کتاب مارکس در واپسین سالها
معرفی کتاب مارکس در واپسین سالها
مارکس در واپسین سالها، زندگینامهٔ فکری کارل هاینریش مارکس، فیلسوف، اقتصاددان، تاریخنگار، جامعهشناس، نظریهپرداز سیاسی به قلم مارچلو موستو است که در نشر چشمه به چاپ رسیده است. مارکس در واپسین سالها تاکنون به پنج زبان ترجمه شده است. نویسنده ترجمهٔ انگلیسی کتاب را پیش از انتشار در اختیار مترجم قرار داد و نسخهٔ انگلیسی آن (که منبع ترجمهٔ پیش روست) همزمان با ترجمهٔ فارسی آن در سال ۲۰۱۹ منتشر شد.
درباره کتاب مارکس در واپسین سالها
مارچلو موستو در کتاب مارکس در واپسین سالها به این موضوع اشاره دارد که با توجه به این که از سال ۲۰۰۸ با شروع بحران تازه سرمایهداری، مارکس دوباره باب روز شده است و ایدههایش بار دیگر موضوع واکاوی، شرحوبسط و مباحثه قرار گرفته است. بسیاری به طرح پرسشهای جدید درباره او پرداختهاند. نیاز است که زندگی فکری این فیلسوف و اقتصاددان از نو بررسی شود.
او در این کتاب به واکاوی اندیشهها و دستنوشتههای سالهای پایانی زندگی مارکس پرداخته و این موضوع که مارکس در آخر عمر خود دست از تلاش و کنجکاوی فکری برداشت را رد کرده است. موستو اذعان می کند که مارکس نه تنها دست از تلاش برنداشت بلکه آن را به رشتههای دیگری نیز گسترش داد.
مارکس در سالهای ۱۸۸۱ و ۱۸۸۲ به مطالعات عمیقی دربارهٔ یافتههای تازه در انسانشناسی، شکلهای اشتراکی مالکیت در جوامع پیشاسرمایهداری، تغییرات روسیه در پی امحای سرفداری و زایش دولت مدرن پرداخت. از نامههای مارکس که بیانگر حمایت قاطع از مبارزات رهاییبخش ایرلند و مخالفت صریح با ستم استعماری در هندوستان، مصر و الجزایر بود، میتوان دریافت که او بهدقت رویدادهای مهم سیاستِ بینالمللی را نیز زیرنظر داشت. مارکس، هر چه بود، اروپامدار یا اقتصادزده یا فقط دلبستهٔ تعارض طبقاتی نبود.
مارکس گمان میکرد بررسی تعارضات سیاسی جدید، درونمایهها و مناطق جغرافیایی جدید برای نقد مداومش از نظام سرمایهداری ضروری است. این بررسیها او را قادر میساخت ویژگی کشورهای مختلف را در نظر بگیرد و امکان رویکردی به سوسیالیسم را، متفاوت با آنچه پیشتر مطرح کرده بود، بسنجد.
مارکس شکنندگیاش در زندگی را پنهان نمیکرد و درعینحال به مبارزه ادامه میداد، از شک طفره نمیرفت بلکه بیپرده با آن روبهرو میشد، به جای پناه بردن به قطعیت {نظرات خود} و استقبال از ستایش نسنجیدهٔ نخستین «مارکسیستها»، پیش بردن سریع پژوهشش را برگزید. موستو عقیده دارد که مارکس از تبار بسیار نادر و از بیخ وبن شورشس است، سراسر متفاوت با تصویر ابوالهولی مرمرین که با یقینی جزمی به آینده اشاره میکند. او نسلی جدید از پژوهشگران و فعالان سیاسی را فرامیخواند؛ آنان که مبارزهای را از سر گرفتهاند و به آن ادامه میدهند که او مانند بسیاری پیش از او و تا به امروز هستیاش را یکسره وقف آن کرده بود.
کتاب مارکس در واپسین سالها چهار فصل دارد، فصل اول به مسئولیتهای زندگی و افقهای جدید پژوهشی مارکس پرداخته است. فصل دوم سیاست بینالمللی و بحث بر سر سرمایهداری در روسیه را از منظر مارکس برررسی کرده است، فصل سوم به مصائب مارکس در زندگی و موانعی که بر سر راه اندیشههایش قرار داشت، می پردازد و فصل چهارم درباره آخرین سفر و آخرین تاملات مارکس است. در نهایت هم موستو به آخرین هفته های زندگی این فیلسوف پرداخته است.
خواندن کتاب مارکس در واپسین سالها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به جامعهشناسی، فلسفه و علوم سیاسی را به خواندن کتاب مارکس در واپسین سالها دعوت میکنیم.
درباره مارچلو موستو
مارچلو موستو استاد نظریهٔ سیاسی دانشگاه یورک در تورنتو کاناداست. تمرکز موستو در آثارش عمدتاً بر اندیشهٔ مارکس و مارکسیسم است. گروندریسهٔ کارل مارکس: بنیادهای نقد اقتصاد سیاسی در ۱۵۰ سال بعد (۲۰۰۸)، بازاندیشی در مارکس و مارکسیسم (۲۰۱۱)، مارکس برای امروز (۲۰۱۲)، کارگران متحد شوید!: انترناسیونال پس از ۱۵۰ سال (۲۰۱۴)، مارکس در واپسین سالها (۲۰۱۶)، مارکس دیگر: از دستنوشتههای اولیه تا انترناسیونال (۲۰۱۸) و تکوین «سرمایهٔ مارکس۷ (۲۰۱۸) از جمله آثار اوست.
بخشی از کتاب مارکس در واپسین سالها
شبی از شبهای ژانویهٔ ۱۸۸۱، چند ماه پس از مصاحبهٔ سوینتن، مردی با ریشی کمابیش سفید در اتاقی در شمال لندن نشسته بود؛ میان انبوهی کتاب مطالعه میکرد و با دقت از مهمترین قطعات یادداشت برمیداشت. اوبا پشتکاری که به انجام وظیفه پهلو میزد به پیش بردن هدف زندگیاش ادامه میداد: فراهم آوردن بنیانی نظری برای جنبش کارگری به منظور نابودی شیوهٔ تولید سرمایهداری.
وضعیت جسمانیاش نشانههایی از دههها کار سختِ روزانه داشت که صرف خواندن و نوشتن شده بود. زخمهای دملهای هولناکی بر کمر و دیگر نقاط بدنش بود که در خلال سالهای کار روی سرمایه نمایان شده بود. روحش فرسوده از زخمهایی بود حاصل زندگیای سرشار از محنت و دشواری؛ زخمهایی که گاهوبیگاه با خشنودیهایی تسکین مییافت ناشی از ضرباتی که به کلهگندههای طبقهٔ حاکم و رقبای سیاسی اردوگاه خودش وارد میکرد.
زمستانها اغلب خسته و ناتوان بود، چرا که سالخوردگی از انرژی همیشگیاش کاسته بود و همسرش دلایل موجهی داشت تا روزبهروز بیشتر نگران سلامتیاش باشد. اما او همچنان کارل مارکس بود. با همان شور و حرارت همیشگی برای آرمان رهایی طبقهٔ کارگر تقلا میکرد. در این راه همان روشی را داشت که از زمان دانشجویی اقتباس کرده بود: همان دقت موشکافانه و همان نقدِ سازشناپذیر.
سالهای سال تمام روز و تا نیمههای شب، نشسته بر صندلی چوبی، کنار میز کوچکی که سه در دو فوت بیشتر نبود، جان کنده بود. روی آن میز بهزحمت میشد چراغی سبزرنگ، برگههای کاغذ تحریر و چندین کتابی را که رویشان کار میکرد جا داد. او نیاز به هیچچیز دیگری نداشت.
اتاق مطالعهاش در طبقهٔ اول بود که پنجرهای مشرف به باغ داشت. بوی تنباکو پس از آنکه پزشکها سیگار را برایش ممنوع کردند رخت بر بسته بود، اما پیپهای سفالینی که سالهای سال میکشید یادآور آن شبهای بیخوابی بود که آثار کلاسیکهای اقتصاد سیاسی را زیرورو میکرد.
دیوار از ردیف درهمفشردهٔ قفسهها پوشانده شده بود؛ قفسههایی حاوی چنان حجمی از کتاب و روزنامه که در تصور نمیگنجید. کتابخانهاش به ابهت کتابخانهٔ روشنفکران بورژوایی با همان شهرت و آوازه ــ و یقیناً با ثروتی بیشتر ــ نبود. در سالهایی که با شدیدترین فقر مواجه بود، اغلب از منابع سالن مطالعهٔ کتابخانهٔ بریتانیا استفاده میکرد، اما بعدها توانسته بود نزدیک به دویست کتاب گرد آورد.
حجم
۲۱۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۸۹ صفحه
حجم
۲۱۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۸۹ صفحه