دانلود و خرید کتاب باز هم من ورنا کاست ترجمه تورج رضا بنی صدر
تصویر جلد کتاب باز هم من

کتاب باز هم من

معرفی کتاب باز هم من

کتاب باز هم من؛ احساس ارزش به خود و تجربه هویت اثری از ورنا کاست با ترجمه تورج رضا بنی صدر است که بر اساس روان‌شناسی کهن ‌الگویی انسان امروز نوشته شده است.

درباره کتاب باز هم من

کتاب باز هم من به مسایل بسیار مهم هویت، احساس ارزش به خود و مقوله‌های مرتبط با آن پرداخته استِ یعنی یکی از مهم‌ترین مسایلی که تمام انسان‌ها در طول زندگی خود با آن درگیر هستند. اکثر افراد در پی این هستند که به این پرسش‌ها جواب دهند: من چه کسی هستم؟ در چشم دیگران من چگونه به نظر می‌آیم و ... علاوه بر این افراد دوست دارند بدانند که قرار است از چیزی که هستند به چه چیزی تبدیل شوند و دوست دارند بدانند که چه افراد و شخصیت‌هایی در شکل‌گیری وجود و هویت آنان تاثیر داشته است؟ 

ورنا کاست در این کتاب به تمام این پرسش‌ها جواب داده است. در حقیقت او به انسان‌ها کمک می‌کند تا با احساس ارزشمندی به خود هویتشان را کشف کنند. اما مزیت دیگر کتاب در این است که عقاید و گفته‌های صاحب‌‌نظران این رشته‌ را نیز مد نظر قرار داده است. 

کتاب باز هم من را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

باز هم من، اثری مفید برای تمام متخصصان روان‌شناسی و روانکاوری است. دوست‌داران مطالعه کتاب‌های خودشناسی و روان‌شناسی نیز از خواندن این اثر لذت می‌برند.

درباره ورنا کاست 

پرفسور ورنا کاست، در سال ۱۹۴۳ متولد شده است. او روان درمانگر و استاد دانشگاه روزیخ است و به عنوان مدرس و تحلیلگر آموزشی در موسس ه ی ک. گ. یونگ در روزیخ فعالیت می‌کند. او آثار بسیاری را در زمینه روان‌شناسی و روانکاوی تالیف کرده است اما کتاب باز هم من یکی از مهم‌ترین آثار او در این زمینه است.

بخشی از کتاب باز هم من

مراحل رشد ادراک از خود

اشترن در ابتدا برای ادراک از خود چهار مرحله رشد تعریف کرد، و بعدها یک مرحله پنجم را به آن افزود. گرچه این مراحل بر روی یکدیگر ساخته می‌شوند، هر یک از آنها به‌خودی‌خود و مستقلا در تمام طول زندگی تأثیرگذارند. هر یک از آنها به‌نوبه خود رشد را سازماندهی می‌کند.

۱. ادراک از خود، از روز اول تولد تا دو ماهگی پدیدار می‌شود. اشترن معتقد است که طفل شیرخواره در این مقطع سنی میان رویدادهای مختلف ارتباط برقرار می‌کند، و نخستین برداشت‌هایش از نظم و ترتیب و از روند شدن، شکل می‌گیرد. این امر هم با کمک توانمندی‌های مادرزاد، و هم از طریق یادگیری انجام می‌شود. این مرحله نشان‌دهندهٔ اولین مرحله رشد در ادراک از خود است.

۲. ادراک اصلی از خود تقریبآ بین دو تا سه‌ماهگی و بین هفت تا نُه‌ماهگی شکل می‌گیرد. اشترن ثابت می‌کند که نوزاد در این مقطع سنی می‌فهمد که او و دیگران از لحاظ جسمانی موجوداتی جدای از هم هستند: دو بدن، که ممکن است با هم در رابطه قرار گیرند، ولی نه لزومآ. خود و والد جدای از هم‌اند، ولی با هم در رابطه‌اند. اشترن به این می‌گوید «من و آن دیگری». او با این مشاهدات باوری را که مدت‌های طولانی حاکم بوده و از همزیستی اولیه کودکان ناشی شده بود، تصحیح می‌کند: کودک همواره موجودی است مستقل و برای خود، که در کنش متقابل با بستگان قرار دارد. در این مرحله، این کنش متقابل به‌ویژه جسمانی است.

۳. ادراک از خودِ ذهنی در زمانی بین هفت تا نُه‌ماهگی و بین پانزده تا هجده‌ماهگی شکل می‌گیرد. در این سن، کودکان خردسال متوجه می‌شوند که انسان‌ها احساسات و نیت‌های متفاوتی دارند. همچنین متوجه می‌شوند که برای برخورد با دنیا، شیوه‌های متفاوتی وجود دارد. اشترن و برخی دیگر بر این نظرند که در این مقطع کودک خردسال می‌فهمد که حالت‌های روانی او و سایر انسان‌ها لزومآ یکسان نیست، اما می‌توان آنها را با یکدیگر در میان گذاشت. کودک متوجه می‌شود که شخص می‌تواند با دیگران تبادل‌نظر کند، و گاهی هم ممکن است هر دو نفر یک چیز را بخواهند. این، سرآغاز پیدایش هم ـ ذهنیتی است. اینجاست که آدم‌ها تمایز می‌یابند، آدم‌هایی که می‌توانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و کار یکسانی انجام دهند، آدم‌هایی که می‌دانند در درون آن دیگری چه می‌گذرد، و درضمن می‌دانند که آن دیگری هم می‌داند در درون ما چه می‌گذرد. هم ـ ذهنیتی را می‌توان این‌گونه توصیف کرد: من می‌دانم، که تو می‌دانی، که من می‌دانم...

Benjamin
۱۴۰۱/۱۲/۲۶

ورنا کست از یونگین های مطرح هست.

آنچه باعث برانگیخته‌شدن عواطف و هیجانات می‌شود عبارت است از: تجربیات و ادراکات مربوط به دنیای بیرون، همچنین خاطرات، تصورات، تخیلات و رؤیاها، که ما آنها را جزو دنیای درون محسوب می‌کنیم.
الهام
من می‌خواهم از این طرح‌های زندگی چه چیزی را اخذ کنم؟ آیا این شخص هنوز هم می‌تواند سرمشق من باشد؟ تا چه حد می‌توانم همچنان این انسان را سرمشق خودم قرار دهم؟ اگر ما بدون نقد از سرمشق‌های خود تقلید کنیم، اگر بدون تفکر و تأمل کافی با آنها همانندسازی کنیم، هیچ بعید نیست به یک خود دروغین نزدیک شویم.
کاربر ۲۱۷۳۷۹۴
طبق نظر اریکسون، در پایان دورهٔ نوجوانی باید بتوانیم بگوییم: «من می‌دانم در این جامعه چه کسی هستم، و می‌دانم چه می‌خواهم.»
کاربر ۲۱۷۳۷۹۴
او منشأ احساس ارزش به خود خوب را کم‌وبیش منحصر به دستاوردهای خوب می‌داند.
کاربر ۲۱۷۳۷۹۴
ساخته‌شدن عقدهٔ مادر (یا مجموعهٔ مادر) صرفآ تحت تأثیر مادر واقعی نیست، بلکه به‌غیر از مادر، عوامل دیگری نیز در این شکل‌گیری مؤثرند: مانند فضای مادری یا فضای زندگی، یعنی آن فضایی که امور مادرانه در آن رخ می‌دهد و می‌توان آن را تجربه کرد. حیوانات، گیاهان و محیط پیرامونی نیز جزئی از این فضا محسوب می‌شوند. فضای زندگی آغشته به فضای مادری است. البته دنیای پیرامونی نیز با کودک در تعامل است، به‌طوری که کنش متقابل با طبیعت و با اشیا نیز در عقدهٔ مادر مثبت اولیه تأثیر می‌گذارد. دیگران نیز به این فضای مادری تعلق دارند، فضا و محیطی که شخص در آن بزرگ می‌شود، پدر، خواهر و برادر، پدربزرگ و مادربزرگ، یا بهتر بگوییم، همهٔ کسانی که با ما زندگی می‌کنند.
کاربر ۲۱۷۳۷۹۴
همانندسازی را می‌توان فرایندی دانست که در جریان آن، شخص از روی نمونهٔ یک فرد دیگر که الگو و سرمشق قرار گرفته است، افکار و احساس‌ها و حالت‌های خود را نسخه‌برداری می‌کند. از روی الگو و سرمشق می‌توان آموخت و این فراگیری را نیز می‌توان درونی کرد.
کاربر ۲۱۷۳۷۹۴
حرکت از هویت اخذشده به هویت خودساخته، رسالتی است برای همهٔ عمر. ما پیوسته هویت‌هایی را اخذ می‌کنیم و سپس در طی گفت‌وشنود آن را تغییر می‌دهیم، تا بار دگر با آنچه ما آن را واقعآ از آنِ خود می‌دانیم مطابقت کند. این یک فرایند مداوم است که در جریان آن، هویت پدید آورده می‌شود و تغییر می‌یابد. این، حرکتی است به سوی فردیت‌یافتن، و درضمن یک فرایند خودتنظیم‌کننده است
کاربر ۲۱۷۳۷۹۴
موضع‌گیری‌های خشک و انعطاف‌ناپذیر در مورد اینکه تکامل هویت در دورهٔ بلوغ و نوجوانی به اتمام می‌رسد، بیش از حد آمارگونه است.
کاربر ۲۱۷۳۷۹۴
پویایی بحران هویت که در ارتباط با مقطع نوجوانی تعریف می‌شود، در این زمان کارایی چندانی ندارد. بحران هویت نه‌فقط یک بار در زندگی، بلکه همواره زمانی اتفاق می‌افتد که تغییر مهمی در هویت رخ دهد.
کاربر ۲۱۷۳۷۹۴
شخص باید برای راه ویژهٔ خویش فضایی بیابد که با او همنوا و همساز باشد؛ باید به جستجوی کسانی برود که افکار، برنامهٔ زندگی و عقاید مشابهی داشته باشند، تا احساس کند مورد قبول آنهاست، و البته ایشان هم تأییدش کنند. جامعه نقش‌هایی را عرضه می‌کند، که می‌توان آنها را پذیرفت. اگر این نقش‌ها با ماهیت خود شخص منطبق باشد، مشکل بزرگی پیش نمی‌آید. ولی ممکن است این عرضهٔ نقش‌ها به ایجاد یک هویت ظاهری منجر شود. این زمانی است که شخص خودش را بی‌چون‌وچرا وفق می‌دهد و آن‌قدر در خودش تغییر به‌وجود می‌آورد تا کاملا درون این نقش‌ها جای گیرد؛ و این اغلب به انتظار پذیرفته‌شدن از جانب دیگران و خوشایند آنان بودن، مربوط است.
کاربر ۲۱۷۳۷۹۴
اریکسون معتقد است که کودک به سبب رشد روزافزون حسی ـ حرکتی و شناختی، ابتکار عمل‌های بسیاری پیدا می‌کند، به سوی اشیاء می‌رود تا آنها را در دست گیرد، همه‌چیز را بررسی می‌کند، و همچنین کنجکاوی جنسی پیدا می‌کند. چنانچه کودک برای این فعل مبتکرانه فضای همسویی پیدا نکند، احساس گناه خواهد کرد و وجدانی متوقع و به‌شدت قضاوتگر خواهد یافت. به‌جای آنکه دست به عمل بزند، مدت‌های طولانی این‌پا و آن‌پا خواهد کرد. درواقع می‌توان گفت که این تأمل‌ها و سبک‌وسنگین کردن‌ها ـــ که هرگز پایان نمی‌پذیرد ـــ جایگزین عمل می‌شود.
کاربر ۲۱۷۳۷۹۴
اگر مدت‌های مدید سازش کند، از این کار نزد خود شرمنده خواهد شد و در مورد توانمندی‌های خود تردید خواهد کرد.
کاربر ۲۱۷۳۷۹۴
موضوع بعدی هویت که اریکسون تشریح می‌کند و آن را به مرحلهٔ مقعدی و همچنین رشد توانایی‌های عضلانی مربوط می‌داند، موضوع خودمختاری، در مقابل شرم و تردید است. خودمختاری این است که شخص بتواند کار خود را پیش ببرد، بتواند به چیزی برسد و درضمن آن را محکم نگه دارد. موضوع رهاکردن و محکم‌گرفتن، حرف خود را به‌کرسی‌نشاندن و سازش‌کردن، بخشی از این مقوله است. اگر شخص با شکست مواجه شود، نمی‌تواند خواستهٔ خود را به دیگران بقبولاند؛ اگر مدت‌های مدید سازش کند، از این کار نزد خود شرمنده خواهد شد و در مورد توانمندی‌های خود تردید خواهد کرد.
کاربر ۲۱۷۳۷۹۴
یک سؤال اساسی هم می‌توان از خود کرد: آیا این بخشی از هویت ماست که همواره جانب اعتماد را بگیریم، حتی وقتی مکررآ از ما سوءاستفاده شده باشد، یا تصمیم گرفته‌ایم اصولا بدگمان و بی‌اعتماد باشیم و دنیا را تهدیدکنندهٔ خودمان بدانیم و گمان کنیم اطرافیانمان همواره بدترین را برای‌مان می‌خواهند؟
کاربر ۲۱۷۳۷۹۴
با وجود اثر عمیقی که عقده می‌گذارد، یک کشش درونی برای رشد در همهٔ انسان‌ها وجود دارد، اشتیاقی برای خودبسندگی. همین کشش نیز باعث می‌شود انسان‌ها بتوانند خود را از قیود ساختارهای عقده آزاد کنند. بنابراین ممکن است این تأثیرگذاری عقده، در جریان رشد تغییر یابد.
کاربر ۲۱۷۳۷۹۴
امکان معاشرت با آدم‌های بسیار باعث می‌شود جنبه‌های مختلفی از عقدهٔ مادر (یا مجموعهٔ مادر) تبلور یابد. به‌عنوان مثال، این امر ممکن است سبب شود عقدهٔ مادر ـــ که فی‌نفسه محدودکننده است ـــ نتواند تمامی زندگی را مقید کند، بلکه صرفآ به حوزه‌ای خاص محدود شود. بسته به اینکه پدر چه ساختاری از عقده را به فضای مادری وارد کند، مسائل طور دیگری درک خواهند شد، و در زندگی، ارزش‌ها و موضوع‌های دیگری معنا و اهمیت پیدا خواهند کرد.
کاربر ۲۱۷۳۷۹۴
اگر انسان از یک عقدهٔ مادر مثبت نخستین نقش پذیرفته باشد، خودش را انسانی خوب در یک دنیای خوب می‌داند، کسی که نیکی می‌کند و توقع نیکی دارد. اگر شخص از یک عقدهٔ مادر منفی نخستین نقش گرفته باشد، احساس می‌کند آدم بدی است در یک دنیای بد، و احساس می‌کند برای هرچه که می‌خواهد به آن برسد یا به‌دست آورد، مجبور است تلاش فراوان به خرج دهد
کاربر ۲۱۷۳۷۹۴
موضوع اعتماد اولیه و بدگمانی اولیه نقش بزرگی ایفا می‌کند. چنان‌که پیداست، از همان بدو زندگی ما مشخص می‌شود که آیا ما به انسان‌ها و به زندگی بیشتر اعتماد داریم یا بیشتر بدگمان و بی‌اعتمادیم. در اصطلاحات فنی ـ علمی روان‌شناسی یونگ تفاوتی هست میان دو نوع نقش‌گرفتن انسان از عقده (یا مجموعهٔ مادر، مبنی بر اینکه آیا انسان بیشتر از یک عقدهٔ مادر مثبت نخستین (اعتماد اولیه) نقش پذیرفته است، یا از یک عقدهٔ مادر منفی نخستین (بدگمانی و بی‌اعتمادی اولیه)
کاربر ۲۱۷۳۷۹۴
اعتماد اولیه وقتی به‌وجود می‌آید که نوزاد احساس کند خواستنی و عزیز است، وقتی احساس کند نیازهایش به‌درستی فهمیده می‌شوند، وقتی احساس کند که می‌تواند به «مراقبت بیرونی» اتکا کند. در اینجا، قابل اعتماد بودن بستگان اهمیت اساسی دارد. این امر باعث می‌شود کودک باور کند که اشکالی در کار من و دنیا نیست، باور کند که نیازهای فوری‌اش ارضا خواهد شد و اینکه سایر انسان‌ها برای ازمیان‌برداشتن ناگواری‌ها، کارا هستند. چنانچه شکل‌گیری اعتماد اولیه با شکست مواجه شود، آن‌گاه بدگمانی اولیه به‌وجود می‌آید: یک احساس شک و تردید بنیادی، احساس بی‌کسی، احساس طردشدگی و احساس ترس و اضطراب.
کاربر ۲۱۷۳۷۹۴
کودکان ابتدا خود را با طرح‌هایی که والدین یا جامعه برای آنها دارند، همانندسازی می‌کنند. اگر این گام با موفقیت برداشته شود، به عزت نفس و به احساس ارزش به خود خوب منجر خواهد شد.
کاربر ۲۱۷۳۷۹۴

حجم

۲۳۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۲۹۴ صفحه

حجم

۲۳۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۲۹۴ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان