کتاب یک روز سگ و گربه ای
معرفی کتاب یک روز سگ و گربه ای
کتاب یک روز سگ و گربه ای نوشته مو ویلمس و ترجمه گلآرا اسفندیاری است. کتاب یک روز سگ و گربه ای را انتشارات پرتقال منتشر کرده است، این انتشارات با هدف نشر بهترین و با کیفیتترین کتابها برای کودکان و نوجوانان تاسیس شده است. پرتقال بخشی از انتشارات بزرگ خیلی سبز است.
درباره کتاب یک روز سگ و گربهای
سگها و گربهها برخلاف تصور شما همیشه هم به جان نمیافتند. در این کتاب داستانی میخوانید که نشان میدهد اصلا هم این طوری نیست. در این داستان یک سگ نگهبان خانه با یک گربه خیابانگرد دوست شدهاند. آنها با هم کلی چیز تازه یاد میگیرند و زندگیشان کلی عوض میشود.
این اثر کتابی درباره دوستی است که به کودکان میآموزد باید به دنبال تجربههای جدید باشند و پیدا کردن دوستهای تازه، چون همیشه هرکسی چیزی برای آموختن به ما دارد و با یادگرفتن چیزهای تازه ممکن است نظرمان نسبت به خیلی چیزها عوض شود.
خواندن کتاب یک روز سگ و گربه ای را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این داستان زیبا مناسب گروه سنی ۷ تا ۱۲ سال است.
درباره مو ویلمس
مو ویلمس نویسنده، انیماتور، تصویرگر و مجری برنامههای تلویزیونی است. مو در کارنامهاش چندین جایزه بزرگ ادبی و تلویزیونی مانند جایزه برجسته کالد کات انجمن کتابداران آمریکا و شش جایزه امی(معادل اسکار برای تولیدات تلویزیونی) دارد.
بخش بررسی کتاب نیویورکتایمز مو ویلمس را «بزرگترین استعداد قرن حاضر» خوانده است. مجموعه کتابهای کبوتر و فیلی و فیگی از ویلمس در ایران به چاپ رسیدهاند.
بخشی از کتاب یک روز سگ و گربه ای
مثل بیشترِ آپارتمانهای قدیمی در پاریس، آن ساختمان هم یک نگهبان داشت که در حیاط زندگی میکرد. وظیفهٔ او این بود که مطمئن شود اوضاع توُ و بیرون ساختمان، مرتب و منظم و در امنیت است.
دیوا یک سگ نگهبان بود، یعنی او مسئولیت نگهبانیِ کل ساختمان یازدهم و حیاط را به عهده داشت. برای یک سگ کوچک این کار مسئولیت خیلی بزرگی بود.
او کارش را حسابی جدی میگرفت. هر روز از حیاط کوچک میگذشت و جلوی ورودیِ ساختمان میایستاد. از آنجا همهچیز را نگاه میکرد و نگهبانی میداد. نگهبانی میداد و همهچیز را نگاه میکرد و اگر اتفاقی میافتاد، هر اتفاق بزرگ یا کوچکی، دیوا واقواق میکرد و پا به فرار میگذاشت.
دیوا در کارش خیلی ماهر بود.
این داستان فلی است.
از وقتی که فلی یادش میآمد، او هم در شهر پاریس فرانسه زندگی میکرده، اما نه در یک مکان ثابت. فلی هر جایی که میشد زندگی میکرد و معمولاً هر روز جایی غیر از جای قبلی بود.
فلی حتی اسم ثابتی هم نداشت. بعضیها او را «گربه»، «نیمهشب» یا «ریچارد» صدا میزدند، اما او به اینکه دیگران چهطور صدایش میزدند، زیاد اهمیتی نمیداد. معنی اسمش «کَک» بود و او همین اسم را دوست داشت. فکر میکرد بامزه است، چون او یک گربهٔ بزرگ بود و کَک یک حیوان کوچک.
تازه، ممکن بود توی بدنش کَک هم داشته باشد.
با این حال، فلی شغل ثابتی داشت. او یک دورهگرد بود. دورهگرد کسی (یا گربهای) است که توی خیابانها، روی پلها و کوچههای شهر پرسه میزند تا همهچیز را ببیند. یک دورهگرد بزرگ با اینکه همهچیز را دیده، باز هم به دنبال بیشتردیدن و کشفکردن است.
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
نظرات کاربران
بی نهایت عالی❤️😍 کاش طولانی تر بود😞🥺
همه چی داستان عالی بود به تهش که رسیدم گفتم کاش تموم نمیشد😍😍🌸🌸 احساسی؛دوستانه؛فان یه وقتایی و کلا عالی😍🤍
#۷۴ "یک روز سگ و گربهای" داستانی جذاب و دلنشین از "مو ویلمس" با ترجمه خوب "گلآرا اسفندیاری" است که به بچهها میگوید هرچهقدر هم چیزهای زیادی را بدانید، دوستیهای جدید میتوانند شما را غافلگیر کنند و تجربههای شیرینی برای
این خیلی خوبه من نسخه چاپیش رو دارم🌞💛
داستان قشنگی بود 😊حس خوبی داشت🥲حالا به این فکر میکنم که چه آدما ها (یا حیواناتی😜) وجود دارند که از چیزهایی که خیلی برای ما عادی هستند ناآشنا هستند و براشون عجیبه و چه چیز هایی که برای مردم دیگه
علی رغم ترجمه خوب ؛ محتوای داستان ارزشمند نیست و آورده ای برای شما و فرزندتان نخواهد داشت.
خیلی خوب بودولی بیشتربودبهتربود👌😍❤️🩷
از خوندن این کتاب بسیار لذت بردم 😍
واقعا باحال بود