دانلود و خرید کتاب جریان شناسی شعر جنگ داودرضا کاظمی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب جریان شناسی شعر جنگ

کتاب جریان شناسی شعر جنگ

دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب جریان شناسی شعر جنگ

کتاب جریان شناسی شعر جنگ نوشته داودرضا کاظمی است. کتاب جریان شناسی شعر جنگ را انتشارات سوره مهر منتشر کرده است. این کتاب پژوهشی در شعر دفاع مقدس خوزستان است.

درباره کتاب جریان شناسی شعر جنگ

درخشان‌ترین فصل شعر پایداری (مقاومت) در خوزستان را باید در عصر انقلاب اسلامی و دفاع مقدس جست‌وجو کرد. اگر خوزستان را پایتخت شعر دفاع مقدس بدانیم و شاخص‌ترین شاعران را متعلق به این سرزمین بدانیم سخنی گزافه و مبالغه‌آمیز نگفته‌ایم. شاعران دیگر ـ غیر خوزستانی ـ که در شعر دفاع مقدس نامی و نشانی و سهمی دارند نیز بهترین سروده‌هایشان را عمدتاً مدیون حضور و شهود دفاع مقدس در این دیار پایدار دانسته‌اند.

شاعران دفاع مقدس خوزستان، جنگ را زیسته‌اند. لحظه‌های آتش و خون را بوده‌اند. به قول قیصر امین‌پور: شنیدن کی بود مانند بودن! شاعران دفاع مقدس خوزستان، راویان صادق و گزارشگران از نزدیک حادثه‌اند. شاعرانگی آنان در تلفیق و پیوند با آنچه یافته‌اند، شعری را رقم زد است که مخاطب در نخستین خوانش، شاعری را پیدا می‌کند که در متن آتش فریاد می‌زند و زبان او زبانۀ او و آتش‌نفسیِ او ترجمان سوختن و ساختن اوست.

مرور شعر شاعران خوزستانی، که شمارشان بیش از این شمار و آماری است که می‌شناسیم چند ویژگی را می‌نمایاند:

در هشت فصل این اثر، هشت درِ بهشت به روی شعر دفاع مقدس خوزستان گشوده می‌شود. نویسنده پیشینۀ شعر خوزستان را و تصویر و توصیفی رسا از خوزستان را در دو فصل نخستین تحلیل کرده است. و در دیگر فصولِ شعر پایداری، سیر تحول در اندیشه، معنا و محتوا، بُعد ادبیت شعر، سیر تحول زبانی، سیر تحول فرم و به دیگر زبان ویژگی‌های سبکی شعر جنگ (دفاع مقدس) در خوزستان را تحلیل، تبیین و بررسی کرده است. آخرین فصل ـ فصل هشتم ـ نیز شاعران شاخص دفاع مقدس و پایداری در خوزستان را شناسانده است.

این کتاب سعی دارد شعر خوزستان و ویژگی‌های آن را بررسی کند. 

خواندن کتاب جریان شناسی شعر جنگ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به شعر معاصر پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب جریان شناسی شعر جنگ

با تجاوز رژیم بعث عراق در سی و یکم شهریور (۱۳۵۹ ه.ش) به مرزهای کشور ایران، جنگ ویرانگری آغاز شد که هشت سال ادامه داشت. این جنگ در آغاز، از سوی ایرانیان، به دلیل تحمیل شدن به آنان «جنگ تحمیلی» و بعدها به علت ماهیت دفاعی ـ مذهبی آن «دفاع مقدس» نامیده‌شد.

استان خوزستان از آغاز تا واپسین روزهای دفاع مقدس، یکی از کانون‌های اصلی نبرد و نخستین خط پشیبانی و میزبان رزمندگان و یگان‌های عملیاتی بوده است. اِشغال طولانی‌مدت برخی مناطق، ویرانیِ روستاها و شهرهای مرزی و آوارگی مردم در حملات بی‌شمار هوایی و زمینی و بمباران و موشک باران دایم، آسیب‌ها و خسارت‌های فراوانی را به سرمایه‌های طبیعی و انسانی و زیرساخت‌های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی خوزستان وارد کرده و البته، به رفتارها و هنجارهای ایثارگرانه و شجاعانۀ زیبایی نیز، انجامیده است. 

بازتاب این رخداد سخت، تلخ، سهمگین و شگفت در آینۀ ادبیات فارسی، «ادبیات دفاع مقدس» را به وجود آورد که «شعر دفاع مقدس» از ارکان اساسی آن است. «شعر دفاع مقدس» آئینه‌ای شد که از یک سو، چهرۀ زشت و منفور جنگی ناخواسته و تحمیلی را نشان می‌داد و از سویی دیگر، شکوه‌مندی و زیباییِ دفاعی مقدس و دستاوردهای گران‌بهای آن را نمایان می‌کرد.

واکاویِ «ادبیات دفاع مقدس» و «شعر دفاع مقدس» به اندازۀ آنچه در این هشت سال بر مردم خوزستان گذشت، اهمیت و ضرورت دارد. این پژوهش، تلاشی است برای شناخت بهتر و بیشتر «شعر دفاع مقدس» به طور عام و «شعر دفاع مقدس خوزستان» و مراحل تحول آن به طور خاص؛ با این باور که سهم شاعران خوزستان در شعر دفاع مقدس، بسیار بیشتر از آن است که تا به امروزگفته و نوشته شده.

دوران هشت‌سالۀ (دفاع مقدس)، فصل بسیار مهمی در تاریخ معاصرایران است و تأثیر عمیق این حادثۀ بزرگ در زندگی مردم ایران، به‌ویژه در مناطق و استان‌های مرزی به قدری است که سال‌ها پس از پایان یافتن آن و حتی تا به امروز هم به گونه‌های دیگری ادامه دارد. استان خوزستان به عنوان استان اصلی درگیر با جنگ تحمیلی و خط مقدم جبهه‌های نبرد شناخته شده است و بررسی سیر تحول شعر دفاع مقدس خوزستان، برای شناخت بیشتر و بهتر دفاع مقدس و جنبه‌ها و ابعاد مختلف آن، اقدامی بایسته و ضروری است.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
۳.‌ دو معنای به ظاهر نامربوط که هم‌زمان در یک واژه ارائه شوند. یا صورت‌های تعمیم یافته، زمانی که به بیش از یک جامعۀ گفتمانی ارجاع داده شود؛ و نیز تمثیل، مقایسۀ متقابل، و... ۴.‌ ترکیب دو یا چند معنا که با یکدیگر سازگار نیستند برای روشن کردن پیچیدگی‌های ذهن مؤلف. ۵.‌ کلافگی و سردرگمی موفقیت‌آمیز برای نویسنده است، که در حین نگارش، ایدۀ خود را کشف می‌کند؛ و ناگزیر نیست ایده را یک جا در ذهن نگه دارد. ۶.‌ کلام متناقض و نامربوط که خواننده را وا می‌دارد تا برای آن تفسیری بیافریند. ۷.‌ کلام پرتناقض که نشان‌دهندۀ دوپارگی ذهن مؤلف و تردید و دودلی او نسبت به موضوع است» (ن.ک. فتوحی، ۲۱ اردیبهشت ۱۳۸۸)
Ahmad
شهیدی که بر خاک می‌خفت سرانگشت در خون خود می‌زد و می‌نوشت دو سه حرف بر سنگ: به امید پیروزی واقعی نه در جنگ، که بر جنگ!
Ahmad
بنویس از مردی که با تفنگ رؤیایش رفت تا به روح درختان پیوست و شلیک خنده‌اش به لحظۀ مرگ بنویس از دست‌های خالی زیبایی! روزبه صالحی
Ahmad
خوزستان در دوران باستان، به‌خصوص در دوره هخامنشی به دو ناحیه تقسیم می‌شد: بخش‌های شمال و شمال شرقی که انشان (انزان) نام داشت و سرزمین‌های با صفا، کوهستان‌ها و جنگل‌های فراوانی را شامل بود، و جلگه‌ای جنوبی که دارای آب و هوای گرم و مرطوب و دشتهای حاصلخیز بوده است. بخشهای جنوبی که «عیلام» نام داشته یادآور تمدنهای دیرینه خوزستان است و به شدت تحت تأثیر فرهنگ میان رودان «بین‌النحرین» بوده و جغرافیای وسیعی را شامل می‌شده که حد فاصل لرستان و خوزستان و سواحل خلیج فارس امروزی است.
Ahmad
پژوهشگران، تکنیک‌های شعر سپید را این‌گونه برشمرده‌اند: الف) آهنگ طبیعی کلمات. ب) تقطیع جمله به واحدهایی کوچک. ج) دقت در فاصله‌گذاری‌ها، مکث‌ها و سکوت‌هایی که ارزش موسیقیایی دارند. د) تأکید بر تضاد و قرینه‌سازی. ه) ایجاد تعقیدهای لفظی یا معنوی. و) تتابع اضافات. ز) توجه به نحوۀ ترکیب عناصر شعری (کمپوزیسیون) و رعایت هارمونی در همۀ ابعاد آن.» (زهره‌وند، ۱۳۹۴:۹۹ و ۱۰۰) در ادوار شعر جنگ، قالب شعر سپید یا شاملویی، مانند قالب‌هایی چون نیمایی و فرانیمایی، چندان مورد توجه و استفاده شاعران جنگ نبوده است.
Ahmad
بیشترین وجه تمایز شعر سپید و نثر در آهنگ و موسیقیِ آن است. «در شعر سپید به جای استفاده از موسیقی وزن عروضی، تکنیک‌ها و تمهیداتی به کار گرفته می‌شود که ارزش موسیقیایی دارند و باعث می‌شوند که این‌گونه از شعر چندان هم خالی از چاشنی موسیقی نباشد.» (زهره‌وند، ۱۳۹۴:۹۹) همچنین می‌توان به این نکته اشاره کرد که «شعر سپید ساختمند است و در محور عمودی، میان سطرها و اجزای تشکیل‌دهندۀ شعر روابط محکمی استوار است. در این‌گونه [از] شعر، همۀ عناصر در خدمت ایجاد و تحکیم وحدت شعر هستند.»
Ahmad
امروزه «شکل یا فرم در شعر، به مجموعۀ عناصری گفته می‌شود که ساختمان کلی اثر را می‌سازند: یعنی زنجیرۀ تناسب‌ها و توازن‌های دیداری، شنیداری، حسی، معنایی نظیر: وزن، قافیه، آرایه‌های لفظی و معنوی، قالب و...» (روزبه، ۱۳۸۱:۱۹) در نگاه یک شاعر «فرم، آن چیزی است که شعر را روبه‌روی خواننده نگاه می‌دارد، تا او در لذت و هوشیاری تمام به تماشای جلوه‌های فرم و محتوا بنشیند. فرم به یک معنا، یعنی روبه‌رو، یعنی در برابر، خاصیتی ایستا دادن به چیزی که می‌خواهد بگریزد... شعری که فرم دارد از سطح کاغذ تجاوز می‌کند، حجم پیدا می‌کند و صاحب قد و قامت می‌شود، کلمات را مثل پرچمی برمی‌افرازد و به اهتزاز در می‌آورد...» (براهنی، ۱۳۸۰، ج ۱:۳۶۴) فرم یا شکل، در ادبیات و شعر امروز، امری فراتر از قالب‌های ظاهری است. صورتی از تناسبان درونی میان تک‌تک اجزای سازندۀ متن که در پیوند و ارتباط با هم وحدتی سازمان‌یافته یا اندام‌وار به وجود می‌آورند، شکلی درونی که اهمیتی همسان و ای بسا بیشتر از قالب‌های بیرونی شعر دارد.
Ahmad
آشنایی‌زدایی آوایی به تحولاتی که در سطح آوایی زبان شعر رخ می‌دهد، مربوط است؛ و بسیار اهمیت دارد چراکه در نهایت، می‌تواند شعر را به تشخص سبکی در حوزۀ موسیقیایی برساند. برخی از تعاریف شناخته شدۀ آشنایی‌زدایی آوایی به این قرارند: ۱.‌ هنجارگریزی آوایی (واجی)، یعنی سرپیچی از قواعد آوایی زبان هنجار و به کار بردن هر گونه صورت آوایی در سخن که در زبان روزمره، تفاوت کرده و یا مرسوم نباشد. (ن.ک. صفوی، ۱۳۷۳:۵۰) ۲.‌ «هنجارگریزی آوایی آن است که شاعر از قواعد آوایی زبان هنجار، گریز بزند و یک صورت آوایی را به کار برد که در زبان هنجار به کار نمی‌رود. این نوع انحراف بیشتر برای حفظ وزن صورت می‌گیرد.» (انوشه، ۱۳۸۱:۱۴۴۵) ۳.‌ هنجارگریزی آوایی «ترکیب آواهاست به صورتی که در زبان هنجار متداول نباشد» (غلامرضایی
Ahmad
نکتۀ دوم و بسیار مهم و تا حدودی غریب مانده در بحث هنجارگریزی نحوی آن است که با استفاده از هنجارگریزی نحوی، می‌توان به راحتی و بدون یاری گرفتن از صور خیال، و تنها و فقط از طریق زبان آوری و استفاده از هنجارگریزی‌های نحوی، شعر گفت، یعنی تنها و فقط به شیوه‌ای هنرمندانه نحو عادیِ زبان را بر هم زد و زبان را از عادی بودن درآورد و غیر عادی ساخت و این درست یکی از راه‌هایی است که موجب ادبیت متن می‌شود. چنان‌که «در میان سخن سرایان برجسته زبان فارسی مولوی در غزلیات شمس، بیش از همه ساختارهای معمول زبان را به بازی گرفته و هنجارهای عادی آن را شکسته است. برخی از انواع این هنجارگریزی‌ها را در کتاب «سیب باغ جان، از دکتر مریم جهان تیغ» و «در سایۀ آفتاب، از دکتر تقی پورنامداریان» می‌توان دید. این‌گونه است که می‌توان بدون یاری گرفتن از صور خیال و تنها با تصرف در ساختمان دستوری زبان نیز، کلام را از حوزۀ نثر به حوزه شعر وارد کرد.» (حسن‌لی
Ahmad
هنجارگریزی نحوی یعنی «جابه‌جایی عناصر جمله به شیوه‌ای که با نحو معمول زبان متفاوت باشد» (غلامرضایی، ۲۶:۱۳۷۷)؛ این نوع از هنجارگریزی از دو جهت بسیار مهم است، نخست آنکه هنجارگریزی در رفتارهای نحوی بسیار دشوارتر از انوع دیگر آشنایی‌زدایی است، چراکه در قلمرو دستور زبان (syntax) اتفاق می‌افتد و «امکانات نحوی هر زبان، و حوزۀ انتخاب نحوی هر زبان محدودیت‌های خاص خود را دارد، چنان‌که تنوع موجود در حوزه‌های باستان‌گرایی واژگانی یا خلق مجازها وکنایه‌ها در قلمرو نحو زبان قابل تصور نیست. از سوی دیگر و با چشم‌اندازی دیگر، بیشترین حوزۀ تنوع‌جویی در زبان، همین حوزۀ نحو است که بعضی از بزرگان فلاسفۀ جمال در فرهنگ اسلامی، تمام توجه خود را بدان معطوف داشته‌اند و عبدالقاهر جرجانی که بزرگ‌ترین نظریه‌پرداز بلاغت در ایران و اسلام است، بلاغت و تأثیر را، منحصر در حوزۀ ساختار نحوی زبان می‌داند و آن را علم النحو می‌خواند.
Ahmad
با آنکه دهان بسته‌اش خون می‌ریخت در وسعت شعر، زخمِ مضمون می‌ریخت علی عبدی
Ahmad
شفیعی کدکنی، عقیده دارد: «در یک دوره از تاریخ، همۀ انسان‌ها شاعر بوده‌اند، در آن دوره‌ای که از رویدادهای عادی طبیعت در شگفت می‌شدند و هرچه نوع ادراک حسی از محیط برای آن‌ها تازگی داشت، حیرت‌آور بود و نام نهادن بر اشیا خود الهام شاعری بود. دیدن صاعقه، یا احساس جریان رودخانه و سقوط برگ‌ها بدون هیچ‌گونه نسبتی با زندگی انسان، خودبه‌خود تجربۀ ابتدای و بیداری شعری و شعوری بود، یعنی همه بیدار بودند، اما بعد حوزۀ استعداد تجربه‌های شعری محدود می‌شود. خواب سنگین می‌شود و فقط بعضی از مردم بیداری و استعداد بیدار شدن دارند و آن هم در لحظه‌هایی، زیرا عوامل بیدارکنندۀ همگان، دیگر مکرر شده است و آگاهی و بیداری نسبت به آن‌ها آگاهی و بیداری شعوری و اولی نیست، بلکه نوعی آگاهی از بیداری دیگران است، یعنی فهم و ادراک تجربه‌های دیگران و تجربۀ ثانوی است»
Ahmad
هرگونه تغییر، تصرف و یا توسعه‌ای که در راستای زبان اتفاق می‌افتد وقتی پذیرفتنی خواهد بود که دو شرط اساسی لازم را هم در نظر داشته باشد: ۱. اصل جمال‌شناسیک. (استتیک) (ن.ک. شفیعی کدکنی، ۱۳۷۹:۱۲) ۲. اصل رسانگی و ایصال. (رتوریک) (همان) یکی از اهداف هنر به‌طورکلی، و شعر به شکل ویژه، ایجاد و خلق زیبایی است، بنابراین در هرگونه نوآوری در زبان شعر «اگر ساحت استتیک (جمال شناسیک) زبان در نظر گرفته نشود، به کلی نقض غرض خواهد بود؛ زیرا هدف اصلی که ارائۀ زیبایی است، خودبه‌خود، منتفی شده است.» (همان) «خواننده علاوه بر احساس لذت جمال‌شناسیک باید از لحاظ رسانگی (communication) هم با اشکال روبه‌رو نشود؛ یعنی در حدود منطق شعر ـ که البته منطق آن از منطق عادی گفتار بیرون است ـ احساس گوینده را تا حدی بتواند دریابد.
Ahmad
کاربرد زبان در شعر، به نحوی است که معمولاً چیزی گفته می‌شود اما منظور و معنا، چیز دیگری است، یعنی به قول قدما، پای اغراض ثانویه در میان است، زبان شعر یا زبان ادبی، متفاوت با زبان عادی یا مثلاً زبان علم است. زبان عادی همواره کوشش می‌کند تا هرچه می‌گوید همان باشد، واژه‌ها معنای خودشان را بدهند و سخن، سر راست و مستقیم گفته شود. به همین دلیل واژه‌ها در زبان عادی تک معنا هستند، و به معنایی جز معنای شناخته شدۀ خودشان دلالت نمی‌کنند، حال آنکه در زبان شعر، واژه‌ها معانی بسیار می‌یابند و به معناهایی جز معنای شناخته شدۀ خودشان دلالت می‌کنند، به همین دلیل زندگیِ دوباره و جان تازه‌ای پیدا می‌کنند. گسترش معنا دهی در واژگان، نوعی از ابهام را به وجود می‌آورد (ابهام هنری)، کشف معانی تازه وگوناگون، پیامدِ باز کردن گره‌های ابهامی در شعر است، که توسط خواننده صورت می‌پذیرد، خواننده در لذت کشف لحظه‌های شاعرانه شریک می‌شود و به درک زیبایی و التذاذ ادبی می‌رسد.
Ahmad
زبان دروازۀ اصلی ورود به شعر است. بنابراین نخستین بخش از شعر است که مخاطب، خواننده و شنونده، با آن روبه‌رو می‌شود. تمام عناصر شعر جان و حیاتی وابسته به زبان دارند، بروز و ظهورشان در شعر، مدیون زبان است. واژها، واژه‌ها، عبارت‌ها و جمله‌ها تنها ابزاری هستند که شاعر به مدد آن‌ها سروده‌اش را متجلی می‌سازد. بدون زبان، شعر حتی در ذهن شاعر نیز وجود ندارد. شاعر برای بیان اندیشه، عاطفه و تخیل، زبانی متناسب به کار می‌گیرد و در آن، از کلیۀ امکانات زبانی از قبیل خاصیت پیوند میان واژگان برای آفریدن ترکیب‌های تازه و نیز انعطاف‌پذیری زبان از نظر نحو و جابه‌جایی اجزای جمله استفاده می‌کند. این زبان، «برخلاف زبان ارتباطی، تک معنا نیست، بلکه معانی چندگانه می‌آفریند، از ابهام و پیچیدگی برخوردار است، از تخیل، تشکل و توازن هنری برخوردار است و قابلیت صدق و کذب ندارد، [و مهم‌تر اینکه] اجزای آن غالباً معانی فرا قاموسی دارند.» (روزبه
Ahmad
طنز در این سطرها به دو شیوه اتفاق افتاده است، در سطر نخست، طنزی برآمده از تعارض معنایی دیده می‌شود (شلیک گلوله با نیت خیر) که مستقیماً جنگ را هدف گرفته است در سطر دوم و سوم نیز طنزی زبانی روی داده است که اصطلاحی رایج، برگرفته از زبان محاورۀ امروزی است. این گلوله‌ها با نیت خیر شلیک شده‌اند... ... آن وقت‌ها دشمن خیلی دشمن بود
Ahmad
براساس آنچه که منتقد انگلیسی ویلیام إمْپسُن، (۱۹۸۴ ـ ۱۹۰۶ م.) در کتاب خود «هفت نوع ابهام» (۱۹۳۰)، می‌گوید. ابهام یعنی «هر تمایز جزئی زبانی ولو ناچیز که زمینه را برای واکنش‌های متفاوت به یک قطعۀ زبانی فراهم کند» (فتوحی، ۲۱ اردیبهشت ۱۳۸۸) إمْپسُن انواع ابهام را بر اساس فاصلۀ آن‌ها از بیان ساده و زبان منطقی در هفت گروه به شرح زیر رده‌بندی کرده است: ۱.‌ هرگاه یک عنصر در آنِ واحد به چند شیوۀ مختلف مؤثر باشد. مانند قیاس با چند وجه شبه، تضاد با چند وجه تفاوت، صفات تطبیقی، استعاره، ایهام، ایهام تناسب و ایهام تضاد، استخدام، چندمعنایی نحوی و... و همچنین معانی فراتر که به وسیلۀ آهنگ القا می‌شود و طنز و تعریض دراماتیک. ۲.‌ دو یا چند معنی بدیل که در نهایت به طور کامل به یک معنی منتهی می‌شوند.
Ahmad
شیشه: معنای نخست یعنی نوعی مواد مخدر صنعتی و بسیار مهلک و خطرناک ـ که شوربختانه چنان‌که شاعر می‌گوید مصرف آن در آبادان زیاد است ـ و در معنای دوم دلالت دارد بر شیشۀ پنجره‌ها به این معنی که بچه‌های جنوب از شرایطی که دارند عصبی و عصبانی هستند بنابراین عقده‌هایشان را بر سر شیشه‌ها و پنجره‌ها خالی می‌کنند و از این جهت است که مصرف شیشه در آبادان زیاد است و البته معنای سومی هم دارد و این یعنی بچه‌های جنوب شکستنی‌اند، یعنی شیشه‌ای‌اند، شفاف‌اند، زلال‌اند، پاک‌اند و غل و غشی ندارند. اوج: معنای نخست یعنی بچه‌های جنوب ارزشمندند، و همیشه و هنوز در اوج قرار دارند و معنای دوم، اوج و پروازی وهم‌آلود و برآمده از توهم ناشی از مصرف مخدر شیشه باید باشد.
Ahmad
ایهام استخدام (شبکه‌ای از ایهام استخدام در واژه‌های: «مصرفی»، «شیشه»، «اوج» و «مانده‌اند» که این سروده را بسیار معنادار، خواندنی و شنیدنی کرده است): برگردم از کجا این حدیث تکراری؟ گویا عکس‌ها، گویا هستند! فراموش نکنید: بچه‌های جنوب شکستنی‌اند و حتی مصرفی! و کماکان در اوج. مثل مصرف شیشه در آبادان! بااین‌همه، بچه‌های جنوب مانده‌اند مانده‌اند با جنوب چه کنند! (محمدحسنی، ۱۳۹۳، شمارۀ ۵:۷۷)
Ahmad
«منظور از موسیقی کناری عواملی است که در نظام موسیقایی شعر دارای تأثیر است اما ظهور آن در سراسر بیت یا مصراع قابل مشاهده نیست... جلوه‌های موسیقی کناری بسیار است و آشکارترین نمونۀ آن قافیه و ردیف است.» (شفیعی کدکنی، ۱۳۷۹:۵۱ ـ ۵۳) چنان‌که از این تعریف برمی‌آید، موسیقی کناری نه تنها در شعر سنتی و موزون بلکه در قالب‌های نو که از عوامل موسیقی‌ساز ـ به‌ویژه از قافیه و ردیف ـ بهره می‌برند، دیده می‌شود. شاعران سنتی سُرا که سروده‌هایشان را در قالب‌های سنتی عرضه می‌کنند، از موسیقی کناری، بیشترین بهره را برده و می‌برند.
Ahmad

حجم

۶۷۶٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۸۴۰ صفحه

حجم

۶۷۶٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۸۴۰ صفحه

قیمت:
۱۶۸,۰۰۰
تومان