کتاب بی نظیر، مثل یک فیل
معرفی کتاب بی نظیر، مثل یک فیل
کتاب بی نظیر، مثل یک فیل نوشته لیندا اوتمن های و ترجمه سپیده صادق است. کتاب بی نظیر، مثل یک فیل را انتشارات پرتقال منتشر کرده است، این انتشارات با هدف نشر بهترین و با کیفیتترین کتابها برای کودکان و نوجوانان تاسیس شده است. پرتقال بخشی از انتشارات بزرگ خیلی سبز است.
درباره کتاب بی نظیر، مثل یک فیل
دوستی و دوستداشتن یکی از قشنگترین اتفاقات زندگی است. ما همیشه سعی داریم یک دوست خوب برای خودمان پیدا کنیم. و او را حفظ کنیم.
لیلی یک دختر دوازده ساله است که با یک فیل دوست شده است. مادر لیلی بندباز است و بعد از تولد او از پدرش جدا شده است. لیلی با پدربزرگ و مادربزرگش زندگی میکند. پدربزرگ لیلی یک فیل دارد که اسمش کوئینی است و از او در اجراهای سیرک استفاده میکند. لیلی اولش از او میترسید اما حالا کوئينی یک از بهترین دوستان او است...
در این کتاب کودکان هم با مفهوم دوست داشتن و عشق ورزی به حیوانات و هم با برخی از مشکلات خانوادگی آشنا میشوند.
خواندن کتاب بی نظیر، مثل یک فیل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
کودکان هفت تا دوازده ساله مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب بی نظیر، مثل یک فیل
خیلی خوشحالم! بالاخره موفق شدم؛ دارم به این دخترک ترسو ـ لیلی، نوهٔ بیل ـ سواری میدهم.
از حس سنگینیِ این بچه روی پشتم لذت میبرم. خوشم میآید که اینقدر قوی و مفید باشم. همهاش با دقت راه میروم تا یک وقت از پشتم نیفتد. بهخاطر بهترین دوستم، بیل، مراقب نوهاش هستم. من خیلی هم خوب میدانم چگونه از آدمها مراقبت کنم.
بیست و هشت سالم که بود، آمدم پیش این صاحبهای خوبم، یعنی بیلِ غولپیکرِ دوستداشتنی و همسر ریزهمیزهاش، ویولت. آنها مهربان هستند. نگاهشان محبت دارد. دیگر این روزها از زندگیام هم راضیام. و حالا پنجاه و هشت سالم است!
بیل مربی من است، یعنی سرپرستم، یعنی ماهوت من است. او نجاتم داد، از دست آدمهایی خلاصم کرد که هیچ بلد نبودند با فیلها رفتار کنند. من ماهوتم را خیلی دوست دارم.
توی سیرکها و گاهی جشنها کار میکنم، یک وقتهایی هم در مدرسهها نمایش میدهم. به ما میگویند: کویینیگریس باشکوه و بینظیر و بهترین رفیقش، بیلِ غولپیکر! ما همهاش میرویم سفر. من شیرینکاری بلدم، مثلاً بلدم خرطومم را مثل حولهٔ نرم و گرم دور یک نفر بپیچم، بعد بردارمش و با خودم ببرم. مثلاً بلدم زانو بزنم و دعا کنم. نقاشی هم میکشم. با دقت قلممو را نگه میدارم. مردم دست میزنند و تشویقم میکنند. تازه، نقاشیهایم را هم میخرند.
صاحبم بیل یادم داد نقاشی بکشم. نقاشی کشیدن و دعا کردن و آنجوری آرام بلند کردن آدمها با خرطومم را هم او یادم داده. بیل خیلی چیزها بهم یاد داده؛ دلم میخواهد فکر کنم من هم یک چیزهایی به او یاد دادهام.
مثل همین الان... دارم به بیل غولپیکر یاد میدهم چهکار کند ترس نوهاش را بریزاند. خیلی حواسم به این دختر، لیلی رز پروییت هست.
و از کجا معلوم؟ شاید هم کمکم از من خوشش بیاید؛ مثلاً به اندازهٔ یک ذرهٔ کوچولو. شاید یک روز با هم دوست بشویم.
لیلی توی گوشم پچپچ میکند. «آفرین دختر خوب.» بعد پوستم را خیلی با احتیاط و آرام نوازش میکند و میگوید: «آفرین دختر خوب. خواهش میکنم مواظب باش از پشتت نیفتم. باشه؟»
حجم
۱۹۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۱۹۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
نظرات کاربران
عالی بود ! داستان جالبی داشت یه فصل از زبون لی لی تعریف میشد یه فصل از زبون کویینی گریس