بریدههایی از کتاب سکون سخن می گوید
نویسنده:اکهارت تله
مترجم:فرناز فرود
ویراستار:ریحانه فرهنگی
انتشارات:انتشارات کلک آزادگان
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۷از ۳۲ رأی
۴٫۷
(۳۲)
یک تمرین معنوی تازه برای تو: افکارت را زیادی جدی نگیر.
mahdi
هر گاه در تفکرِ بیاختیار غرق میشوی، از آن چه هست، میگریزی. نمیخواهی آنجایی که هستی، باشی؛ در اینجا و حالا!
mahdi
جریان تفکر قدرت شدیدی دارد که میتواند به سادگی تو را با خود ببرد. هر فکری وانمود میکند که بیاندازه مهم است و میخواهد توجه تو را به طور کامل ببلعد.
این هم یک تمرین معنوی تازه برای تو: افکارت را زیادی جدی نگیر.
mafian
همهمهٔ درونی تفکر معادل با سر و صدای بیرونیست. سکون درونی معادل با سکوت بیرونیست.
zahra
هنگامی که متوجه طبیعت ناپایدار تمامی تجربهها بشوی و به این نکته پی ببری که جهان نمیتواند هیچ چیزی به تو بدهد که تا ابد ارزشمند باشد، تسلیم برایت بسیار سادهتر میگردد. آن گاه باز هم با افراد معاشرت خواهی کرد، در تجربهها و فعالیتها شرکت خواهی جست، اما بدون خواستهها و ترسهای «خودِ» خودمحور. یعنی دیگر برایت ضروری نیست که وضعیت، شخص، مکان یا رویدادی حتماً تو را راضی یا شاد کند و به طبیعت گذرا و ناقص پدیدهها اجازهٔ وجود میدهی.
معجزه در این است که هنگامی که خواستهٔ غیر ممکن خود را کنار میگذاری، هر وضعیت، شخص، مکان یا رویدادی نه تنها رضایتبخش میشود، بلکه هماهنگتر و آرامشبخشتر نیز میگردد.
کاربر ۲۰۲۰۴۸۹
آزادی حقیقی و پایان دادن به رنج، زندگی کردن به گونهایست که گویی تو خودت هر آن چه را که در این لحظه احساس یا تجربه میکنی، به طور کامل انتخاب کردهای.
این اتحاد درونی با حال، پایان رنج بردن است.
کاربر ۲۰۲۰۴۸۹
سکون، طبیعت اصلی توست. سکون چیست؟ نوعی فضا یا هشیاری درونی که واژههای این صفحه در آن دریافت میشوند و به افکار تبدیل میگردند.
27059
«بله» به آن چه هست، بُعدی عمیق از درون تو را آشکار میکند که نه به شرایط بیرونی وابسته است و نه به وضعیت درونی افکار و عواطف پیوسته در تغییر.
کاربر ۲۰۲۰۴۸۹
هنگامی که از استاد بودایی خواستند تا معنای عمیق آیین بودا را شرح دهد، گفت: «بدون خود، مسألهای وجود ندارد.»
mafian
یکی از استادان ذن، جوهر ذن را این گونه تعریف کرد: «انجام دادن تک به تک کارها.»
انجام دادن یک کار در یک زمان به این معناست که در آن چه انجام میدهی به طور کامل باشی و توجه کاملت را به آن بدهی. این، کار کردن در حالت تسلیم و عملی بااقتدار است.
mafian
برخی اوقات تسلیم به معنای کنار گذاشتن تلاش برای فهمیدن و آسوده بودن با ندانستن است.
mafian
هر صدای آزاردهندهای میتواند به اندازهٔ سکوت مفید باشد. چگونه؟ مقاومت درونی را در برابر آن کنار بگذار، بگذار امور همان گونه که هستند، باشند. این پذیرش، تو را به آن قلمروی آرامش درون که سکون است خواهد برد.
ali
برخی از مردم درست پیش از مرگ عمیقاً آرام و تقریباً درخشان میشوند، درست مانند آن که نوری از میان شکل رو به زوال آنها به بیرون میتابد.
برخی اوقات افراد بسیار سالخورده یا بیمار در آخرین هفتهها، ماهها یا حتی سالهای عمرشان به عبارتی تقریباً شفاف میشوند. هنگامی که به تو مینگرند، شاید درخشش چشمانشان را ببینی، هیچ گونه رنج عاطفی در آنها باقی نمانده است. آنان تسلیم شدهاند و در نتیجه شخص، یعنی «منِ» خودمحورِ ساختهٔ ذهن ناپدید گشته است.
کاربر ۲۲۳۰۱۹۰
غیر قابل تصور و ترسناک است که «من» وجود نداشته باشد. اما تو آن «من» ارزشمند را با نام و شکلت و داستانی که با این دو مرتبط است، اشتباه میگیری. این «من» چیزی بیش از یک شکلگیری ناپایدار در میدان آگاهی نیست.
تا زمانی که فقط هویت شکل را میشناسی، آگاه نیستی که آن چه ارزشمند است ذات تو، درونیترین احساسی که از من هستم داری یا به بیانی دیگر آگاهیست. آن ابدیت موجود در تو و تنها چیزیست که نمیتوانی از دست بدهی.
کاربر ۲۲۳۰۱۹۰
هنگامی که بیست سال داری، متوجه هستی که بدنت قوی و شاداب است، شصت سال بعد از آن هم متوجه هستی که بدنت ضعیف و سالخورده شده است. فکر کردنت هم ممکن است از بیستسالگی متفاوت شده باشد، اما آن هشیاری که میداند بدنت جوان است یا پیر، یا شیوهٔ تفکرت تغییر یافته، دچار هیچ نوع دگرگونی نشده است. آن هشیاری، ابدیتِ موجود در توست: خودِ آگاهی؛ یگانه زندگی بدون شکل. آیا میتوانی آن را از دست بدهی؟ نه، چون تو همان هستی.
کاربر ۲۲۳۰۱۹۰
هر فکری وانمود میکند که بیاندازه مهم است و میخواهد توجه تو را به طور کامل ببلعد.
این هم یک تمرین معنوی تازه برای تو: افکارت را زیادی جدی نگیر.
فراهانی
بسیاری از عبارات رایج و گاه ساختار خود زبان این حقیقت را آشکار میکنند که مردم نمیدانند چه کسی هستند. میگویی: «او زندگیاش را از دست داد.» یا «زندگی من» گویی زندگی را میتوان مالک شد یا از دست داد. حقیقت این است: تو زندگیای نداری، تو زندگی هستی. یگانه زندگی و تنها آگاهیای که سراسر کیهان را فراگرفته و به اَشکال موقتی درمیآید تا خود را به صورت سنگ، علف، حیوان، انسان، ستاره یا کهکشان تجربه کند.
آیا در اعماق وجودت میتوانی احساس کنی که این راز را از پیش میدانستی؟ آیا میتوانی احساس کنی که تو هماکنون آن حیات یگانه هستی؟
Nasim Shahini
حقیقت، یک کل یکپارچه است که در آن تمامی چیزها در هم تنیدهاند، جایی که در آن هیچ چیز به خودی خود و به تنهایی وجود ندارد. فکر کردن، حقیقت را تکهتکه میکند؛ آن را به ذرهها و پارههای ذهنی قسمت میکند.
Pooya Ebrahimi
هیچ چیزی که میآید و میرود، تو نیستی.
«بیحوصله هستم.» چه کسی این را میداند؟
«بیحوصله، اندوهگین، هراسان هستم.» چه کسی این را میداند؟
تو دانستن هستی، نه وضعیتی که دانسته میشود.
Nima Mohseni
انرژی بدن درونی خود را احساس کن؛ بیدرنگ صدای ذهن آرام میگیرد یا متوقف میشود. انرژی را در دستها، پاها، شکم و سینهات احساس کن. زندگی را که همان وجود توست احساس کن، زندگیای که بدن را به حرکت درمیآورد.
آن گاه به بیانی، بدن راهرویی میشود به سوی احساس عمیق زندگی که زیر افکار و عواطف پر افت و خیزت نهفته است.
Nima Mohseni
استادی در هر زمینهٔ تلاش، خواه آفرینش هنری، ورزش، رقص، آموزش یا مشاوره به این معناست که ذهن متفکر یا دیگر درگیر نیست یا دست کم در مقام دوم قرار دارد. در اینجا قدرت و شعوری که بالاتر از تو و در عین حال همذات توست، اختیار را به دست میگیرد. دیگر روند تصمیمگیری وجود ندارد، عمل درست خود به خود انجام میپذیرد و «تو» آن را به انجام نمیرسانی. ارباب زندگی شدن نقطهٔ مقابل کنترل کردن است. در این حالت، تو با آگاهی بالاتر هماهنگ میشوی. آن آگاهیست که عمل میکند، سخن میگوید و کارها را به انجام میرساند.
Nima Mohseni
جریان تفکر قدرت شدیدی دارد که میتواند به سادگی تو را با خود ببرد. هر فکری وانمود میکند که بیاندازه مهم است و میخواهد توجه تو را به طور کامل ببلعد.
mary.sa
به یک درخت، یک گل و یک گیاه نگاه کن. بگذار آگاهی تو بر آن بیارامد. بنگر چه ساکن هستند، چه عمیق در وجود ریشه دارند. بگذار تا طبیعت، سکون را به تو بیاموزد.
قطره
هر صدای آزاردهندهای میتواند به اندازهٔ سکوت مفید باشد. چگونه؟ مقاومت درونی را در برابر آن کنار بگذار، بگذار امور همان گونه که هستند، باشند. این پذیرش، تو را به آن قلمروی آرامش درون که سکون است خواهد برد.
قطره
تو آرامش را نه با تغییر دادن وضعیت زندگیات که با پی بردن به آن که در عمیقترین سطح چه کسی هستی، به دست خواهی آورد.
Nasim Shahini
زندگی بیشتر افراد توسط خواسته و ترس اداره میشود.
خواسته، نیاز به افزودن چیزی به توست تا به طور کاملتری خودت باشی. تمامی ترسها ترس از دست دادن چیزی و در نتیجه کمتر بودن و از بین رفتن است.
این دو حرکت این واقعیت را میپوشانند که بودن، دادنی و گرفتنی نیست. بودن به طور کامل هماکنون در درون توست، حال!
Nasim Shahini
انرژی بدن درونی خود را احساس کن؛ بیدرنگ صدای ذهن آرام میگیرد یا متوقف میشود. انرژی را در دستها، پاها، شکم و سینهات احساس کن. زندگی را که همان وجود توست احساس کن، زندگیای که بدن را به حرکت درمیآورد.
آن گاه به بیانی، بدن راهرویی میشود به سوی احساس عمیق زندگی که زیر افکار و عواطف پر افت و خیزت نهفته است.
حسن منصوری
هنگامی که از طریق منیت زندگی میکنی، همواره لحظهٔ حال را به وسیلهای در راه رسیدن به هدف کاهش میدهی. برای آینده زندگی میکنی، اما هنگامی که به اهدافت میرسی، آنها تو را راضی نمیکنند، دست کم نه برای مدتی طولانی.
هنگامی که به روند انجام دادن کاری بیشتر توجه کنی تا به نتیجهای که قصد داری در آینده از آن کار به دست آوری، الگوی شرطیسازی خودمحورانهٔ قدیمی را به هم ریختهای. آن گاه عمل تو نه تنها بسیار مؤثرتر، بلکه بینهایت رضایتبخشتر و پرنشاطتر خواهد شد.
هادی زیدآبادی
جریان تفکر قدرت شدیدی دارد که میتواند به سادگی تو را با خود ببرد.
کاربر ۵۷۴۱۸۷۳
زنده بودن را در بدنت حس کن، این احساس تو را به حال متصل میکند.
کاربر ۵۷۴۱۸۷۳
حجم
۴۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۴۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان