کتاب راهبی که فراریاش را فروخت
معرفی کتاب راهبی که فراریاش را فروخت
کتاب راهبی که فراریاش را فروخت، نوشته رابین اس. شارما داستانی معنوی درباره تحقق رویاها و دستیابی به سرنوشتتان است. این داستان زیبا را با ترجمه فرنوش کرمی در اختیار دارید.
درباره کتاب راهبی که فراریاش را فروخت
رابین اس. شارما یکی از بزرگترین مربیان موفقیت در دنیا، در کتاب راهبی که فراریاش را فروخت، داستان وکیل مشهوری به نام جولیان منتل را روایت میکند. جولیان در زمینه کاری خود بسیار موفق است اما خلائی عمیق بر درونش سایه افکنده است. کتاب پیشرو در قالب مکالمه میان دو دوست مطرح میشود و زمینه ارتقا معنوی را در افراد فراهم میآورد.
این کتاب، الهامبخش بسیاری از مردم در سراسر جهان بوده است . به افزایش تجربههای مثبت درونی و همچنین رشد معنا و هدف زندگی بسیاری شده است.
کتاب راهبی که فراریاش را فروخت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
تمام کسانی که به دنبال یک زندگی سرشار از امید، آرامش و موفقیت هستند، از خواندن این داستان زیبا لذت میبرند.
کتابهای مشابه
اگر این کتاب را دوست داشتید یا بهدنبال کتابهایی با حالوهوای مشابه میگردید، از مطالعه این عناوین نیز لذت خواهید برد: کیمیاگر اثر پائولو کوئیلو، زندگی پی اثر یان مارتل، جاناتان مرغ دریایی اثر ریچارد باخ، سیدارتها اثر هرمان هسه و پیامبر اثر جبران خلیل جبران.
بخشی از کتاب راهبی که فراریاش را فروخت
درست در وسط دادگاهی مملو از جمعیت بر زمین افتاد. یکی از برجستهترین وکلای مدافع این کشور بود. همچنین مردی بود که نه فقط به خاطر ظاهر آراستهاش در آن کت و شلوار ایتالیایی سه هزار دلاری بلکه همچنین، به واسطهٔ پیروزیهای پیدرپی حقوقیاش معروف بود. به آرامی آنجا ایستاده بودم و به خاطر شوک حاصله از صحنهای که اندکی پیش شاهد آن بودم، دست و پایم کرخت شده بود. جولیان منتل بزرگ هماکنون مانند یک قربانی به نظر میرسید که همچون کودکی درمانده بر روی زمین به خود میپیچید، میلرزید، اندامش به رعشه افتاده بود و مانند یک بیمار روانی، عرق میریخت.
از آن لحظه به بعد، همه چیز با حرکت آهسته به نظر میرسید. مشاور حقوقی او جیغ کشید: « وای! جولیان غش کرده! »، و با احساسی فراوان، تصویری شفاف از آنچه مشهود بود، به ما ارائه داد. قاضی ظاهرا دستپاچه بود و فوراً، با تلفن محرمانهای که برای مواقع اضطراری در کنار میزش نصب شده بود، زیر لب چیزی زمزمه کرد. من هم فقط آنجا ایستاده بودم، خیره و گیج. ای پیرمرد احمق، خواهش میکنم نمیر، برای تو مردن خیلی زود است، تو مستحق اینگونه مردن نیستی.
ناظر دادگاه که مانند یک مومیایی ایستاده، خشکش زده بود، سریع وارد عمل شد و شروع کرد به تنفس مصنوعی دادن به قهرمان وکالت که نقش بر زمین شده بود. مشاور حقوقی هم کنار او بود. گیسوان بلند مجعد و بلوندش روی صورت قرمز یاقوتی رنگ جولیان ریخته بود و با مهربانی، کلماتی برای دلداری دادن به او بیان میکرد ولی او مطمئناً قادر به شنیدنشان نبود.
حجم
۲۰۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۳۶ صفحه
حجم
۲۰۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۳۶ صفحه
نظرات کاربران
کتابی راجب درست زندگی کردن. که تمرینای مفیدی و در قالب یک داستان قشنگ بیان میکنه. همه ی این کتاب درس زندگیه. حتما بخونید❤😻
زمانی که شروع کردم به خوندن این کتاب، یه کاغذ گذاشتم جلوم تا جملات مفید و قشنگشُ بنویسم. وقتی جلو رفتم دیدم کل کتابُ باید توی اون کاغد بنویسم! پر ازجملات کاربردی و مفید... شدیدا پیشنهاد میشه❤
کتاب فوق العاده انگیزشی برای بیرون آمدن از روزمرگی آداب شاد زیستن راعالی توضیح داده
واقعا ارزشمند بود از نظر محتوا. پر از جملات قابل تامل. خیلی تاثیرگذار بود.
دوره کوتاهی از فنون خودشناسی که بصورت پراکنده یا به تفسیر در کتابهای مختلف مطالعه کرده بودم در قالب داستانی زیبا ولی نه چندان جذاب بیان شده بود.ممنون از نویسنده و ممنون از مترجم
من خیلی ازش خوشم اومد.✌🏻 این کتاب به بعد معنوی آدم و زندگی تاکید داره و اصلا قراره بپردازه به راهبی که اتوموبیل فراریش رو فروخته و علت این کارش.🤔 از جمله های قشنگش به نظرم این بود: ما انسانی نیستیم که تجربه
حتما توصیه می کنم. کتاب عالی هست. پیام های مثبت روحی و فکری که مدام تکرار میشن خیلی تاثیرگذار هستند.
یه کتاب پر از انگیزه و حال خوب حس سبکی و نشاط دارم از خوندن خط به خط این کتاب واااقعا توصیه میکنم بخونید
هر چقدر کتاب باشگاه پنج صبحی ها بیخود بود ولی این کتاب خیلی دوستداشتنی و حال خوب کن بود بنظرم این کتاب باید هر چند وقت یه بار مرور بشه تا نتیجه بده👌🏻
به نظرم کتابیه که هر آدمی باید بخونتش، خیلی محتوای مفید و زیبا و ملایمی داشت و پر از درس بود(میتونید توی قسمت بریده ها هم ببینید) پیشنهادم اینه که موقع خوندن کتاب نکاتی که به شکوفا شدن روحتون کمک