دانلود و خرید کتاب یک روز مرخصی برای شاهزاده کورا لورا امی اشلیتس ترجمه نگار عباس‌پور
تصویر جلد کتاب یک روز مرخصی برای شاهزاده کورا

کتاب یک روز مرخصی برای شاهزاده کورا

معرفی کتاب یک روز مرخصی برای شاهزاده کورا

کتاب یک روز مرخصی برای شاهزاده کورا داستانی جذاب و خنده‌دار از لورا امی اشلیتس با ترجمه نگار عباس‌پور است. این داستان درباره یک شاهزاده است که حسابی از زندگی کردن در قصر و آماده شدن برای کشورداری خسته شده است. این می‌شود که یک نفر به کمکش می‌آید: یک کروکودیل!

انتشارات پرتقال با هدف نشر بهترین و با کیفیت‌ترین کتاب‌ها برای کودکان و نوجوانان تاسیس شده است. پرتقال بخشی از انتشارات بزرگ خیلی سبز است.

درباره کتاب یک روز مرخصی برای شاهزاده کورا

یک روز مرخصی برای شاهزاده کورا داستانی بامزه و خنده‌دار از زندگی شاهزده کورا است. دخترک از وقتی که به دنیا می‌آید، باید حسابی تعلیم ببیند تا زمانی که ملکه می‌شود، کاملا برای کشورداری آماده باشد. تازه چون قرار است ملکه شود، باید روزی سه بار حمام کند، خوشبو و تمیز و مرتب باشد، حسابی ورزش کند و دوباره برگردد سر کتاب‌های خسته‌کننده کشورداری! همین می‌شود که دست به دامن مادر خوانده‌اش می‌شود. یک پریزاد مهربان که کمک خیلی عجیبی به او می‌کند. 

او یک کروکودیل را به قصر می‌فرستد! البته رفتار کروکودیل چندان مناسب زندگی در قصر پادشاهی نیست...!

کتاب یک روز مرخصی برای شاهزاده کورا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

یک روز مرخصی برای شاهزاده کورا برای تمام کودکان و نوجوانان جذاب است. علاوه بر این، خواندن این داستان را به والدین هم پیشنهاد می‌کنیم. 

درباره لورا امی اشلیتس

لورا امی اشلیتس نویسنده آمریکایی کودکان است که افتخارات و جوایز بسیاری را از آن خود کرده است. او در سال ۲۰۰۸ موفق شد تا مدال نیوبری را دریافت کند. در سال ۲۰۱۳ مدال افتخار نیوبری دوباره از آن او شد. در سال ۲۰۱۵ جایزه ملی کتاب یهودیان را از آن خود کرد و سال ۲۰۱۶ جایزه اسکات اودل به سراغش آمد. او در حال حاضر یک کتابدار و داستان نویس در مدرسه پارک در بروکلندویل، مریلند است. 

بخشی از کتاب یک روز مرخصی برای شاهزاده کورا

وقتی شاهزاده ‌کورا به دنیا آمد، پدر و مادرش فکر می‌کردند که او مثل دانه برف، زیبا و بی‌نقص است.

پادشاه با خوشحالی فریاد زد: «چشم‌های درشت آبی‌رنگش را ببین!»

ملکه با خوشحالی گفت: «پنجه‌هایش را ببین!» و پاهای نوزاد را بوسید. «انگشت‌هایش مثل مرواریدهای صورتی‌رنگ‌اند!»

پادشاه گفت: «دختر کوچکمان روزی ملکه می‌شود!»

ناگهان ملکه نگران شد، پادشاه هم همین‌طور. چون چشم‌های آبی‌رنگ و پنجه‌های صورتی برای فرمانروایی سرزمین، کمکی به شاهزاده‌ کورا نمی‌کردند.

ملکه گفت: «باید آموزشش بدهیم.»

پادشاه گفت: «باید تربیتش کنیم.»

این شد که از همان روز، پادشاه و ملکه آموزش شاهزاده‌ کورا را شروع کردند. آن‌ها یادشان رفت که دخترشان بی‌عیب‌ونقص است و می‌ترسیدند مشکلی برایش پیش بیاید. تا وقتی شاهزاده‌کورا هفت‌ساله شد، دقیقه‌ای نبود که در حال آموزش نباشد.

پادشاه و ملکه پرستاری استخدام کردند تا مطمئن شوند شاهزاده‌ کورا همیشه تمیز و مرتب است. پرستار فکر می‌کرد تمیز بودن مهم‌ترین چیز دنیا است. او شاهزاده‌ کورا را مجبور می‌کرد روزی سه مرتبه حمام کند و مثل یک شاهین مراقب بود شاهزاده سر تا پایش را بشوید. پرستار همیشه می‌گفت: «برو داخل وان حمام! آن‌قدر بِساب، بساب، بساب؛ تا شوی گلِ گلِ گلاب!»

گاهی اوقات، شاهزاده‌ کورا از حمام‌کردن خسته می‌شد. اما پرستار همیشه انگشتش را تکان می‌داد و می‌گفت: «می‌خواهی دخترکوچولوی کثیفی باشی؟ می‌خواهی بوی بد بدهی؟»

شاهزاده‌ کورا وقت‌هایی که حمام نمی‌کرد، سخت درس می‌خواند. هر روز به اتاق بالای برج می‌رفت و کتاب‌هایی درباره شیوه کشورداری مطالعه می‌کرد. ملکه می‌گفت: «یک شاهزاده خانم باید دانا باشد.» ولی کتاب‌ها خیلی کسل‌کننده بودند و شاهزاده‌کورا موقع خواندنشان آن‌قدر خمیازه می‌کشید تا اشک توی چشمانش جمع می‌شد. گاهی سؤالات احمقانه‌ای می‌پرسید تا کمی فضا را عوض کند، آن‌وقت ملکه بدجوری اخم می‌کرد و می‌گفت: «کورا! سؤال بی‌موردی بود!»

بعد، کورا سرش را پایین می‌انداخت و کارش را از سر می‌گرفت.

بعد از درس، شاهزاده‌ کورا می‌رفت پایین به سمت زندان قدیمی قصر که پادشاه آن را تبدیل به باشگاه ورزشی کرده بود. هر روز، پادشاه ساعت طلایی‌اش را در دست می‌گرفت و آنجا می‌ایستاد تا شاهزاده‌کورا در مسیری دایره‌ای بچرخد و بیشتر از پانصد بار طناب بزند.

𝒌𝒆𝒓𝒎 𝒌𝒆𝒕𝒂𝒃📚🕊️
۱۳۹۹/۱۲/۲۰

بی نظیر بود🌹😍❤️

📚book📚
۱۴۰۰/۱۰/۳۰

واقعا عالی بود🌟 داستان درباره ی دختری هست که مجبوره روزی 3بار بره حمام و روزی 500 بار طناب بزنه و... اما بعدش با کمک کروکودیل اتفاق های جالبی میوفته. پایان خوبی داشت.

(mohammad amin)
۱۴۰۱/۰۵/۱۵

شاهزاده کورا از همه‌چیز خسته و دل‌زده است. 😔 از درس‌های حوصله‌سربَر، از طناب زدن هر روزه، از روزی سه‌بار حمام کردن... خسته‌ی خسته‌ی خسته. 😖 اما پدر و مادرش مجبورش می‌کنن که حتماً این‌کارها رو انجام بده، تازه، به

- بیشتر
کاربر 7231551
۱۴۰۲/۰۸/۲۷

این کتاب عالی هست در مورد دختری هست که میخواد آزاد و مستقل باشه (عالی هست حتما بخونید)

حجم

۲٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

حجم

۲٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان