درهم کشید، صدای ساییدن تکه گچ با چوب را نادیده گرفت و به کارش ادامه داد. سه مثلث دیگر وسط آن رسم کرد و نقاطی با فاصله یکسان دورش کشید.

نور شدیدی روی خطوط پدیدار شد و کل شکل را نورانی نمود. صدای ترق‌ترق آزاردهنده‌ای کل اتاق را در بر گرفت و زمین زیر پای ساحره را لرزاند. ساحره دست‌هایش را مشت کرد. شکل طلسم، حرکت کرد و مثلث‌هایش دایره‌وار، پشت‌سر هم چرخیدند. صدای ترق‌ترق بیشتر شد و شیشه‌های داخل قفسه شروع کردند به لرزیدن. ساحره لبش را گاز گرفت و با نگرانی شیشه‌ها را سر جایش گذاشت. شکل چرخید و چرخید تا وقتی‌که صداها بیشتر شد و دود غلیظی از روی شکل خارج شد. به خودش جرأت داد تا باور کند، طلسمش داشت به موفقیت می‌رسید. سعی کرد نفس‌هایش را آهسته‌تر کند که ناگهان دود نقره‌ای‌رنگی از روی کوچک‌ترین مثلث برخاست، گلوی ساحره را شکافت و او را به سرفه وادار کرد. اول سعی کرد آن را خفه کند، اما این سوزش گلویش را بیشتر کرد؛ دود معمولی نبود. سوزان بود و چشم‌هایش را اشک می‌آورد. انگار ریه‌هایش داشتند در آتش جهنم می‌سوختند و به نابودی کشیده می‌شدند. آدرنالینش شدیداً بالا رفته بود. پس از چند سرفه، اشک‌هایش را با پشت دستش پاک کرد؛ وقتی به خودش آمد، دود، نور و صداها از بین رفتند و تنها چیزی که باقی ماند، میزی بود که سه‌چهارم آن از وسط سوراخ شده.

فریاد برادرش از راهرو، حس‌وحال جادوگری او را از بین برد و سکوت مرگبار اتاق ساحره را درهم شکاند: آهای! بیا سر شام دیگه! غذا سرد شد!».

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۶۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۷۸ صفحه

حجم

۱۶۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۷۸ صفحه

قیمت:
۹۰,۰۰۰
تومان