
کتاب نسیم به سوی من وزید
معرفی کتاب نسیم به سوی من وزید
کتاب نسیم به سوی من وزید نوشتهی زهره اسدی و توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. این اثر روایت داستانی زندگی شهید سیدسجاد خلیلی، از شهدای مدافع حرم، را با نگاهی صمیمی و جزئینگر به تصویر کشیده است. نویسنده با بهرهگیری از مصاحبهها، خاطرات خانوادگی و دستنوشتههای شهید، تلاش کرده تا تصویری واقعی و ملموس از زندگی، دغدغهها و رشد شخصیتی او ارائه دهد. کتاب با زبانی ساده و روایتی نزدیک به زندگی روزمره، مخاطب را به دل خانواده و محیط اجتماعی شهید میبرد و از کودکی تا نوجوانی و ورود به عرصههای بزرگتر زندگی او را دنبال میکند. این اثر نهتنها به زندگی فردی شهید میپردازد، بلکه فضای خانوادگی، فرهنگی و اجتماعی اطراف او را نیز بهخوبی بازتاب میدهد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب نسیم به سوی من وزید
کتاب نسیم به سوی من وزید با قلم زهره اسدی، روایتی داستانی از زندگی شهید سیدسجاد خلیلی را پیش روی مخاطب قرار داده است. این کتاب با تکیهبر خاطرات خانوادگی، مصاحبه با نزدیکان و دوستان شهید و استفاده از دستنوشتههای او، تصویری چندوجهی از یک زندگی کوتاه اما پربار را ارائه میدهد. ساختار کتاب بر پایهی روایتهای پیوسته و گاه پراکنده از کودکی، نوجوانی و جوانی شهید شکل گرفته و در هر فصل، بخشی از رشد شخصیتی، دغدغهها و تجربههای او را بازگو میکند. فضای خانوادگی گرم، روابط صمیمی با اعضای خانواده، حضور پررنگ پدربزرگها و مادربزرگها، و نقش محوری مادر در تربیت و حمایت، از جمله عناصر پررنگ این روایت هستند. نویسنده با پرهیز از بزرگنمایی و جانبداری، تلاش کرده است واقعیت زندگی شهید را همانگونه که بوده، با همهی فرازونشیبها و لحظات تلخ و شیرین، به تصویر بکشد. نسیم به سوی من وزید نهتنها به زندگی فردی شهید میپردازد، بلکه زمینههای اجتماعی و فرهنگی دوران او را نیز بازتاب میدهد و تصویری از زیست جمعی و ارزشهای خانوادگی در جامعهی ایرانی ارائه میکند.
خلاصه کتاب نسیم به سوی من وزید
کتاب نسیم به سوی من وزید با محوریت زندگی شهید سیدسجاد خلیلی، از دوران کودکی تا نوجوانی و ورود به عرصههای بزرگتر زندگی، روایت میشود. نویسنده با استفاده از خاطرات خانوادگی، مصاحبه با بیش از هفتاد نفر از نزدیکان و دوستان شهید و بهرهگیری از دستنوشتههای او، تصویری زنده و ملموس از رشد و شکلگیری شخصیت او ارائه داده است. روایت کتاب از خاطرات کودکی در محلههای بهشهر و متکازین آغاز میشود؛ جایی که سجاد در کنار خانواده، پدربزرگها و مادربزرگها، و برادرش مقداد، روزهای پرشور و بازیگوشانهای را سپری میکند. فضای خانههای ساده، بازیهای کودکانه، مراسم مذهبی و سنتی، و روابط گرم خانوادگی، بستر اصلی روایت را شکل میدهند. در ادامه، کتاب به فرازهایی از زندگی سجاد در مدرسه، علاقهمندیهایش به ورزش، کشتی و فوتبال، و تلاشهایش برای مسئولیتپذیری و کمک به خانواده میپردازد. نقش مادر در تربیت و حمایت، حضور پدر بهعنوان الگو و پشتیبان، و تأثیر پدربزرگها در انتقال ارزشهای دینی و اخلاقی، از جمله محورهای مهم این روایت هستند. کتاب با جزئیات به لحظات تلخ و شیرین زندگی سجاد، از جمله بیماریها، فقدان عزیزان، و تجربههای روزمره میپردازد و نشان میدهد که چگونه این تجربهها در شکلگیری شخصیت و باورهای او نقش داشتهاند. در بخشهایی از کتاب، به دغدغههای معنوی، علاقه به مسجد و قرآن، و تلاش برای بزرگتر شدن و مسئولیتپذیری اشاره شده است. روایت با زبانی صمیمی و نزدیک به زندگی واقعی، بدون اغراق یا قضاوت، سیر رشد و بلوغ سجاد را دنبال میکند و تصویری از یک نوجوان ایرانی با دغدغههای خانوادگی، اجتماعی و معنوی ارائه میدهد.
چرا باید کتاب نسیم به سوی من وزید را بخوانیم؟
نسیم به سوی من وزید با روایتی صمیمی و جزئینگر، امکان آشنایی با زندگی روزمره و فضای خانوادگی یک شهید مدافع حرم را فراهم میکند. این کتاب با کنار هم قرار دادن خاطرات، روایتهای شفاهی و دستنوشتهها، تصویری واقعی و ملموس از رشد شخصیتی، دغدغهها و ارزشهای یک نوجوان ایرانی ارائه داده است. خواندن این اثر فرصتی برای لمس فضای اجتماعی و فرهنگی دهههای گذشته، شناخت نقش خانواده در تربیت و پرورش فرزندان، و درک تأثیر محیط و روابط انسانی بر شکلگیری شخصیت است. همچنین، کتاب با پرهیز از بزرگنمایی و قضاوت، روایت صادقانهای از فرازونشیبهای زندگی و مواجهه با چالشها و فقدانها ارائه میدهد که میتواند برای علاقهمندان به زندگینامهها و روایتهای مستند، جذاب و آموزنده باشد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان به زندگینامههای داستانی، پژوهشگران حوزهی مطالعات اجتماعی و فرهنگی، دانشآموزان و دانشجویان رشتههای علوم انسانی، و کسانی که دغدغهی شناخت سبک زندگی و تربیت خانوادگی در جامعهی ایرانی دارند پیشنهاد میشود. همچنین، به کسانی که به روایتهای صمیمی و واقعی از زندگی شهدا و مدافعان حرم علاقهمندند، این کتاب توصیه میشود.
بخشی از کتاب نسیم به سوی من وزید
«مادرم گم شد و شاید هم من! مثل بچگیهایم که یک بار توی «بازارروز» گوشهٔ چادرش را وِل کرده بودم. هرچه اینطرف و آنطرف را نگاه کردم ندیدمش. داد زدم: «مامان! مامان!» اما صدایم توی همهمهٔ بازار و فریاد فروشندهها خفه شد. خودم را به ورودی بازار رساندم. ماهیفروش تَشت آب را ریخت وسط راهرو و داد زد: «وَچِه بُور اون وَتِّر! شیر وُونی.» خودم را چسباندم به غرفهٔ سبزیفروشی. بوی تند دستههای پیازچه و ماهی توی دماغم پیچید. بغض کرده بودم و وحشتزده دنبال مادرم میگشتم. تا اینکه از روی چادر پیدایش کردم. وقتی جلو رفتم، با ناراحتی و عصبانیت گفت: «کجایی سجاد! همهجا رو دنبالت گشتم.» هنوز هم با هجده سال سن حس میکنم سیاهی چادر مادرم با بقیه فرق میکند؛ حتی الان، بین اینهمه زائر. ناامید برگشتم بهسمت کفشداری. مقداد هم آنجا بود. تا مرا دید گفت: «انگار آب شده رفته توی زمین.» ــ شایدم برگشته باشه زیرزمینِ حرم پیش خاله. از پلههای فرششدهٔ رواق دارالحجه پایین رفتم. داداشمحمد را توی جمعیت دیدم که با دخترخالهمینا دور ستون میچرخیدند. خالهنرگس تا ما را دید مفاتیح را بست. از جایش بلند شد و گفت: «پیداش نکردین؟» ــ لابُد طلبش از امام رضا (ع) زیاده، قصد اومدن نداره! چادر را روی سرش مرتب کرد و گفت: «باباتم رفته دنبالش. منم میرم اطراف ضریح رو ببینم. از اینجا تکون نخورین تا بیام. مراقب این دو تا بچه هم باشین.» کنار کیفش نشستم. از بس که صحنها را گشتم پاهایم بُمبُم میکرد. بوی عطرِ حرم آرامشی عجیب بهم داد. خدا را شکر اینبار مادرم توی حرم گم شد، نه شلوغی بازار. شاید هم من گم شدم. نشستم و به دیوار پشت دادم. توی آینهکاریهای حرم دنبال خودم گشتم.»
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
