دانلود و خرید کتاب پشت سرت را نگاه کن سی‌بل هاگ ترجمه آرتمیس مسعودی
تصویر جلد کتاب پشت سرت را نگاه کن

کتاب پشت سرت را نگاه کن

نویسنده:سی‌بل هاگ
انتشارات:نشر آموت
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۲۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب پشت سرت را نگاه کن

کتاب پشت سرت را نگاه کن داستانی از سی‌ بل هاگ با ترجمه آرتمیس مسعودی است. این داستان به یکی از موضوعات مهم دنیای امروز، یعنی خشونت علیه زنان می‌پردازد.

این کتاب افتخارات زیادی از جمله پرفروش‌ترین رمان با موضوع زنان، دومین رمان پرفروش آمازون، پرفروش‌ترین رمان روانشناسی و پرفروش‌ترین رمان ژانر وحشت را از آن خود کرده است.

درباره کتاب پشت سرت را نگاه کن

کلویی بن‌سن ربوده شده است. او زمانی که به‌هوش می‌آید خود را در دخمه‌ای زیرزمینی اسیر شده می‌بیند در حالی که اصلا به خاطر ندارد که چطور از آنجا سر درآورده است. او پس از تلاش زیاد راهی از درون جنگلی متروک پیدا می‌کند و می‌گریزد، اما کسی داستان ربوده شدن او را باور نمی‌کند. مدتی بعد در ماجرایی کلویی به راستگویی همسرش شک می‌کند و مجبور می‌شود تا گذشته خود را بازبینی کند و مسیری را که فکر می‌کند درست است در پیش بگیرد غافل از این که کسی در تعقیب او است. 

این کتاب پرفروش به موضوع مهمی پرداخته است. موضوعی که تقریبا تمام زنان دنیا در همه جای جهان به نوعی با آن درگیر هستند. موضوع خشونت علیه زنان که عموما شکل‌های مختلفی دارد و می‌تواند از لحاظ روحی و جسمی به تمام آنها آسیب برساند.

کتاب پشت سرت را نگاه کن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به علاقه‌مندان ادبیات داستانی و رمان‌های روانشناسی پیشنهاد می‌کنیم.  

درباره سی‌بل هاگ 

سی‌بل هاگ، نویسنده انگلیسی کتاب پشت سرت را نگاه کن از جمله نویسندگانی است که آثار بسیار پرفروشی دارد. کتاب‌های او بیش از یک میلیون نسخه فروخته‌اند و بازخوردهای مثبتی در کشورهای مختلف دریافت کرده‌اند. سی‌بل هاگ علاوه بر نوشتن، به فعالیت‌ برای حمایت از حقوق حیوانات نیز می‌پردازد. 

بخشی از کتاب پشت سرت را نگاه کن

حرکت! باید حرکت کنم. باید کاری انجام بدهم. دلم می‌خواهد سردردم خوب شود اما نمی‌شود.

با حرکات آهسته و ضعیف به زور خودم را روی زمین به جلو می‌کشانم. هنوز زیاد جلو نرفته‌ام که پایم به چیزی برخورد می‌کند. آجر. یک دیوار آجری.

می‌چرخم و روی زانو می‌نشینم. دست‌هایم را به زمین فشار می‌دهم و خودم را بالا می‌کشم تا بتوانم بایستم. همه‌چیز دور سرم می‌چرخد. کف دست‌هایم را روی دیوار می‌گذارم که خودم را نگه دارم. چند نفس عمیق می‌کشم. ضعف دارم و جریان آدرنالین تنها چیزی است که باعث می‌شود نیفتم.

طنابی که دور زانوهایم پیچیده شده است، محکم است و وقتی دست‌هایم را روی دیوار می‌گذارم که خودم را به سمت چپ بکشانم، هر کدام از پاهایم به تنهایی بیشتر از یک سانتی‌متر حرکت نمی‌کند. طولی نمی‌کشد که دستم به گوشه دیگر دیوار برخورد می‌کند. پیش از آن که راهی را که آمده‌ام برگردم، می‌ایستم و نفس عمیقی می‌کشم. وقتی به گوشه دیگر می‌رسم، به نظر می‌رسد طول دیوار حدود هفت متر است. خودم را حدود پنج متر دیگر به سمت راست می‌کشانم و به گوشه دیگر می‌رسم. حرکاتم بی‌نهایت کند و پرزحمت است. دور تا دور دیوارها می‌چرخم تا مطمئن شوم به همان نقطه شروع رسیده‌ام. آن وقت است که واقعآ از پا درمی‌آیم و فریادی از ته گلویم بیرون می‌آید. می‌افتم و زانوهایم روی زمین سفت کوبیده می‌شود.

من در یک زیرزمین، جایی شبیه قبر هستم.

نــے‌آیش🐋
۱۴۰۲/۰۴/۲۸

یه جناییِ به قول معروف "جون‌دار" و "پرمغز" ِ دیگه از سی‌بل‌ هاگ! کتاب رو در عرض یک نیم‌روز تموم کردم و از داستان و جزئیات درگیرکننده‌ش واقعا لذت بردم‌. ماجرا مربوط به دختریه که توی مکانی شبیه به یه

- بیشتر
به دنبال آلاسکا
۱۴۰۱/۱۰/۱۵

دومین کتاب از سی بل هاگ هم تموم شد. کلا نویسنده هایی که به کتاباشون آب نمیبندن و اضافه گویی نمیکنن خیلی برام قابل احترامن! کاش کتابای بیشتری ازش منتشر شده بود قلم نویسندگیش تو هر دو تا کتابی که ازش خوندم فوق

- بیشتر
mmmm
۱۳۹۹/۰۹/۳۰

عالیه از آموت بیشتر موجود کنید

فاطمه زهرا
۱۴۰۲/۰۴/۲۱

واقعا بعد از مدت ها به یک کتاب جذب شدم و از خوندنش لذت بردم🤌🤌🤤 داستان درباره یک زنه که توی یک زیرزمین تاریک بیدار میشه درحالیکه دست و پاش بسته‌اس و زندانی شده و یادش نمیاد چرا اینجا گیر افتاده

- بیشتر
منصوره یوردکان
۱۴۰۰/۱۰/۲۳

یک تریلر روانشناختی زیبا وجذاب

ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
۱۴۰۰/۱۰/۰۲

رمانی زیبا و جذاب در ژانر روانشانسی و وحشت است.(چندسال پیش نسخه صوتیش رو گوش دادم) شاید داستان کتاب به نظرتان تکراری یا مشابه اتفاقاتی باشد که امروزه زیاد می افتد اما نویسنده آنقدر کتاب را جذاب نوشته که تو را

- بیشتر
مریم
۱۴۰۰/۰۶/۰۱

من نسخه چاپی این اثر و خوندم و لذت بردم از نشر آموت اثار بیشتری بگذارید

AS4438
۱۴۰۳/۰۱/۲۱

جالب بود، آدمهای دوشخصیتی وروانی که به دلائل عمده احساس خودبزرگ بینی میکنند وخود را ازهمه والاترخیال میکنند،ازشانس خوبشان گاهی درمسیرزندگی کسی قرارمیگیرند که بااشتباهاتش موقعیت های مرگباربرای خود ودیگران درست میکنند، ترجمه عالی بود کتاب هم هیجان داشت ولی

- بیشتر
Asou
۱۴۰۱/۰۸/۲۱

بسیار جذاب ، داستان روان و هیجان انگیز. داستان پردازی بی نظیر بود

shery
۱۴۰۰/۰۹/۰۷

موضوع بسیار جالبی داشت، مخصوصا نویسنده داستان رو بدون اینکه از هیجانش کم کنه و یا خسته کننده باشه ادامه داده بود.

اماوقتی کلمات می‌تونن مثل چاقوی جراحی، درون انسان رو بشکافن، چه نیازی به مشت زدن هست؟ زخم‌های جسمی خوب می‌شن، نه؟ اما وقتی اعتماد به نفس و عزت نفست به هیچ بدل بشه، خیلی زمان می‌بره تا مداوا بشه.
n re
آدم‌ها خیلی چیزها را در لایه‌های زیرین وجود خود پنهان می‌کنند. هیچ‌کس واقعآ کس دیگر را نمی‌شناسد ـــ مگر آن که با او زیر یک سقف زندگی کند.
n re
شما به زندگی مردم نگاه می‌کنین و فکر می‌کنین چه شغل عالی‌ای دارن، چه ازدواج خوبی کردن و چه‌قدر خوشحالن اما شما فقط چیزی رو می‌بینین که اونا می‌خوان. وقتی مردم ازتون می‌پرسن حالتون چه‌طوره، ناخودآگاه جواب می‌دین که خوبین، مگه نه؟ هیچ‌کس نمی‌خواد به شکایت‌های شما در مورد مسائل کوچیک و پیش‌پاافتاده زندگی‌تون گوش کنه. پس از کجا می‌شه فهمید کسی راضیه یا راضی نیست؟
n re
می‌گوید: «آفرین دختر خوب.» و من دلم می‌خواهد فریاد بزنم. من دختر خوب نیستم ـــ من یک زنم. زنی که حق انتخاب دارد. زنی که به هیچ وجه احمق نیست!
n re
ضعیف، بله. من خیلی وقت است که ضعیف شده‌ام.
n re
اماوقتی کلمات می‌تونن مثل چاقوی جراحی، درون انسان رو بشکافن، چه نیازی به مشت زدن هست؟
AS4438
احمقم که فکر می‌کردم می‌توانم کسی را که باور ندارد خودش اشتباه می‌کند، تغییر بدهم.
n re
گاهی اوقات، اگه از فکر کردن در مورد مشکلی دست برداریم، جواب برامون روشن می‌شه.
n re
اصلا یک قاتل چه شکلی است؟ به نظر نمی‌رسد چنین کسی قصدش را روی پیشانی‌اش خالکوبی کرده باشد که بتوان او را به آسانی تشخیص داد. قاتل‌ها به هر شکل و شمایلی می‌توانند باشند.
n re
هیچ کس کامل نیست، مگه نه؟»
n re
آدم وقتی خیلی دلش چیزی را می‌خواهد، راحت‌تر می‌تواند به خودش دروغ بگوید.
AS4438
آدم وقتی خیلی دلش چیزی را می‌خواهد، راحت‌تر می‌تواند به خودش دروغ بگوید.
n re
«انگار سال‌ها داشتم وسط یه آتشفشان زندگی می‌کردم. انگار داشتم زیر گدازه‌های مذاب همیشگی یه آتشفشان دست و پا می‌زدم که هر لحظه ممکن بود منفجر بشه. حالا آتشفشان خاموشه اما زندگیم منفجر شده.»
n re
«من اصلا شجاع نیستم. به حد مرگ می‌ترسم. همیشه همین‌طور ترسو بودم.»
n re
«حرف‌ها و رفتار آدما از هر مشتی دردآورتره. زخما همیشه بیرونی نیستن، مگه نه؟»
n re
انرژی‌ام ته کشیده است. خسته‌ام. می‌خواهم صد سال بخوابم. یا این که بخوابم و هرگز بیدار نشوم.
n re
هیچ‌وقت نمی‌شود واقعآ کسی را شناخت،
n re
گاهی اوقات، دلش می‌خواهد آن را به رویم بیاورد و از دلواپسی‌هایم علیه من استفاده کند.
n re
من دختر خوب نیستم ـــ من یک زنم. زنی که حق انتخاب دارد. زنی که به هیچ وجه احمق نیست!
n re
«خیلی از آدمایی که کسی رو می‌کشن، زندگی عادی داشتن. خونواده داشتن و شغل خوب. رفتارشون درست مثل من و تو بوده. این به اون معنی نیست که دیوونه باشن.»
n re

حجم

۲۵۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۵۲ صفحه

حجم

۲۵۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۵۲ صفحه

قیمت:
۷۲,۵۰۰
تومان