کتاب گیوم آپولینر در آیینه آثارش
معرفی کتاب گیوم آپولینر در آیینه آثارش
پاسکال پیا در کتابش، گیوم آپولینر در آیینه آثارش به زندگی و آثار برجستهترین شاعر فرانسویِ نخستین دهه قرن بیستم میلادی میپردازد.
درباره گیوم آپولینر
گیوم آپولینر درسال ۱۸۸۰ در رم متولد شد. او بزرگترین شاعر دهه اول قرن بیستم میلادی در فرانسه به شمار میرود. یکی از مشهورترین آثار او «پل میرابو» نام دارد که بارها به زبان فارسی ترجمه شده است. آپولینر داستان کوتاه و رمانهای اروتیک هم مینوشت. او از پیشروان فراواقعگرایی و مبدع شعر کالیگرام نیز هست.
آپولینر در جوانی معلم سرخانه خانوادهای آلمانی شد و اشعار و داستانهای کوتاه خود را در مجلات به چاپ رساند. در سال ۱۹۱۱ او را متهم به دزدی از موزه لوور کردند و به مدت یک هفته زندانی شد آپولینر دیوان شعر خود به نام «الکل» را در سال ۱۹۱۳ منتشر کرد. او در کتابش از زیبایی فصلها، غمها، احساسات و حالتهای روحیاش سخن گفته است و از این جهت او را آخرین شاعر رمانتیک قرن هم خواندهاند. گیوم آپولینر در طول زندگی کوتاهش با چندین سبک هنری همراه شد. او با ضعف سمبولیسم و شکوفایی و رواج کوبیسم همزمان شد و طلایهدار سورئالیسم شناخته شد. در واقع او اولین کسی است که واژه «سورئالیسم» را ابداع کرد و از رواج دهندگان این سبک بود.
او بیشتر تحت تاثیر کوبیسم بود و با پیکاسو دوستی داشت. این دوستی باعث شد که سبک ادبی-هنری کوبیسم ادبی را هم ابداع کند. کوبیسم نوعی سبک است که در آن نقاش با شکلهای هندسی تصویرسازی میکند و سایهها را در کار خود محو میکند. آپولینر هم چون شعرهای خود را به اشکال مختلف مانند کروات، انگشتان، قلب، حروف الفبا و … مکتوب و نقطهگذاری و علامتها را از آنها حذف میکرد، خالق کوبیسم ادبی دانسته شده است. او با این ابداعش متن را نسبت به وزن و ریتم انعطافپذیرتر کرد. به طوری که مضامین اشعار او به راحتی از روی شکل ظاهریشان قابل کشف است و شعرهای او نوعی اندیشهنگاری محسوب میشود.
آپولینر در نهم نوامبر سال ۱۹۱۸ در پاریس، بر اثر ضعف از زخمهایی که در جنگ برداشته بود، درگذشت. در این کتاب با آپولینر در آیینه آثارش بیشتر آشنا خواهید شد.
خواندن کتاب گیوم آپولینر در آیینه آثارش را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به تاریخ ادبیات اروپا و زندگینامه نویسندگان و شاعران اروپایی را به خواندن این کتاب دعوت میکنیم.
بخشی از کتاب گیوم آپولینر در آیینه آثارش
گونهگونی آثار و ناهمخوانیهای عمدی در سرودههای آپولینر داوریهایی بس متضاد برانگیخته است. گرچه از همان اوان کارش از ستایندگانی حتا گاه متعصب بهرهمند بود، رقبای رسمی و لجنمالکنندگانی شکیبا و آبزیرکاه نیز داشت. به او سرزنشها کردند که فریبکار است، نیرنگباز است، مقلدی بسیار چیرهدست است، فاضل است، التقاطکار و کهنهورچین است، یهودی است، مهاجر است و هزار چیز دیگر. چون بر آن شد که شعرهایش را بدون نقطهگذاری چاپ کند، گاه به این جنایت متهمش کردند که میخواهد به هر قیمتی که شده اصیل بنماید، و گاه به این گناه که چون اصالتی ندارد، شگردی را که پیشترها به وسیلهٔ مالارمه آزموده شده بود از نو به کار میزند.
به سال ۱۹۱۳ آپولینر کوشید به برخی از این خردهگیریها پاسخ دهد، در نامهای به هانری مارتینو مینویسد:
همانطور که میگویند من کتابخوان قهاری نیستم، چیزی جز همان کتابها که در زمان کودکی خواندهام، نمیخوانم و هرگز هم خواندن را با روش مشخصی انجام نمیدهم. و اگر امروزه دست به قلم میبرم، به گمانم، در درجهٔ نخست به خاطر ذوق طبیعی است که وادارم میکند نیروی زندگی و کمال هر اثری را، خواه ادبی یا هنری، یا هر چیز دیگر، دریابم. بگوییم بهقوت نوعی مکاشفه مینویسم تا مطالعه. من هرگز ادا درنیاوردهام و اثر خودم یا دیگران را دستخوش هیچگونه فریبکاری واقعی نکردهام.
و اما در باب نقطهگذاری، من آن را کنار گذاشتم چرا که بهنظرم بیفایده آمده است، و بیفایده هم بوده است، نقطهگذاری واقعی خود وزن و تقطیع مصرعهاست و نیازی به کار دیگر نیست. شعرهای من تقریباً به همان صورت سوادِ اولی منتشر شدهاند. معمولاً، من در حال راه رفتن و آواز خواندن، روی دو سه دستگاه که بهنظرم طبیعی مینماید، شعر میسرایم. نقطهگذاری رایج این زمان اصلاً به درد چنین سرودههایی نمیخورد. اعتقاد دارم که هرگز مقلد کسی نبودهام، زیرا هر کدام از شعرهای من، مراسم یادآوری یکی از رویدادهای زندگی خودم است، که اغلب هم غمگین است، ولی من شادیهایی هم دارم که آواز میخوانم.
همچون ملوانانی هستم که در بندرها، در کرانهٔ دریا، روزگار میگذرانند؛ دریایی که آنهمه چیزهای غیرمنتظر ارمغان میآورد، و منظرههایش همواره تازه است و هرگز ملالانگیز نیست. ولی لقب کهنهورچین بهنظرم تهمتی بسیار ناعادلانه برای شاعری است که، در درازنای پانزده سال، شعرهایش اینهمه کمشمار بوده است.۲۴۸
با توجه به چربدستی آپولینر، در مجموع کارش، این خطابه چندان غیرصمیمی نیست.
بیگمان آپولینر بیشتر از آنکه خود میدانست خوانده بود، ولی در قیاس با برخی از یارانش مثلاً امیل بورژ و فرنان فلوره میتوانست به مقام خوانندهای متوسط قناعت کند و صفت «فاضل» را، که برخی برای تجلیل و برخی برای آزردنش به کار میبردند، نپذیرد. نویسندگانی که آپولینر، ناخودآگاه، چیزی از آنها آموخته بود، طبعاً همانها بودند که در فاصلهٔ هجده تا بیستسالگی مسحور بداعت آثارشان شده بود. حتا با اندکی اغماض میتوان گفت که اشعارش گاه آثار آلفرد ژاری را به یاد میآورد، و در برخی فرایندها، از اسلوب معمول مترلینگ در چنگال گرم۲۴۹ جدا نیست. همچنین در برخی تکیهها به فرانسیس ژام نزدیک میشود، به طور دقیق در آنجا که ژام در کتاب سوگ پریموئرها۲۵۰به شهر آمستردام میپردازد. ولی الگوهای قدیمی یا سنتیتری نیز منظور نظر آپولینر قرار میگرفت: هنگامی که در یکی از اشعار الکلها، با اینکه چندان در بند قواعد بوالو۲۵۱ نیست، ابیاتی از ایندست میآورد:
سروها زیر مهتاب میگستردند سایههایی باریک را
آن شب در زوال تابستان میشنیدم
پرندهای نزار و همواره خشمگین را دمادم
و آوای جاودانی شطی پهن و تاریک را۲۵۲
البته نمیتوان حکم قاطع داد که شبیه هنر مورهآ۲۵۳است، ولی وقتی انجمن جانوران او را میخوانیم، مثلاً این کرم ابریشم را:
آدمی را کار دارا میکند
کار کن ای شعرساز مستمند
کرم که اینقدر پیله میتند
میشود پروانهای صاحبپَرَند
آیا میتوان قبول کرد که لطف ابتدایی آن تصادفی پدید آمده و این شعر تعلیمی چیزی به قصصالحیوانات قرون وسطی بدهکار نیست؟
شاید آپولینر هیچگاه کتابخوان قهاری نبود، ولی بههرحال خوب بلد بود که کدام بخش باارزش خواندههایش را در مدنظر داشته باشد. این خواندهها به غنا و عمق شاعرانهٔ او افزودند، به علاوه کمک کردند که به سرعت ممکن، به قول بودلر، از «اسلوب کودکانه» بگسلد؛ و پس از ترک آلمان دیگر کوچکترین نشانهای از آن اسلوب در آثار او باقی نماند. از آن پس شاعر در اختیار پیشهاش بود؛ پیشهای که خوب میشناخت. بدون چنان معلوماتی این اعتمادبهنفس را نداشت که خود را «ریخته از شعر» بداند، آن هم چهار سال پیش از چاپ الکلها، که هنوز جز چند قطعه، شعری در مجلهها چاپ نکرده بود.
حجم
۶۶۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۸۷ صفحه
حجم
۶۶۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۸۷ صفحه